هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: جادوی حقیقی چیست ؟
پیام زده شده در: ۲۱:۳۶ شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۲
#11
به نظر من پول ، عشق و... همه شون شاید جادو باشند اما فقظ قسمتی از جادو هستند!!!! جادوی واقعی خود ما هستیم. کافیه به کاری که میکنیم ایمان داشته اون موقع همه کار میشه کرد و خب این یعنی جادو!



پاسخ به: اگه یه روز براتون یک نامه از یک مدرسه جادوگری بیاد چی کار می کنید ؟؟؟
پیام زده شده در: ۲۱:۳۱ شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۲
#12
خب صد در صد اولش کپ میکنم. بعدم واسه اینکه عرصه رو خالی نذارم یه مدت به ریش دامبلدور میخندم
بعد که کلی خندیدم به دوست پسر مشنگم اطلاع رسانی میکنم! باهمدیگه تا چند روز سر اینکه من نباید بدون اون جایی به این دوری برم دعوا میکنیم
بعدشم که قهر کردیم و هیچکدوم حوصله ی منت کشی نداشت تصمیم میگیرم یکم تحقیق کنم ببینم قضیه چیه کلا!
و در آخر به این نتیجه میرسم که خواب میدیدم



پاسخ به: اگر قرار بود با يكي از شخصيت هاي كتاب ازدواج ميكرديد ، آن شخصيت چه كسي بود ؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۸:۴۶ شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۲
#13
دراکو مالفووووووووی!

ویرایش جادویی:

چرا؟ خوشگله؟ زرنگه؟ بی ادبه؟ نازه؟ یه دلیل بیارین دیگه. اصلا دروغ بگین. فقط به اون چرای آخر عنوان توجه کنین دیگه.


ویرایش شده توسط دافنه گرینگراس در تاریخ ۱۳۹۲/۶/۱۱ ۱:۱۲:۵۸


پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲۳:۱۹ چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۲
#14
1-تاریخچه ی داوری در کوییدیچ را بگویید! (10 نمره)

خب اگه منطقی و عاقلانه نگاه کنیم خودمونم متوجه میشیم که بازی کوییدیچ به یه نفر غیر از بازیکنا نیاز داشت که بلاجر ها و سرخگون و گوی زرین رو آزاد کنه. تازه به نظر میومد که٬ حمله با بلاجرا و لگد پرتاب کردن بازیکنا به همدیگه و خلاصه چماق و چماق کشی نمیتونه نیاز تماشاگرا به سر و صدا و هیجان رو به طور کامل تامین کنه! به همین دلیل به این نتیجه رسیدند که شخصی رو سوار جارو کنند و بفرستند بالا تا با سوت زدن و جیغ و داد یکم مسابقه رو هیجانی کنه و کلا جمعیت بی حال و کسل نشند دیگه
در ضمن از مهم ترین خصوصیاتی که این شخص یا همون داور باید داشته باشه اینه بود که پرواز بلد باشه و بتونه سوت بزنه. حالا بماند که پیدا کردن چنین شخصی چقدر سخت و طاقت فرسا بود! آخه مگه کلا همچین موجودی وجود داره؟! اما روایت داریم از گودی گریف (شاه شاهان٬ مرد مردان٬ بنیانگذار بنیانگذاران! ) که می فرمایند “ همانا شمشیرم را در کلاه گروه بندی کردم و پس از چند ساعت داوری از آن بیرون آمد! “
پس این مشخص میکنه که بنیانگذار داور جناب گریفیندور نبودن اما یابنده ایشون بودند! پس بنیانگذار هم باید ایشون باشن! بله یـــــــــــــم:zogh:!


