شخصی | |
---|---|
تاریخ گرفتن نقش | هیچ وقت وارد نشده |
معرفی شخصیت | نام:ایگنوتیوس پورال گروه:هافلپاف جنسیت:مرد سن :15 خون:اصیل زاده پاترونس:تک شاخ نوع چوب جادو: موی تک شاخ،ریسه قلب اژدها،چوب بلوط،پای ققنوس ،مناسب برای دویل.35سانتی متر نوع چوب جارو :تک شاخ آتشین حیوان خانگی :عقاب طلایی ویژگی ظاهری واخلاقی:قد : متوسط ، مو : مشکی کوتاه.رنگ چشم:آبی صبر زیاد ، با آرامش و ضد خشونت و بخشایشگر ، آروم و خوب ، خوش اخلاق داستان زندگی : هوا تاریک و مه بود... من به همراه برادرانم کدمیوس و آنتیوس در راه رفتن به شهر دیگر بودیم که روبرومون رودی عمیق سبز شد . از آنجایی که هر کدام از ما، در جادوگری مهارت های حرفه ای داشتیم، تصمیم گرفتیم شد که پلی را بر بالای این رود عمیق بسازیم که در نهایت بتوانیم از آن عبور کنیم. همه چیز خوب پیش می رفت و ما توانستیم پلی را بنا کنیم، اما زمانی که می خواستیم از آن عبور کنیم ناگهان مرگ در جلوی چشمانمان حاضر شد و راه ما را بست. خیلی شوکه شده بودیم و فکر میک ردیم که مرگ با ما چه کار دارد . همه چیز خیلی سریع پیش می رفت، به این باور رسیده بودیم که دیگر زمان وداع ما با دنیای جادوگران به پایان رسیده است اما در کمال ناباوری دیدیم که مرگ نه تنها قصد گرفتن جان ما را ندارد، بلکه ما را برای اینکه توانسته بودیم او را فریب دهیم تحسین می کند و از ما می خواهد که هر کدام در برابرش آرزویی کنیم تا او برای ما برآورده کند. بردار ارشدم آنتیوس ، ابر چوب دستی را از مرگ خواست ، چوب دستی که در جان مانند او نباشد و قوی ترین باشد . مرگ سریعا خواسته او را براورده کرد و او برگشت و رفت سراغ انتقام از دشمنانش. برادر دومم از مرگ سنگی را خواست که مردگان را زنده کند . مرگ خواسته او را نیز بر آورده کرد و او رفت و دختری را که دوست داشت را زنده کرد و ... . و من ایگنوتیوس از مرگ شنلی ناپدید کننده خواستم تا بتوانم از دست مرگ مخفی شوم و مرگ از شنل خودش برید و به من داد و به راهم ادامه دادم و برای همیشه از دست مرگ پنهان شدم . |
شناسه نمایشی | ایگنوتیوس پورال |
محل زندگی | ته قلبم بهت میگم : دوست دارم |
منطقهی زمانی | (GMT+3:30) تهران |
شغل | حضور در این سایت |
علاقهمندیها | ارباب بزرگوارمان : لرد ولدمورت |
اطلاعات بیشتر | گیتاریست،پیانیست،جادوگر ضد محفل ققنوس |
عضویت از | ۱۳۹۳/۳/۹ ۱۶:۳۵ |
اجتماعی | |
---|---|
وب سایت | my-world-is-here.blogfa.com |
پیامها | 52 |
آخرین ورود | ۱۳۹۳/۴/۱۴ ۲۲:۴۰ |
امضا | I close my eyes, only for a moment and the moment's gone All my dreams pass before my eyes in curiosity Just a drop of water in an endless sea All we do crumbles to the ground, though we refuse to see Don't hang on, nothing lasts forever but the earth and sky It slips away and all your money won't another minute buy Dust in the wind All we are is dust in the wind Everything is dust in the wind ![]() ![]() |