شخصی | |
---|---|
تاریخ گرفتن نقش | هیچ وقت وارد نشده |
معرفی شخصیت | ام : سدریک دیگوری رنگ مو : قهوه ای رنگ چشم : خاکستری گروه : هافلپاف سال : هنوز وارد هاگوارتز نشدم سن : 17 قد : تقریبا بلند چوبدستی : از جنس چوب درخت راش ، پر ققنوس و موی تکشاخ (نایاب) سپر مدافع : عقاب مشخصات ظاهری : پسری زیبا و جذاب با قد بلند و چشمانی گیرا و درکل بسیار خوشگل و خوشتیپ مشخصات اخلاقی : پسری بس مهربان و جوانمرد و پایبند به اصول اخلاقی و اجتماعی هستم ، برای تاکید دوباره بیان میکنم که بسیار جوانمرد هستم و این را در آینده ای نزدیک به همه ثابت خواهم کرد و البته وقتی برای لذت بردن از معروفیتم نخواهم داشت (متاسفانه) ولی نامم تا ابد جاودان خواهد ماند (حالا میگی نه وایسا 5 سال دیگه بهت میگم) مشخصات کلی : درکل هم بسیار مهربان و جوانمرد و زیبا و خوشتیپ هستم دیگر... آهان راستی ... به تحصیل در هاگوارتز بویژه درکنار دوستان باوفا و خوبم و همچنین درس جادوی سیاه و تغییر شکل عشق میورزم ...(چوچانگ را بسیار دوست دارم)........ راستی داشت یادم میرفت که بگم یکی دیگر از اخلاقیات مهم و اصلی من مودب بودن و کم حرف بودن است البته اینجا فرق میکنه چون نگاشتن با سخن گفتن کاملا متفاوت است. |
شناسه نمایشی | سدریک دیگوری |
محل زندگی | نارنیا |
منطقهی زمانی | (GMT+3:30) تهران |
شغل | محافظت از سرزمین بزرگ نارنیا |
علاقهمندیها | جنگیدن با متجاوزان به سرزمین نارنیا،قدم زدن و صحبت کردن با اصلان بزرگ، |
اطلاعات بیشتر | اسم من سدریک پاتر است.در سرزمین نارنیا زندگی میکنم و اصلان،حاکم بزرگ این سرزمین من را بعنوان رئیس و فرمانده تمام محافظان این سرزمین انتخاب کرده ،لازم به ذکر است که من و چندی از دوستانم که تعدادشان انگشت شمار است تنها انسانهایی هستیم که در این سرزمین باقیمانده ایم و وظیفه ی حفاظت از این سرزمین بر عهده ی ماست.چندی قبل یعنی حدود 1ماه پیش متوجه چیز مرموزی شدم و وقتی به انتهای این سرنخ رسیدم با حقیقتی روبرو شدم که باورش برام خیلی سخت بود و این حقیقت داستانی است که من و نارنیا رو یه دنیای شما مربوط میسازد و این حقیقت چیزی نیست جز اینکه......من برادر قهرمان شما هری پاتر هستم...... منتظر داستان من باشید........ |
عضویت از | ۱۳۹۲/۷/۱۸ ۱۳:۴۷ |
اجتماعی | |
---|---|
وب سایت | cedric-potter.blogfa.com |
پیامها | 32 |
آخرین ورود | ۱۳۹۳/۱/۶ ۱۷:۴۳ |
امضا | به یاد روزهای هری پاتریمون به یاد روزهایی که از طریق اینترنت،تلوزیون،رادیو،فامیل و یا حتی دوستان مدرسه ایمون با هری پاتر آشنا شدیم.به یاد روزی که چندین کتابفروشی رو گشتیم تا تونستیم هری پاتر و سنگ جادو رو بخریم.به یاد اون روزهایی که به بابامون التماس میکردیم تا ازش پول بگیریم و بریم کتاب هری پاتر بخریم.به یاد روزهایی که غصه میخوردیم که چرا هری پاتر تو ایران اکران نمیشه.کمی از اون روزها دور شویم...به یاد روزهایی که اینترنتو زیر و رو میکردیم و دنبال عکس و فیلم و خبرهای هری پاتری میگشتیم.به یاد فصل آخر کتاب شش (آرامگاه سپید)و گریه هامون برای مرگ مردی با نوای ققنوس.به یاد اشکهایی که برای مرگ دابی،فرد،سیوروس اسنیپ و خیلی های دیگه در کتاب آخر ریختیم و بیشتر از اینها برای پایان داستانمون. به یاد این چند سال زندگیمون که هری پاتری گذشت. حالا نوبت ماست...هرکدوم از ما باید یک هری پاتر در زندگی خودش باشه...این زندگی خنده ها و اشکهای زیادی داره اما ماهم مثل هری تا آخرش وایمیستیم تا به پیروزی و هدفمون برسیم تا برای خانواده هامون و جامعمون مایه ی افتخار باشیم. سدریک پاتر ببخشید خیلی طولانی شد چون اولین امضام بود (موفق باشید) |
دارایی | |
---|---|
بانک گرینگوتز | 0 گالیون |