بنام خدا

سلام

در مورد هری پاتر در بخش های مختلف سایت زیاد بحث شده ، در این مقاله میخوام که به جای بحث های رسمی و خشک همیشگی هری پاتری ، خیلی دوستانه و واقع بینانه به بحث در مورد جذابیت های هری پاتر بپردازم . شمایی که الان این متن رو مطالعه می کنید ، از طرفداران پر و پا قرص هری پاتر هستید که جذب هری پاتر شدید و یا از افرادی هستید که مایل هستن بدونن که هری پاتر چه جذابیتی داره که خیلی ها رو به خودش جذب کرده .

هر کسی که رمان و یا داستانی رو مطالعه میکنه و اون رو به پایان میرسونه ، صرفا به خاطر این هست که توش چیزی دیده که به اون علاقه داره و اون علاقه باعث میشه اون داستان رو تموم کنه . نمیشه گفت :  نه شاید خیلی ها از روی بیکاری داستان میخونن و تنها دلیلشون برای تموم کردن اون داستان این هست که یجوری وقت خودشون رو پر کنن !

به طور مثال :  برای تو شجاعت یه اصل مهم یا یه جذابیت محسوب میشه ، و همیشه دوست داری با کسی زندگی کنی یا با کسی آشنا بشی که این اصل برای اون هم حائز ارزش باشه و یا اینکه اون اصل درش وجود داشته باشه . مسلما وقتی برای این اصل ارزش قائلی خواسته هایی هم داری که به نوعی ارتباط دارن باهاش . مثلا همیشه توی ذهنت تصور میکنی که یه آدم خیلی شجاع هستی و رویاهایی برای خودت درست میکنی ؛ مثلا از چیزی ناراحت میشی ، سر فرصت که به اون مورد فکر میکنی ، نا خود آگاه رویای خودت رو با اون چیزی که ناراحتت کرده پیوند میدی . مثلا با خودت فکر میکنی یا توی رویای خودت پرورش میدی که اگر من این آدم شجاع بودم ، وقتی اون این کار رو کرد این کار رو میکردم که هم خودم رو تخلیه کنم و هم اینکه یه اسطوره و یه فرد خیلی شجاع تو ذهن دیگران و اون طرف بسازم .

در واقع رویا تنها چیزی هست که به وسیله اون میشه خودمون رو تخلیه کنیم و خواسته ها و غیر ممکن هامون رو توش پرورش بدیم و با اون رویا زندگی کنیم و توسط اون رویا به چیز هایی که هیچ وقت بهشون دست پیدا نمیکنیم دست پیدا کنیم .

دوست داری توی مدرسه برترین نفر باشی ، همیشه شاگرد اول باشی ، ابهت و ارزش زیادی داشته باشی ، همه بهت احترام بزارن ، برای نظراتت ارزش زیادی قائل باشن ، مسئولیت های خیلی بزرگ و مهم بهت بدن و از نظر همه یه حد نهایت باشی . تو میتونی توی رویا و ذهنت از خودت همچین چیزی بسازی و خیلی خوب پرورشش بدی و مدت های زیادی باهاش زندگی کنی . این مثال کوچیک  رو زدم چون رایج هست و مسلما خیلی ها تجربش کردن .

این ها رو گفتم که وارد بحث اصلی بشم ؛ وقتی داستانی رو شروع می کنی  که یه پسر یا دختر ، یا یه مرد یا یه زن ، دارای چیزایی هستن و یا کارهایی میکنن یا رفتاری دارن که همیشه برات یه اصل بوده و ارزش داشته ، بدون اراده ادامش میدی ، و حتی بدون این که متوجه بشی داستان و کتاب قطوری رو در عرض زمان کوتاهی تموم میکنی . هری پاتر هم این خاصیت رو داره که در کنار هم مواردی رو شامل میشه که برای خیلی ها اهمیت داره و همین موارد باعث میشه که کتاب چند صد صفحه ای رو در عرض چند ساعت بخونی و ازش لذت ببری .

خیلی ها میگن که این کتاب یک کتاب جادویی هست  و رولینگ جادوش کرده که همه رو وادار کنه سریعتر تمومش کنن ،  بی توجه به پرداختن به این که چه چیزی در کتاب وجود داره که باعث میشه همه رو وادار برای به اتمام رسوندنش کنه ، آیا به خاطر پسر جادوگر یتیمی به نام هری پاتر هست یا نه دلیل خاصی داره .

