شخصی | |
---|---|
شناسه نمایشی | لیلی لونا پاتر |
عضویت از | ۱۴۰۱/۳/۳ ۲۱:۰۸ |
تاریخ گرفتن نقش | ۱۴۰۱/۳/۶ ۹:۴۰ |
معرفی شخصیت | نام : لیلی لونا پاتر گروه: گریفیندور پاترونوس : وال ★ - ویژگی های ظاهری و اخلاقی: موهای کوتاهی که تا پایین گردنش میرسد. رنگ پوست سفید , چشم های قهوه ای و بدن لاغر و کوچیکی که به سنش میخورد. با کتاب و بازی های ویدیویی بیشتر وقتش را پر میکند , سعی میکند آرام و بی حاشیه باشد. ★ - خلاصه ی کوتاهی از زندگی: باد با خشونت خودش را به پنجره ها میکوبید و باعث رقاصی پرده های سفید رنگ در اتاق میشد. دخترک در آغوش پر مهر پدرش میخندید. این اولین خندهای او بود. هری سر دختر کوچکش را نوازش میکرد. کمی خم شد حالا کاملا به چشمان او نگاه میکرد. بعد با صدای بلندی رو به تمام اعضای حاظر در سالن گفت : " این لیلیئه! چیزی جز این نمیتونم صداش کنم." این آغاز بود. نقطهای در زندگی لیلی که زندگیش را شروع کرد. شاید مقداری از سرشت او با نامش پیوند خورده بود. کسی نمیدانست. اما نقطهی دوم او در سه سالگیش رقم خورد. نقطهای شاید شوم , شاید شگفت انگیز؟ عصر چهارشنبه , درحالی که بوی پایسیب مادرش کل خانه را پر کرده بود , برادرانش او را آزار میدادند. لیلی سعی کرد آرام باشد ولی آنها به این کار ادامه میدادند. عروسک دوست داشتنی او را وسط اتاق به طرف یکدیگر پرت میکردند. لیلی آنقدر عصبانی شد که بدون آنکه حتی تکان بخورد تمام پتو و بالشت ها را روی سر دو برادرش ریخت. نقطهی سوم وقتی بود که شمع های کیک یازده سالگیش را فوت میکرد. لبخند پدرش , نگاه برادرانش , دستپخت مادرش و حتی کادوی دایی و زنداییش جلوی چشمانش بود. کولهباری از جنس خاطره بر دوشش انداخته بود و آنها را در پشت قرنیهی چشمش مخفی کرده بود. تا وقتی حالش خوب نبود به آنها نگاه کند. آنشب همه چیز عالی بود نقطهی سوم زندگیش شیرین ترین روز زندگیش بود. نامهی هاگوارتز را جلوی خودش گذاشت. هیجان وصف ناپذیری کل وجودش را پر کرده بود. او حالا در هاگوارتز درس میخواند و زندگی میکند. رابطهی تقریبا خوبی با خانوادهاش دارد , دوستان خودش را دارد و از همنشینی با جانوران شگفت انگیز لذت میبرد. با برادرانش حرف میزند و از صحبت با زنداییش , خانم گرنجر خوشنود میشود , همه چیز خوب است. البته فعلا! نقطهی مقصد معلوم نیست ولی بقیهی نقاط هم درحال پیدا کردن جای خود هستند. این نقطههای شرور قرار است به بازی خود تا زمان مرگ منِ لیلی هم ادامه بدهند. |
محل زندگی | ◝ 𖥻 In The Moon ぃ ˑ ִ |
منطقهی زمانی | (GMT+3:30) تهران |
علاقهمندیها | Clouds wing sleep ₍ ʚ ɞ₎ — |
اطلاعات بیشتر | The sun loved the moon so much, he died every-night to let her breathe ✧˖*°࿐ |
اجتماعی | |
---|---|
پیامها | 66 |
وفاداریها | گریفیندور، مرگخواران |
آخرین ورود | ۱۴۰۳/۱/۲۷ ۱:۱۴ |
امضا | ◟·˚ᨳ 𝗍𝗁𝖾 𝗆𝗈𝗈𝗇 𝗂𝗌 𝖻𝖾𝖺𝗎𝗍𝗂𝖿𝗎𝗅, 𝗂𝗌𝗇'𝗍 𝗂𝗍 |