نسخه مصور کتاب کوییدیچ در گذر زمان منتشر شد.
شاخه : سایر خبرها
| رز زلر
از امروز به بعد طرفداران دنیای جادوگری میتوانند کتاب کوییدیچ در گذر زمان را به شکل جدید و مصور ببینند. نویسندهی این کتاب خانم جیکیرولینگ همان نویسندهی معروف سری کتابهای هری پاتر است و کتاب با نام نویسندهی خیالی دنیای جادوگری به نام كتيل ورتي ويسپ منتشر شده.
این کتاب درسی هاگوارتز اولین بار در سال 2001 به نفع خیریهی کمیک ریلیف نوشته و انتشار یافت و حالا، تقریبا بیست سال بعد، با تشکر از تصویرگر محترم خانم امیلی گروات و انتشارات انگلیسی بلومزبری و آمریکایی اسکلاستیک این کتاب تغییر شکل یافته است.
متن کتاب به طور تحصصی دربارهی مستندات تاریخی و تکامل ورزش دنیای جادوگری، کوییدیچ، از شروع محقرانهاش در قرن 11 تا شکل توسعه یافته و پیچدهتر و رقابتی که ما امروزه در قرن 20ام میشناسیم، است.
ما با امیلی درخانهاش در برینگتون دربارهی پرسهی تصویرگری این کتاب گفت و گو کردیم و به گفتهی او این کتاب شامل همه چیز از اندازه گیری کوافل - توپ بازدارنده- تا طرح های شخصیاش از اسنیچ -گوی زرین- است.
تصویرگری کتابی تخصصی درمورد نوعی ورزش جادویی چه طور بود؟- فکر میکنم این در واقع جاذبهای بود که مرا جذب خودش کرد. چونکه خب، هری پاتر خیلی نمادینه. فکر نمیکنم کارم در برگرداندن شخصیتهای محبوب خیلی جالب باشه ولی دربارهی این کتاب وقتی نسخهی اولیهی آن به دستم رسید و شروع به خواندن کردم، با هر صفحه به خودم میگفتم " من میتونم اینو انجام بدم! این هم همین طور. هم این هم..."
من دور همه چیز خط میکشیدم. آن کتاب های خوشگل و براقی که بعد نمایشگاه میخرین و پر از فکت های هنری است رو دیدین؟ خب من از آنها ایده گرفتم و این فرصت خوبی بود تا با تکنیک های جدید درون کار بپرم!
دائما در تلاش بودم که رنگها را درجایی بگذارم که احساس خوبی بدهد و استایل هر قسمت را همگام با داستان نگه دارم. برای مثال؛ ایدهی این نوشیدنی کرهای که تبلیغش را کشیدم در اصل از تبلیغ نوعی نوشیدنی در دههی پنجاه میلادی آمده است. ولی سعی کردم خیلی واقعی نشه چونکه به هر حال داستان تخیلیه! آیا این درسته که این کتاب شامل رگههای تاریخی از سراسر جهان است؟ و کار روی چنین پروژهی متنوعی چه طور است؟- من یه جورایی از اساتید قدیم تقلید میکردم. مثلا نقاشی با رنگ و روغن از هنرمندی به نام پیتر بورگل الهام گرفته. البته من واقعا با رنگ و روغن کار نمیکنم، بیشتر رنگ ها رو روی صفحه میپاشم. و برای همین سعی کردم متدهایی پیدا کنم تا قضیه رو درست کنم!
و هر زمان که چیز جدیدی رو شروع میکنم، بهش نگاه کرده و فکر میکنم: " این یه نسخهی خطی اشرافیه. چه کاغذی رو احتمالا براش استفاده میکردن؟ طلا یا نقره؟ آیا خش افتادهست یا به خاطر قدیمی بودن تکه تکه شده؟"
و برای همین حتی شروع به یادگیری خط های خاص کردم! "چه استایل خطاطیای در آن برههی زمانی و منطقه استفاده میشده؟"
من داشتم برگردانی میکردم و خیلی هم توی اینکار خوب نبودم! بورگال که من ازش در یکی از نقاشیهایم الهام گرفتم احتمالا تنش در گور لرزید! چگونه شخصیت سازی شخصیتهای کمتر شناخته شدهای همچون لودو بگمن یا كتيل ورتي ويسپ رو انجام دادی؟- اتفاقا وقتی شخصیت ها ناشناخته بودن برای من راحتتره. در واقع همونطوری که تصورشون میکردم، کشیده میشدن. مثلا كتيل ورتي ويسپ بر اساس پدرم طراحی شد! من عکسی از او با یک کلاه مسخره یافتم و بعد با فتوشاپ سیبیل برایش گذاشتم. به عنوان تصویرگر کتابهای خودت دوبار جایزهی گرینوی رو بردی. و حالا بهمون بگو وارد شدن به داستانی که خودت ننوشتی چه جوریه؟- راستش خیلی باحال بود. آخه من فکرشم نمیکردم کتاب درسی هاگوارتز اینقد بصری باشن. چه قدر دامنهی یه ورزش خیالی میتونه وسیع باشه! تو هر جمله یه چیز بصری که بشه تصویرش کرد بود. سخت ترین قسمت زیاد بسط ندادشون بود. من چند مقالهی کوتاه نوشتم و چند پوستر طراحی کردم اما چیز جدیدی اضافه نکردم. گرچه یکم حال و هوای کتابهای خودم رو گرفت.
البته چند پوستر اضافه طرح زدم که چند کلمه از خودم توش هس. مثلا دیالوگهای کامیک اسنیچ رو خودم اضافه کردم. روند کاری شما چه طوره و چه چیزی الهام بخشتون برای خلق تصاویر بود؟- من بعضی تصویرها رو قبل کشیدن اول ساختم تا بیشتر واقعی و حقیقی به نظر برسن. مثلا سفالگری کردم و بشقاب های کوچک برای بلاک های ژاپنی ساختم. حتی جاروهای پرنده با چوب درست کردم که برای همین خانهای در ولز اجاره کردم و حین ساختن آن بیرون را نگاه میکردم و درختی که این چوب ازش کنده شده بود را میدیدم.
بعد از ساخته شدنش کنار همون درخت تو جنگل آویزونش کردم که فکر کنم با این کارم چند نفری رو ترسوندم.
چوب جاروم به طرز سادهای درست شد ولی قطعا نمیتونه پرواز کنه! حالا که شما هم عضوی از دنیای جادوگری هستین، برای ما گروهتون در هاگوارتز و شخصیت مورد علاقهتون رو معرفی کنین.- خب من ریونکلاوی هستم. و فکر میکنم این خیلی خوبه. اونطوری که خوندم این گروه برای افراد باهوشه. دخترم هم اسلیترینی از آب در اومد ولی دوباره که تست رو داد گریفندوری شد.
شخصیت مورد علاقهم هاگریده. خونهش رو خیلی دوست داشتم و اونم عاشق حیوونا بود.