*سوژه جدید*مرگخواران دور میز ناهار خوری نشسته بودند و با هم پچ پچ میکردند.و مورفین هم درحال معامله با ایوان بود که از هر استخوانش میتوان چند کیلو مواد تهیه کرد.
اماندا و ماری هم در حال صحبت بر سر گل سر جدید ایلین بودندو
و هوگو هم که هم صحبتی نداشت داشت با خودش حرف میزد.
که ناگهان در اتاق باز شد و لرد وارد اتاق شد و سر صندلی اش نشست.نگاهی به مرگخوارانش انداخت که با تعجب به او زل زده بودند.و بالاخره جاگسن که بیشتر از همه زل زده بود گفت : ارباب میشه بپرسم برای چی ما رو اینجا جمع کردین؟
ارباب دستی به سر نجینی کشید گفت : مرگخواران به اطرافتون نگاه کنید چی میبینید؟
مرگخواران یکصدا گفتند : بله ارباب درسته,درسته.
ارباب لحظه ای به خودش شک کرد که ایا سوالی پرسیده یا نه.ولی به وجود مشکلات روانی درون مرگخوارانش شکی نداشت.
بالاخره گفت : این خونه قدیمی و فرسودس.و باید تعمیر بشه.
هوگو با سر حرف ارباب را تایید کرد و گفت: بله بله ارباب اون روز سقف ابدارخونه روی من ریخت
مورفین که توان تکان دادن سرش هم نداشت گفت : راژت میگین چاه دست ژویی هم گرفته.و سر میز خوابش برد
لرد در همان حال نگاهی به ایوان کرد و گفت : ایوان استخون دست راستت کو؟
ایوان هم اهی کشید و گفت :دیروز متوجه شدم منبع ابمون سوراخه دستمو کردم توش که اب بیرون نریزه
ایلین هم گفت : اره ارباب اتاق منم پر از سوسکه.
که همه نگاه ها به سوی ایلین برگشت.
انتونین که سرش رو تکون میداد گفت: واقعا که مرگخواری که از سوسک بترسه مرگخوار نیست.هویجه
هوگو زد پس کله انتونین و گفت: مگه هویج چشه ؟
ارباب هم گفت : ایلین منو نا امید کردی و با فشار دادن دکمه کنار صندلیش ناگهان صندلی ایلین به هوا پرتاب شد و سقف خانه ریدل رو سوراخ کرد و از ان خارج شد.
همه مبهوت تکنولوژی جدید لرد شدند و اورا تحسین میکردند که لرد از صندلی اش بلند شد و در حالی که ردایش را صاف میکرد گفت : حالا که اینقدر از وضع خونه شکایت دارین یه هفته فرصت میدم که بازسازیش بکنین.
و جمعیت بهت زده مرگخواران را تنها گذاشت...