به نظر من باید گفته بشه که رولینگ این کتاب رو با جادو نوشته و مواردی رو توش به کار برده که هر کسی رو وادار میکنه که سریعتر مطالعش کنند و یا حتی چند بار از اول بخونن اون رو .

شاید توی خانواده شما هم افرادی هستند که وقتی شما رو میبینن ، با لحن تمسخر آمیزی میگن : هری پاتر چطوره ؟ هنوزم میخونی ؟ عجب بیکاری هستیا ! آخه از چیه اون پسره عینکی خوشت اومده ؟

همه ما کما بیش میدونیم که به یکی از مواردی که توی سری کتاب های هری پاتر هست علاقه مند شدیم ، ولی هیچ وقت با خودمون تجزیه و تحلیلش نکردیم که اون مورد چی میتونه باشه . من میخوام اینجا به ذکر چند مورد بپردازم که شاید یکی از اونها دلیل علاقه خودم یا شما به هری پاتر باشه .

فیلم :

تنها جذابیتی که در فیلم های هری پاتر وجود داره و باعث میشه طرفداران بی صبرانه منتظر دیدن اونها باشن این هست که ببینن مثلا هری پاتر چه شکلی هست ، کسی که مدت ها با اون زندگی میکردند و در همه وقایاع باهاش همراه بودند چقدر به تصور خودشون نزدیک هست و به کمک این فیلم ها ، وقتی کتاب رو بخونید ، میتونید چهره همون بازیگران رو تصور کنید و این جذابیت کتاب رو هم دوچندان میکنه . مثلا شما الان فیلم های هری پاتر رو دیدید و با دنیل رادکلیف آشنا شدید ؛ وقتی کتاب رو میخونید و اسم هری پاتر رو میشنوید ، بدون اراده چهره دنیل در نظرتون میاد و یا وقتی بحثی درباره سرسرای ورودی هاگوارتز میشه ، دقیقا سالنی که در فیلم ها بوده و به عنوان سرسرای ورودی ازش استفاده می شده به ذهنتون میرسه و این باعث میشه که با کتاب ارتباط بهتر و زیباتری برقرار کنید .

کتاب :

جادو

بدون شک یکی از مهمترین و بزرگترین مواردی که باعث میشه خیلی ها جذب کتاب بشن ، وجود جادو توی اون هست . میشه این مورد رو به یکی از رویاهای خودمون پیوند بدیم ، مثلا تو همیشه توی رویات این بوده که بتونی به وسیله جادو کارهای خارق العاده بکنی .

وقتی چیزی از دستت میفته به خودت بگی کاش می شد که دوباره مثل اولش درستش کنم ؛ یا وقتی کسی واقعا میرنجونه تو رو ، بخوای شکنجش بدی ؛ یا وقتی انتظار کار یا اطلاعاتی از کسی داری ، خیلی راحت بتونی اون رو در اختیار خودت بگیری و کاری کنی که خواستت رو بر آورده کنه .

هری پاتر باعث میشه که این میل ها و خواسته ها به واقعیت بپیونده برای ما . اون میتونه چیز شکسته شده رو با طلسم ساده ریپارو مثل اولش کنه یا با ورد کروشیو ، بدترین شکنجه ها رو روانه کنه یا با طلسم ایمپریوس کارس هر کسی رو در اختیار خودش بگیره .

مشهور بودن

نمیشه این رو انکار کرد که هر کسی به نوعی مایل هست مشهور باشه ، یکی تو محیط اینترنت ، یکی توی محل زندگی خودش ، یکی توی شهر خودشون یا کشور ، یا کل جهان ! هری پاتر این اصل مورد نظر رو هم در بر داره ؛ اون خیلی مشهور هست ، طوری که وقتی اسمش به وسط میاد همه سکوت می کنند یا وقتی قراره باهاش ملاقات داشته باشن ، دست و پاشون می لرزه ؛ کسی که همه نگاه ها و نظر ها متوجهش هست !

