شخصی | |
---|---|
شناسه نمایشی | آرنولدold |
عضویت از | ۱۳۸۷/۷/۱۳ ۱۳:۲۰ |
تاریخ گرفتن نقش | هیچ وقت وارد نشده |
محل زندگی | روي شونت! باورت نمي شه نگام كن |
منطقهی زمانی | (GMT+3:30) تهران |
اطلاعات بیشتر | ای فضول درست وقتی کتابو میخونی دوست داری یه گریفی یا شاید هم اسلی باشی اما ریون |
اجتماعی | |
---|---|
پیامها | 353 |
آخرین ورود | ۱۳۹۱/۷/۱۳ ۱۷:۱۵ |
امضا | یادش آمد که در آن اوج سپهر هست پیروزی و زیبایی مهر فر و آزادی و فتح و ظفر است نفس خرم باد سحر است دیده بگشود و به هر سو نگریست دید گردش اثری زاین ها نیست بال برهم زد و برجست از جا گفت کای دوست، ببخشای مرا سال ها باش و بدین عیش بناز تو ومردار، تو و عمر دراز من نیم در خور این مهمانی گند و مردار تو را ارزانی گر در اوج فلکم باید مرد عمردر گند به سر نتوان برد شهپر شاه هوا، اوج گرفت زاغ را دیده بر او مانده شگفت سوی بالا شد و بالا تر شد راست، با مهر فلک هم بر شد لحظه ای چند بر این لوح کبود نقطه ای بود دگر هیچ نبود |