شخصی | |
---|---|
تاریخ گرفتن نقش | ۱۳۹۷/۶/۲۷ ۱۸:۵۰ |
معرفی شخصیت | نام: حسن نام خانوادگی: مصطفی لقب (ها): دکتر، مصی، حسنی، حسنک، حسن بلاجر، حسن توپک، داور اعظم، آقای رئیس پاترونوس: خاک انداز بوگارت: ویلچر چوبدستی: چوب شور جارو: پارس خزر وضعیت خون: کم خونی +HIV شغل رد گم کنی-ماگلی: کِش (بطور پیشفرض مسافرکش است اما به بقیه کش ها هم بطور تفننی اشتغال داره) شغل در عالم جادوگری: سابقاً بلاجر، سپس داور، هم اکنون رئیس انجمن بین المللی کوییدیچ! زندگینامه: به نام عاقا مگر زمین حسن وارد دوران افسردگی شده بود. روز به روز چاق تر می شد و فوم و چرم های بلاجری ش وا می رفتند و آهن درونش تحلیل! پیشنهادات ماگل ها یک به یک می آمدند و بدون توجه حسن می رفتند. وی در این دوران به تلمبه زدن اعتیاد شدید پیدا کرده بود. شب ها خودش را باد می کرد و صبح ها وا می رفت. تا اینکه در یکی از همان روزهای غمزده، باشگاه ماگلی لیورپول با قراردادی وسوسه کننده به انضمام تلمبه ای طلایی و روکشی پلاستیکی به سراغش آمد. حسن لبیک گفت و در زمین فوتبال امت مشنگ به عنوان توپ دوباره درخشید. با بچه های بندر استخرجیگر یک به یک پله های صعود به صدر جدول رو بالا می رفت تا اینکه در دقیقه نود و سه بازی حساس مقابل شیاطین سرخ اولترافورد، استیو جرارلد پشت پنالتی قرار گرفت اما به نقطه اشتباهی از حسن لگد زد. کاپیتان بچه های بندری، کمر حسن توپک را هدف قرار داده بود، درست نقطه ضعف او. نتیجتاً حسن پس از کاتی گمراه کننده با اختلاف نود و هشت متر از بالای دروازه درون شکم یکی از هواداران مستقر در ردیف آخر جایگاه تماشاچیان آرام گرفت. فشار رسانه ها بالا گرفت. به حدی که سر یک بازی، تیم از رتبه دوم جدول به رتبه آخر سقوط کرد و رفت لیگ بدتر. بین علما اختلاف افتاد. برخی منشاء به یغما رفتن پنالتی را کاور پلاستیکی و حرارت مازاد روی بدن حسن دانستند. الکی الکی و خرکی خرکی از دنیای این ورزش ماگلی هم طرد شد. او می رفت تا وارد فاز خودکشی شود اما قبل از آن پروفسور هوریس اسلاگ هورن از اقوام انگلیسی علامه ممد حوریث که حسن پیش تر در مدرسه ش درخشیده بود، تصادفاً با وی دیدار می کند و شخصاً با مسئولیت خودش حسن را به عنوان دانش آموز قرضی تحت نظام آموزشی شبانه در هاگوارتز ثبت نام می نماید. از طریق بسیج هاگوارتز و ارتباطات با بچه های بالا همانند مالفوی ها، حسن که حالا سن و سالی ازش گذشته به میدان کوییدیچ باز می گردد، اما نه در نقش توپ و نه حتی در نقش بازیکن، بلکه در نقش داور! بازی ها سوت می زند و داوری می کند. پس از توهین های تماشاچیان برخی از بازی ها با شعارهایی نظیر "توپ تانک فشفشه داور ما مسافرکشه"، کمتر داوری می کند و پایش ناگهان به مجلس باز می شود. اسم و رسمی پیدا می کند. نفوذش به حدی بالا می گیرد که مقام ریاست انجمن بین المللی کوییدیچ را به او پیشنهاد می کنند و او بر خلاف میل باطنی ش می پذیرد و سالهاست که بر همین مقام باقی مانده است. علیرغم ترورهای متعدد اما نافرجام و پارگی با چاقو، گمان آن می رود تا پایان عمر او این انجمن رئیس دیگری به خود نبیند. |
شناسه نمایشی | حسن مصطفی |
محل زندگی | قـضــــاااا |
منطقهی زمانی | (GMT+3:30) تهران |
شغل | حسن بودن، ابراز حسن نیت |
عضویت از | ۱۳۹۷/۶/۲۵ ۲۱:۵۳ |
اجتماعی | |
---|---|
پیامها | 159 |
آخرین ورود | ۱۴۰۲/۵/۲۷ ۰:۰۲ |
امضا | ![]() |