خوب همانطور که تا حالا برای همه معلوم شده اینه که هر وقت رولینگ در کتاباش یه چیزی گفته بعدا دوباره اونا رو مطرح می کنه.
من یه فکری به سرم زد که آیا ممکنه رولینگ از مراحلی که در کناب هری پاتر و سنگ جادو که هری و هرمیون و رون با هم سنگ جادو رو پیدا کردند استفاده کنه.من مراحل رسیدن هری به سنگ جادو رو به ترتیب می نویسم:
1.سگ سه سر:که با فلوت به خواب می رفت .
2.گیاه شیطان : که کار پروفسور اسپروات بود.
3.کلید ها: که کار پروفسور فلیت ویک بود.
4.غول: که کار کوییرل بود .
5.صفحه شطرنج: که کار پروفسور مک گونگال بود.
6.معجون ها : که کار اسنیپ بود.
7.آینه : که کار دامبلدور بود و دیدن ولدمورت در این مرحله.
خوب,الان اتفاقایی که ممکنه در کتاب 7 بیافته رو بر اساس این مراحل پیش بینی می کنم:
1.اولین اتفاقاتی که می افته مربوط به قدرت یافتن نیروی سیاه که مثل سگ سه سر به همه جا حمله می کنه.و من فکر می کنم در عروسی بیل و فلور یک اتفاقی می افته.و یه چیزی در مورد هاگرید روشن میشه.
2.در این مرحله هری به اون غار باز می گرده و گردنبند اسلایترین رو پیدا می کنه و بعد از بین می برتش.(در این مرحله پدر و مادرش که فکرخوان شدن رو می بینه)و هرمیون یک اطلاع خاصی در این قسمت داره.و شاید موضوع اینکه چرا هرمیون به ریونکلا نرفت معلوم بشه(در کتاب 5 هرمیون به صورت مرموز در مورد این موضوع حرف می زنه).یه چیزی برای نویل اتفاق می افته.
3.در این قسمت حوادث هری نشان قدرت(هوروکس) دیگری که فکر می کنم که جام هافلپاف هستش رو در یتیم خونه ای که ولدمورت در اون بوده پیدا می کنه و از بین می بره.
در حوادث این قسمت یه اتفاقی برای پروفسور فلیت ویک می افته.
4.در این قسمت از حوادث یه جنگ بین غول های طرفدار ولدمورت و طرفدار محفل ققنوس می افته .و فکر می کنم که هاگرید در این قسمت می میره یا یه اتفاقی براش می افته و فکر می کنم که مار که یه نشان قدرت دیگه هم هستش از بین بره.و لوپین هم می میره.(به نظر من همه افرادی که در خاطره اسنیپ در کتاب 5 بودن و اسمی ازشون برده شده می میرن)
5.در این قسمت جنگی بین نیروی سیاه و سفید می افته که نیروی سیاه در این جنگ می بره.(در شطرنج سیاه سفید رو کیش و مات می کنه)و وزارت سحر و جادو سقوط می کنه و یا اسکریمگئور با ولدمورت متحد می شه(در کتاب 3 تریلانی پیشگویی کرد که لرد سیاه قویتر از قبل می شه پس احتمالا وزارت جادو رو می گیره).و مک گونگال می میره و یه اتفاقی برای رون می افته.و بلا تریکس و پتی گرو هم در این جا می میره.
6.در این قسمت هری با اسنیپ رو به رو می شه و اسنیپ می میره.و احتمالا آخرین هوروکس که به نظر من هری هستش از بین میره.(موقعی که ولدمورت هری رو می خواسته بکشه به طور ناخواسته مقداری از روحشو در اون گذاشته و حالا دلیل:1.هری به زبان ماری که مخصوص ولدمورته می تونه حرف بزنه.2.هری می تونه به راحتی وارد ذهن ولدمورت بشه و ذهن اونو بخونه.)و اینجا هرمیون هم از داستان خارج می شه و یه اتفاقی براش می افته.من فکر می کنم در این قسمت به دراکو مالفوی هم بر بخوریم.
7.هری با ولدمورت رو به رو می شه و با نیرویی که ولدمورت نداره(که همون عشقه) ولدمورت رو می کشه.
یه چیزی که من در داستانهایی که در مورد هری در کتاب 7 دوستان نوشتند اینه که هری باز ورد های قوی و پیچیده یاد بیگیره.من می گم که دامبلدور با تمام جادوهایی که بلد بود نتونست ولدمورت بکشه.پس هری باید راه دیگه ای برای کشتن اون پیدا کنه .
و یه چیزی در مورد گذشته دامبلدور می فهمیم.