این مقاله با ترجمه من و ویراستاری دوست عزیزم تانکس تهیه شده مرگ خواران « وقتی حضور منو احساس کردن چند تاشون شجاعت به خرج می دن و بر می گردن؟ و چند تاشون حماقت می کنن و بر نمی گردن؟» --لرد ولدمورت « وقتی یه جادوگر به طرف جادوی سیاه میره دیگه هیچ چیز و هیچ کسی براش مهم نیست...» -- روبیوس هگرید مرگ خواران جادوگرانی هستند که از لرد ولدمورت پیروی می کنند. ظاهرا تعداد کمی از این افراد وجود دارند. البته شاید مرگ خورانی که به دیدن ولدمورت در گورستان رفتند، فقط پیروان بسیار نزدیک او بودند. بعضی از فرزندان مرگ خواران در هاگوارتز تحصیل می کنند. عده زیادی مرگ خوارِ طرفدارِجادوی سیاه در طول تاریخ وجود داشتند. اسم اصلی مرگ خواران « شوالیه های والپورگز » بود که بعدها توسط رولینگ عوض شد.
اَوری Avery :اولین مرگ خواری که در خانه ریدل ها وقتی ولدمورت به بدن خود بازگشت، به زانو خم شد و به پاهای ولدمورت افتاد. او با این ادعا که او تحت طلسم فرمان بوده، توانست از رفتن به آزکابان خودداری کند. در پاسخ، لرد ولدمورت او را با طلسم شکنجه گر شکنجه داد و از مرگ خوارانش به خاطر نداشتن ایمان به او خواستار جبران 13 سال شد (ج.آ.33) وقتی لرد ولدمورت توسط روکوود فهمید که اطلاعات اَوری در مورد پیشگویی اشتباه بوده - یعنی فقط لرد ولدمورت و هری پاتر می توانستند گوی را از قفسه بر دارند - او را دوباره تنبیه کرد (م.ق.26) او همچنین از جنگی که در سازمان اسرار پیش آمد جان سالم بدر برد.
بگمن, لودوویک Bagman, Ludovic :متهم به مرگ خوار بودن شده بود ولی تبرئه شد. وی جزو شبکه جاسوسی روکوود، در داخل وازرت سحر و جادو بود.(ج.آ.30)
بلک, ریگولوس Black, Regulus :پسر عموی بلاتریکس لسترنج و برادر کوچک سیریوس. ریگولوس که یک اصیل زاده بود با فلسفه ی اهمیت اصالت مرگخواران موافق بود و به همین دلیل به جمع آنان پیوست. اما وقتی متوجه شد که مرگ خواران برای رسیدن به اهدافشان دست به هر کاری می زنند تصمیم گرفت که از آن ها جدا شود. او به امر لرد ولدمورت، کمی قبل از سقوطش، کشته شد.(م.ق.6)
کراب Crabbe : یک شخص درشت هیکل و مبهم. پدر "وینسنت کراب" (ج.آ.33) . در نبرد سازمان اسرار جنگید (م.ق.35)
کراوچ, بارتی (پسر) Crouch, Barty: در شکنجه دادن لانگ باتم ها شرکت داشت و این کار باعث محکومیت او به حبس ابد در زندان آزکابان شد (ج.آ.30) او به کمک خانواده اش از آزکابان فرار کرد ولی در عوض خود را زندانی پدرش یافت. چون پدرش به او اجازه نمی داد که به دنبال ارباب قدیمی اش برود. وقتی ولدمورت فهمید که کراوچ زنده مانده، توسط پیتر پتی گرو به او کمک کرد که از چنگ پدرش فرار کند. ماموریت نفوذ به هاگوارتز، با قیافه ی مودی و به کمک معجون تغییر شکل به بارتی کراوچ داده شده بود. کرواچ قبل از اینکه بتواند در مقابل یک دادگاه رسمی اعتراف کند توسط دیمنتور ها بوسیده شد.(ج.آ)
