سایر خبر ها |
---|
۱۳۹۳/۹/۱۹ ۱:۱۲:۳۱ - هدیه کریسمسی پاترمور |
۱۳۹۳/۶/۷ ۱۶:۵۷:۱۲ - عدم دسترسی ارسال |
۱۳۹۳/۵/۹ ۱۴:۵۰:۰۰ - آغاز به کار گاتیفا |
۱۳۹۳/۴/۲۰ ۱:۰۰:۰۰ - ترجمه فارسی داستانک جدید رولینگ درباره ارتش دامبلدور |
۱۳۹۳/۴/۱۸ ۲۳:۰۰:۰۰ - نوشته جدید رولینگ از هری پاتر و دوستانش در جام جهانی کوییدیچ |
فرستنده | شاخه |
---|---|
xsaz | فرستادهشده در تاریخ: ۱۳۹۲/۶/۱۷ ۱۰:۲۶ به روزشده در تاریخ: ۱۳۹۲/۶/۱۷ ۱۰:۲۶ |
عضویت از: ۱۳۹۲/۵/۲۳ از: همین پشت مشتا پیام: 217 |
پاسخ به مشکل فنی در انجمن ها (آپدیت) خدا رو شکر درست شد
|
ofogh | فرستادهشده در تاریخ: ۱۳۹۲/۶/۱۵ ۱۴:۴۳ به روزشده در تاریخ: ۱۳۹۲/۶/۱۵ ۱۴:۴۳ |
عضویت از: ۱۳۹۲/۶/۱۵ از: قلعه ترانسیلوانیا پیام: 27 |
پاسخ به مشکل فنی در انجمن ها من بعد از چند سال دوباره به جادوگران برگشتم و در اینجا عضو شدم. وقتی ددم نمی تونم در انجمن چیزی ارسال کنم قلبم گرفت منتظر هستیم.
|
xsaz | فرستادهشده در تاریخ: ۱۳۹۲/۶/۱۴ ۱۸:۲۳ به روزشده در تاریخ: ۱۳۹۲/۶/۱۴ ۱۸:۲۳ |
عضویت از: ۱۳۹۲/۵/۲۳ از: همین پشت مشتا پیام: 217 |
پاسخ به مشکل فنی در انجمن ها همین طور که سرور داره مقاومت میکنه یهوووووووووووووووووووو بوق جنگو میزنن
و تازه هری میبینکه که ای وای سرور زده کلشو نصف کرده و اون نفهمیده بعدش هرمیون که خیلی منقلب میشه از این صحنه میگه که : ای وای هری کککککککلللللللتتتتتتت پوکیده !! _نترس بابا از این اتفاقات زیاد میفته _ولی تو الان نصف کله نداریا؟؟؟؟!! _مهم نیست _!!!!!!!!!!!!!! بعدش هری داد میزنه سر رون که : ده اون هیکلتو تکون بده اول یه دوننه بزن به اون سرور بعدش اون چسب چوپو بده من این کلم نصف شده رون هم میگه که : اوکی هری وایسا یه چماق بزنم به این سرور تا بدونه دیگه قطع نشه _ده بده اون چسبو _اه انقدر حرف نزنا _با کی بودی؟ _عه ...ععع _چی؟؟ _ _ :vay: _آره دیه _اکسپلیارموس !! _هه هری یادت رفته چوبت پوکید؟؟ _حتما باید جلو این آريالایون جادویی منو ضایه کنی؟ _آره _عههههههه یه اوهوممممممییی آخی چیزی بزن اینا بگن من ضربم چقدر خفن بود _آها _آها او درد _اوووووووخخخخخخخخخخخخخخ _یوهاهاهاهاهاهاههاهاها و پس از گفتو گوی هری و رون رون تونست هیکلشو تکون بده و چسب چوب رو بده به هری ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کلا این اتفاقی که نمیشه پست داد خیلی ناجور بود و زمان بدی این اتفاق افتاد یعنی دقیقا وقتی که من میخواستم نمایشناممو بنویسم !! |
hamidpoter | فرستادهشده در تاریخ: ۱۳۹۲/۶/۱۳ ۲۰:۰۳ به روزشده در تاریخ: ۱۳۹۲/۶/۱۳ ۲۰:۰۳ |
عضویت از: ۱۳۹۱/۱۱/۲۷ از: هاگوارتز پیام: 454 |
پاسخ به مشکل فنی در انجمن ها جیمز چرا با سیم سرور طناب بازی کردی.
|
s.jabbari | فرستادهشده در تاریخ: ۱۳۹۲/۶/۱۳ ۱۹:۴۲ به روزشده در تاریخ: ۱۳۹۲/۶/۱۳ ۱۹:۴۲ |
عضویت از: ۱۳۹۲/۴/۹ از: دهلي نو پیام: 95 |
پاسخ به مشکل فنی در انجمن ها یاکسلی فریاد میزند:بسته های فرهنگی برای همه ست.هر کی یکی برداره.
