سلام، نحوه نگارش کتاب 7 برای خیلی ها مثل من سوال شده . همونطور که اطلاع داریدخیلی از اتفاقاتی که در شاهزاده نیمه خالص به وجود اومده ( مثل مرگ دامبلدور ) نوشتن کتاب 7 رو بری رولینگ خیلی سخت تر کرده .
من قصد دارم که با توجه به شواهد موجود به نتایجی در این زمینه برسم . چیزی که در ادامه مشاهده میکنید حدس های من در رابطه با نحوه نگارش _ و اتفاق های کلی که امکان داره توی کتاب 7 اتفاق بیفته_ هست . امیدوارم لذت ببرید
:
کتاب شش شوک بزرگی برای طرفداران هری پاتر بود . هم از لحاظ مرگ دامبلدور و هم از لحاظ هورکراکس ها . رولینگ از ابتدای کتاب دامبلدور رو به صورت آدمی به ما معرفی کرد که هوش خیلی بالایی داره و کارهاش رد خور نداره . و رولینگ در نوشتن کتاب هاش از این هوش و ذکاوت استفاده های زیادی کرده . در واقع چیزهایی رو که اصلا برای خواننده قابل درک نبوده رو با دامبلدور و هوشش توجیح کرده و خیلی از چیزاهایی رو که می خواسته به خواننده بگه با تضمین دامبلدور گفته .
راه دوری نمیریم، اواخر کتاب 6 وقتی که همراه هری برای بدست آوردن گنجینه اسلایترین به اون دریاچه درون غار رفت . توی کت خود من یکی نمی رفت که به همین سادگی فهمیدن که باید خون بپردازن تا بتونن داخل شن و داستان قایق زیر آب و زنجیز و .... . همه اینها امکان پذیز شد به علم اینکه دامبلدور جادوگر ماهریه .
از طرف دیگه قضیه هورکراکس واقعا چیزی نبود که بخواد بعد از گذشت 5 تا از این سری کتاب ها مطرح بشه ( البته شاید دلیلش این باشه کههمون ابتدا به فکرش نرسیده بود ! ) . هدف اول و آخر هری توی همه این کتاب ها چیزیه که پیشگویی گفته ( که البته متوجه شدیم که پیشگویی تاثیری در این قضیه نداره ) : از بین بردن ولدمورت . از نظر من این به یکنواختی و معقولیت کتاب لطمه وارد می کنه که انقدر دیر قضیه هورکراکس ها به هری گفته میشه .
با قضیه سن قانونی موافقم اما انگار رولینگ این رو از یاد برده که هری از ابتدای کتاب در گیر این مسائل بود . انگار از یاد برده که هری با باسیلیک و تام ریدل رو به رو شد، از یاد برده که هری در سه جادوگر شرکت کرده و ... .
در واقع رولینگ راه هزار شبه رو یک شبه بره و موضوع هورکراکس رو در یک جلد سر و تهشو هم بیاره . و فکر کنم رولینگ که متوجه این قضیه میشه سعی میکنه که چندتا از هورکراکس ها رو نابود کنه . یکی خود دامبلدور، یکی هری ( قضیه هورکراس بودن دفترچه خاطرات ریدل خیلی کلک قشنی بود ) و یکی دیگه توسط آر.ای.بی .
با توجه به نوشته های بالا : از نظر من کتاب هفت از هر جهت مثل یک فیلم هندی می مونه . البته منظورم از فیلم هندی پایان خوششون نیست ! بلکه نحوه اتفاق افتادن حوادثه که خیلی بچه گانه و کشکی پشت سر هم ردیف میشن !
بذارید یک مثال نزدیک تر به مقصودم بزنم . در کتاب جستجوری دلتورا وقتی که کمربند به دست اربابت تاریکی میفته هر کدوم از سنگ های جادویی رو توسط یک اژدها به یک جای غیر قابل دسترس می برن .
و بعد لیف به دنبال پیدا کردن این سنگ ها برای تکمیل قدرت از دست رفته ی شهر دلتورا میره .
اول خواننده فکر میکنه که وای ! حالا چقدر درد سر داره که ببینن هر کدوم از این سنگ ها کجا مخفی شدن . اما بعدش پدر لیف میگه که ما این اژدها ها رو دیدم که به فلان سمت رفتن برای همین یاقوت سرخ در فلان جا قایم شده .
فکر می کنم که با توجه به داستان هایی که درکتاب 6 بوجود اومده، کتاب هفت یه همچین حالتی داره ( من اصلا قصد ندارم بگم که در جستجوی دلتورا کتابیه که سطحش پایینه . نه ؛ در جستجوی دلتورا از ابتدا یه همچین حالتی داشته ولی هری پاتر نه ) . در حالی که ما سه هورکراکس دیگه و خودت ولدمورتو داریم . همچنین دامبلدوری نداریم که بتونه به هری کمک کنه . شاید شاهد یک جهش به چند سال بعد کتاب 6 بزنیم . یعنی اگه هری به هاگوارتز نره ممکنه این اتفاق بیفته که رولینگ داستان رو به چند سال ببره، وقتی که هری کمی یا خیلی بزرگتر شده و محل هورکراکس ها رو پیدا کرده و در حال از بین بردنشونه .
اگر که اینجوری از آب در نیاد، شاید کتاب هفت کتاب پایانی نباشه . ممکنه کتاب هشتی هم در کار باشه . درسته که رولینگ خودش این رو گفته که 7 تا بیشتر نیست، اما همه ما ذهنیتمون اینه که هری هفت سال در هاگوارتز میمونه و واسه همین هفت تا کتاب بیشتر وجود نخواهد داشت . اما اگه هری در هاگوارتز نباشه باز هم این اتفاق میفته ؟
شاید با کش دادن کتاب به این نحو شاهد نوشته معقول تری باشیم .
این نوشته تمام فرضیات من بود و امیدوارم که رولینگ راهی به غیر از این دوتا پیدا کنه و کتاب خوبی در پیش رو داشته باشیم .