دالاهوف, آنتونین Dolohov, Antonin : وی یکی از پنج مرگ خواری بود که گیدون و فبیان پریوت را به قتل رساندند (م.ق9,35) او همچنین عده زیادی از ماگل ها و دشمنان ولدمورت را شکنجه داد. دالاهوف بعد از اعتراف کارکاروف در دادگاه، دستگیر شد و به آزکابان فرستاده شد (ج.آ.30) ولی در ژانویه ی 1996 او توانست به همراه دیگر مرگ خواران از آزکابان فرار کند (م.ق) دالاهوف در نبرد سازمان اسرار جنگید و هرماینی را به شدت مجروح کرد ولی از کشتن او باز داشته شد (م.ق.35)
گویل Goyle : یک شخص درشت هیکل و مبهم. پدر گریگوری گویل (ج.آ.33)
جاگسون Jugson : در نبرد سازمان اسرار جنگید (م.ق.35)
کارکاروف, ایگور Karkaroff, Igor : بعد از شش ماه پیگیری توسط الستور مودی دستگیر شد. کارکاروف وقتی دستگیر شد که ولدمورت سقوط کرده بود. هنگامی که به دادگاه فرستاده شد ، پیروی خود را از ولدمورت تکذیب کرد و عده ای از مرگ خواران را لو داد ( از جمله روکوود و اسنیپ ) و با این کار خود را از محکومیت نجات داد. کارکاروف مدیر مدرسه جادویی دورمشترانگ است (ج.آ) وقتی او متوجه بازگشت ولدمورت شد، برای حفظ جانش فرار کرد. موقعیت فعلی او، نا معلوم است (ج.آ.30)
لسترنج, بلاتریکس بلک Lestrange, Bellatrix Black : وی یکی از اعضای خانواده ی اصیل زاده ی بلک است.بلاتریکس، خواهر نارسیسا بلک مالفوی و اندومیدا بلک تانکس است. وی با رودولفس لسترنج ازدواج کرده (م.ق.6) و دختر عموی سیریوس است. ولدمورت او را « بلا » خطاب می کند.
لسترنج, رابستن Lestrange, Rabastan : برادر رودلفوس لسترنج که در شکنجه ی لانگ باتم ها شرکت کرده و به حبس ابد در آزکابان محکوم شد (ج.آ.27 ، ج.آ.33) او به همراه بقیه مرگ خواران در ژانویه 1996 از آزکابان فرار کرد (م.ق.25) رابستن در نبرد سازمان اسرار جنگید (م.ق.35)
لسترنج, رودولفس Lestrange, Rodolphus : با بلاتریکس ازدواج کرده و برادر رابستن می باشد. وی در شکنجه ی لانگ باتم ها شرکت داشت و به حبس ابد در آزکابان محکوم شد (ج.آ.27 ، ج.آ.33) او به همراه بقیه مرگ خواران در ژانویه 1996 از آزکابان فرار کرد (م.ق.25) رابستن در نبرد سازمان اسرار جنگید (م.ق.35)
مکنر, والدن Macnair, Walden: وی به عنوان یک جلاد، در کمیته ی نابودی موجودات جادویی خطرناک، شناخته می شود (ز.آ.16) مکنر یکی از نماینده هایی بود که از طرف ولدمورت به غول ها فرستاده شد و ظاهرا در امر متقاعد کردن غول ها برای پیوستن به ارباب خود موفق بوده (م.ق.20) مکنر در نبرد سازمان اسرار جنگید (م.ق.35)