در همین حین آیلین پرنس سه تا از بسته هایی که اضافه برداشته بود را پس داد. یه کسی از اونور لشگر:مهماتمون تموم شده.یاکسلی چند تا چماق بده به من ارباب از یه ور دیگه لشگر:برام نیروی کمکی بفرستید. آیلین پرنس از یه ور دیگه:ارباب فک کنم سرور داره ما رو شکست میده. دامبلدور به همراه هری پاتر وارد صحنه نبرد میشود و یاکسلی (رهبر قیام چماغ داران)،لرد سیاه ، آیلین پرنس و دامبلدور جلسه تشکیل میدهند. در جلسه ی سران: ...؟ |
دینومان | فرستادهشده در تاریخ: ۱۳۹۲/۶/۱۳ ۱۸:۵۴ به روزشده در تاریخ: ۱۳۹۲/۶/۱۳ ۱۸:۵۴ |
عضویت از: ۱۳۹۱/۱۱/۲۷ از: اسمون داره میاد یه دسته حوری! پیام: 305 |
پاسخ به مشکل فنی در انجمن ها خبر نگار ما در میدان جنگ حضور پیدا کردن:
با سلام خدمت بینندگان من در صحنه جنگ جادوگران با سرور هستم. در سمت من راست من ساحرگان به قسمت سمت چپ سرور اسیب میزنن تا بتونن چت باکسرو حفظ کنن. در سمت راست من لرد با پرسی متحد شده و قصد داره سرور رو به سیاهی مطلق بکشونه. در بالای من یویو های اتشین به سر و صورت سرور برخورد میکنند. بله؟...چی؟...اهان! همین الان به من خبر دادن نیروی دریایی متشکل از ناوگان بیستایی نهنگ ها در حرکته. صحبت میکنم با یاکسلی فرمانده شورش چماغ بدسان.(در همین حین یه بمب پشت سر گزارشگر می ترکه!) - سلام اقای یاکسلی. - - اقای یاکسلی؟ - - خب ایشون خیلی به چماغ علاقه دارن. از پشت صحنه میگن وقت تمومه. باید بر... بومب! |
ron1989 | فرستادهشده در تاریخ: ۱۳۹۲/۶/۱۳ ۷:۲۸ به روزشده در تاریخ: ۱۳۹۲/۶/۱۳ ۷:۴۹ |
عضویت از: ۱۳۸۴/۴/۵ از: ما که گذشت، فقط درگذشتمان مانده! پیام: 414 |
پاسخ به مشکل فنی در انجمن ها به گفت و گوی خبرنگار واحد مرکزی خبر جادوگران با "سرور" توجه کنید:
_اهم اهم! بله به نام مرلین... همونطور که متوجه هستید سرور عزیز، ما نمیتونیم پست بدیم! "سرور" در حال تخمه شکستن: بله بله! خبرنگار با چشم های گرد شده: خب یعنی چی؟! :vay: تو یه نگاه به قیافه ی دافنه بنداز...چشاشو ببین. به این ویولت یه نگاه کن! بنده خدا تازه دیروز با کلی ذوق و شوق اومده..آیلین رو ببین! میاد تو سایت خستگی کار رو در کنه ... الان اینا چی کار کنن؟ چطو دلت اومد؟! سرور بادی به غبغب انداخت و خر خری کرد. خبرنگار : یعنی چی الان؟ تو جواب ضرر اقتصادی خوابیدن بازار مورفین رو میدی؟ تو جواب گریه های شبونه ی فلور رو میدی که شوورش رو نبینه؟! الان بچه ی عله بدون یویو چی کار کنه؟ _آب قطعه! _بله خودمون میدونیم ! _ زیاد حرف بزنی برقم قطع میکنیم! _چی؟ تهدید میکنی؟ راستی منظورت از برق چیه؟ _چترباکس جادویی!:pashmak: خبرنگار که به شدت منقلب شده بود گویی که یه بمب تاپاله به صورتش انداخته باشند، با التماس و بغض پرسید: _چرااااا؟ چرا این کار رو با ما میکنی؟! اگه عله بفهمه! سرور خندید و با پوزخند جواب داد: اگه عله با شماست ، پس کی با منه؟! و خنده ای موهاهاهانه انجام داد ودرحالی که خبرنگار فریاد میزد، از کادر خارج شد. |