شخصی | |
---|---|
تاریخ گرفتن نقش | ۱۳۹۸/۵/۱۹ ۲۰:۳۰ |
معرفی شخصیت | اسم: آگلانتاین پافت گروه: هافلپاف شغل: علاف- دزد پاترونوس: مرغ چوبدستی: چوب درخت فندق به همراه مغز پر کرکس. 29 سانتی متر. انعطاف نا پذیر. علاقه مندی ها: لرد ولدمورت- مردن. نمیدانم کار درستی است که داستان زندگیم را این طور شروع کنم یا نه، مثلا بگوییم: من از همان بچگی مخترع قابلی بودم. یا حتی: همه می دانستند من چقدر باهوشم. خب...اما واقعیت با اینکه تلخ است، بهتر است. من در خانواده ی جادوگر پر جمعیتی به دنیا آمدم. دو خواهر و یک برادر بزرگتر و یک خواهر و دو برادر کوچکتر؛ البته پدر، مادر و پدر بزرگ و مادر بزرگم را نباید فراموش کرد. از همان بچگی سعی می کردم چیز هایی اختراع کنم، اما همیشه یک جای کار می لنگید و فاجعه ای به بار می آمد. مصلا یک بار سعی کردم پارچه ی ضد آتش اختراع کنم، اما خب برادرم را آتیش زدم؛ یا وقتی که از حمام رفتن متنفر بودم و حمام خودکار اختراع کردم کل خانه مان را آب برد. خلاصه، دقیقا وقتی که همه می گفتند تو فشفشه ای بیش نیستی، نامه ی هاگوارتزم آمد. آن وقت بود که از بچه ی اضافی و سربار خانواده، به فرزند دوست داشتنی مادرم تبدیل شدم؛ چون دستمال آشپز خانه ی خودکار را اختراع کردم، که برعکس بقیه اختراعاتم خوب از آب در آمد. سال های هاگوارتزم را با موفقیت پشت سر گذاشتم و حالا روز و شبم را با دوستانم در کافه ها مشغول پیپ کشیدن و قمار بازی هستم. خب طبیعی است که بزرگ شدن در یک خانواده ی شلوغ، اعصاب برای من نگذاشته است و حالا که پیرمردی 50 ساله هستم، خیلی معدب به بار نیامده ام و ارادت خاصی به کلمه ی《بمیر》 دارم. کلاه کابوی مشکی کهنه و رنگ رو رفته ای به سرم می گذارم، که به تیپم خیلی می آید و کتی طوسی که از وسایل جا مانده ی کافه برداشتم، لباس های همیشگیم هستند. در آخر هم بگزارید نصیحتی به شما بکنم: _زندگی کن...آن قدر زندگی کن که خسته شوی و بعد...لطفا سریع بمیر. |
شناسه نمایشی | اگلانتاین پافت |
منطقهی زمانی | (GMT+3:30) تهران |
عضویت از | ۱۳۹۸/۵/۱۰ ۱۸:۳۶ |
اجتماعی | |
---|---|
پیامها | 163 |
وفاداریها | ![]() هافلپاف، مرگخواران |
آخرین ورود | ۱۴۰۱/۷/۱۸ ۲۰:۴۹ |
امضا | ارباب...ناراحت شدید؟ ![]() |