صمیمیت

احتمالا صمیمیتی که توی کتاب ها هست ، برای خیلی از شما جالب باشه ؛ دوستیه قوی ای بین دو پسر و یک دختر هم سن و سال برقرار هست . صمیمیتی که بین هری و دامبلدور یا خیلی های دیگه هست ، علاقه ای که همه به هم دارن و صمیمیتی که بر جو هاگوارتز و دانش آموزان اون حاکم هست .

نیروهای خیر

خوبی و سپیدی و وجود نیروهای خیر همیشه در صحنه وجود داره و غیر قابل انکار هست . فعالیت های جرگه محفل ققنوس و مبارزه ، اعضایی که جون خودشون رو برای حمایت از دیگران کف دستشون گذاشتند ارزش زیادی داره .

نیروهای شر

شاید شما از طرفداران پر و پا قرص سیاهی و پلیدی باشید ؛ نیروهای شر هم جزو عوامل همیشه حاضر در صحنه هست ! در واقع نیروی شر یکی از مواردی هست که باعث میشه داستان از به اصطلاح بچه گانه بودن در بیاد و یا داستانی نباشه که صرفا به خوبی اهمیت بده و به نوعی فضای خشکی پدید بیاره . وجود افرادی که جون افراد براشون اهمیتی نداره و به راحتی کشته کشتار راه میندازن و یا فقط در پی مقام بالا و چاپلوسی هستند جذابیت خاصی به داستان میبخشه .

مرگ

میشه گفت یکی از مواردی که جو دوست داشتنی توام با ترغیب حس انسان دوستی پدید میاره ، مرگ هایی هستند که در داستان وجود دارند . در واقع وجود نیروهای خیر و شر در کنار هم همیشه با مرگ هایی مواجه هستند که به نوعی چاشنی داستان هستند و خواننده رو بیشتر وارد فضای احساسی میکنی و از فضایی که فقط خوبی اون رو احاطه کرده و در بر داره خارج میکنه .

درگیری ها

درگیری هایی که در داستان بین نیروهای خیر و شر وجود داره ، یکی از جالب ترین و جذب کننده ترین بخش ها هست ، البته اینکه نویسنده چطور درگیری ها رو توصیف کنه و هیجان انگیز نمایش بده تاثیر مستقیمی داره .

اتفاقاتی که با زندگی روزمره ما یکی هستند

مهمترین بخشی که خواننده رو جذب کتاب میکنه ، اتفاقاتی هست که شخصیت های داستان باهاش مواجه هستند و دست و پنجه نرم میکنند . در واقع وقتی کتاب هری پاتر رو میخونی ، متوجه میشی که خیلی از اتفاقاتی که برای شخصیت ها از جمله هری پاتر میفته ، با اتفاقاتی که در زندگی خودت رخ میده شباهت زیادی داره ، حالا این اتفاقات ممکنه با اتفاقاتی که در کتاب هری پاتر افتاده یکی باشه و یا به نوعی دیگه در کتاب مطرح شده باشه . وقتی خواننده میبینه شخصیت داستانی که میخونه ، شباهت های زیادی باهاش داره و اتفاقاتی که براش میفته به نوعی یکی هستند  ، بیشتر خودش رو به اون شخصیت نزدیک میکنه و خیلی راحت تر باهاش ارتباط برقرار میکنه

من در این جا سعی کردم کوچک ترین جذب کننده های کتاب رو در ساده ترین قالب مطرح کنم ، موارد خیلی زیادی هستند که میشه به عنوان جذب کننده هری پاتر مطرح کرد .

در هر صورت مطالبی که در ذهنم بودن رو فکر کنم تونستم همونطور که میخواستم مطرح کنم ، شاید به نظر شما این مطالب طنز ! باشن ولی وقتی دقیق مطالعه کنید متوجه میشید که شما هم با اون ها سر و کار داشتید ولی دقیق بهشون نپرداخته بودید .

اطلاعات من در این مورد کافی نیست و به ذکر چند مورد پرداختم ، اگر شما هم مورد و یا مواردی مد نظرتون هست که میتونه یکی از دلایل ایجاد علاقه به هری پاتر باشه در بخش نظرات این مقاله قرار بدید و یا برای من از طریق پیام شخصی بفرستید تا با اسمتون در مقاله قرار بدم ، خوشحال میشم .