مالفوی, لوسیوس Malfoy, Lucius :وی شوهر خواهر بلاتریکس بلک لسترنج، به واسطه ی همسرش نارسیسا است. (م.ق.6) بعد از سقوط ولدمورت، لوسیوس با این ادعا که تحت طلسم فرمان بوده، توانست از دست عدالت فرار کند. (ت.ا) به همین خاطر او به عنوان یک شخص محترم باقی ماند. لوسیوس برای تفریح، ماگل هایی را که در جام جهانی کوییدیچ بودند آزار داد ولی هنگامی که بارتی کرواچ پسر، علامت شوم را به هوا فرستاد ، از ترس فرار کرد. (ج.آ) زمانی که ولدمورت در ژوئن1995 برگشت، او نیز به سوی ارباب قدیمی اش شتافت. (ج.آ.33) لوسیوس تا سال 1993 یکی از مسئولان هاگوارتز بود ولی بعد از این که نقشه او برای خراب کردن تصویر آرتور ویزلی، به خودش بازگشت، از این سمت برکنار شد. (ت.ا.) لوسیوس هنوز هم هاگوارتز را به واسطه ی پسرش دراکو که در سال 1991 در گروه اسلیترین پذیرفته شد، تحت نظر دارد (شاید بیشتر از والدین دیگر). ظاهرا لوسیس به طور غیر مستقیم، امنیت ولدمورت را به خطر می اندازد چون پسرش دراکو هنگام مقابله با دشمنانش بی احتیاط است و ممکن اطلاعاتی را فاش کند. او در سازمان اسرار، در غیاب اربابش، فرمانده ی بقیه ی مرگ خواران بود تا از آسیب تصادفی پیشگویی توسط همراهانش جلوگیری کند. وی دستگیر شد و به آزکابان فرستاده شد. (م.ق)
مولکبیر Mulciber : متخصص در طلسم فرمان.وی قبل از اینکه کارکاروف در مقابل دادگاه اعتراف کند، دستگیر شده بود - بر خلاف میل کارکاروف که می خواست اسم او را در قبال آزادی خودش از زندان فاش کند. (ج.آ.30) وی در نبرد سازمان اسرار جنگید. (م.ق.35)
نات Nott : از رفتن به آزکابان خودداری کرد ولی در سال 1995 در مراسم تولد مجدد ولدمورت شرکت کرد. (ج.آ.33) پسر وی در سال 1991 در گروه اسلیترین پذیرفته شد. (م.ق.26) او در نبرد سازمان اسرار جنگید. (م.ق.353)
پتی گرو, پیتر « ورمتیل » "Pettigrew, Peter "Wormtail : این جانور نمای موش، دست راستش را برای معجونی که بدن ولدمورت را برمی گرداند فدا کرد. ولی به جایش یک دست بسیار قوی و نقره ای به دست آورد. (ج.آ.33)
رووکود, اگوستوس Rookwood, Augustus : به عنوان جاسوس در سازمان اسرار کار می کرد. او در وزرات خانه عواملی داشت که ممکن بود از جاسوس بودن رووکود اطلاعی نداشته باشند. برای مثال رووکود دوست قدمی پدر لودو بگمن بود و لودو نیز به طور نا آگاهانه به او اطلاعات می داد. کارکاروف نام روکوود را دردادگاه فاش کرد و وی دستگیر شد. (ج.آ.30) اما او در فرار بزرگ مرگخواران از آزکابان در ژانویه 1996 شرکت کرد. رووکود در نبرد سازمان اسرار جنگید. (م.ق.35)
روزیر, اوان Rosier, Evan : کمی بعد از دستگیری کارکاروف، توسط کارآگاهان کشته شد (1980) او در مقابل دستگیر شدن مقابله کرد و قسمت بزرگی از بینی « مد آی » را کند.
اسنیپ, سوروس Snape, Severus :به محفل ققنوس پیوست و جاسوس محفل در میان مرگخواران شد. او کاملا از مرگ خواران جدا شده است (ج.آ.30)
تراورز Travers : طبق اعتراف کارکاروف در مقابل دادگاه، او مک کینانز ها را به قتل رساند. (ج.آ.30)
ویلکز Wilkes: توسط کارآگاهان کشته شد. 1980