2- تاریخچه و افتخارات تیم کوییدیچ خفاش بالی کسل را بنویسید! (10 نمره)

خب این تیم تاریخچش برمیگرده به خیلی قبل از لرد سیاه. اون زمونا که خفاشا واسه خودشون برو بیایی داشتند و کلی ملت رو میترسوندن. قتل عامشون هم که مشهور بود. البته تا زمانی که این ولدو کچل سر کار نیومده بود!
خلاصه میگند اون دوره (حدودای دهه ی شصت) ملت از خفاشا زیاد وحشت داشتند! تا اینکه شخصی پیدا میشه به نام کسلیدور (گویا از اجداد دامبلدور بوده)! این کسلیدور میاد یه عده رو دور خودش جمع میکنه و متحد میکنه تا عیله خفاشا بجنگند و اونا رو شکست بدند. اما جنگ با خفاشا به این راحتی ها نبود که! چون اونا میتونستند پرواز کنند. پس میاد به متحداش جارو سواری یاد میده و اونا رو مجهز به جارو میکنه تا از لحاظ موقعیت هم سطح خفاشا قرار بگیرند. اسم گروهشونم میذارن اتحاد کسلیدور!
بعد چند سال بالاخره این اتحاد کسلیدور به رهبری کسلیدور و معاونت بالی خان میتونند خفاشا رو شکست بدند! اما یه مشکلی پیش میاد. اونم این بوده که دیگه این افراد نمیتونستند بدون جارو سواری کار بکنند. کلا پرواز قسمتی از زندگیشون شده بود. پس میرند و تیم کوپپدیچ خفاش بالی کسل رو تشکیل میدند!
افتخارتشونم که فراوونه! اینا یه عمر سوار بر جارو جنگیدند. دیگه سرخگون یا بلاجر پرتاب کردن که کاری نداره واسشون!

-قهرمان بیست دوره ی پی در پی لیگ برتر انگلیس
-کسب عنوان پر افتخارترین تیم باشگاهی
-دعوت از تمام بازیکنان این تیم به تیم ملی کوییدیچ انگلیس
-پرطرفدارترین و پرتماشاگرترین تیم دهه ی شصت
-کسب عنوان هماهنگ ترین تیم جام کاپ گیوینگ
-کسب عنوان مضحک ترین ردای تیم های باشگاهی

10 3- تیم باشگاهی کوییدیچ نام ببرید! (10 نمره)

۱-تراختور پرواز
۲-خوبان سرخگون
۳-جاروی چنار
۴-لاله های خاکی
۵-هفت دسته جارو
۶-منتخب سالمندان
۷-کرگدن صورتی
۸-عقاب های شیردل
۹-ندیم آخه نقدر دیم آخه! (ترکی)
۱۰-آخیرمینجه! (ترکی)


ویرایش شده توسط مادام رزمرتا در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۳۰ ۲۳:۴۹:۵۲


پاسخ به: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۱:۱۲ چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۲
#15

۱) با توجه به پست تدریس، بنظر شما جامعه جادوگری در قبال جامعه مشنگی چه موضعی باید بگیرد؟ به آن ها کمک کند؟ یا دخالتی نکند؟ یا از آن ها مانند جن خانگی استفاده کند؟ توضیح دهید. (۱۵ نمره)

خب راستش به نظر من باید کمکشون کنیم. باید بهشون کار بدیم تا بتونند زندگی کنند و از زیبایی های زندگی لذت ببرند. آخه چه اشکالی داره به جای تکون دادن چوبدستی هامون این مشنگها باشند که زمینمون رو جارو میکنند؟! چه اشکالی داره این مشنگ ها باشند که وسایلمون را جا به جا میکنند؟!
ما به موجودات جادویی مثل جن های خونگی وظیفه و کار محول کردیم اما برای مشنگ های بیچاره و بی استعداد هیچ کاری انجام ندادیم! آیا این نهایت خودخواهی ما نیست که نمیذاریم نوکریمون رو بکنند؟! ایا این نهایت خودخواهی ما نیست که نمیذارم از زیبای ها و قدرت های ما لذت ببرند و با دیدن اونها از خود بیخود بشند؟! مگه اونها چه چیزی از فشفشه ها کم دارند؟ جز اینکه از خانواده های جادوگری نیستند! با این حال همان بی استعدادی فشفشه ها را دارند! اونا هم مثل فشفشه هامون حق زندگی دارند!
در ضمن من یکی از طرفدارهای حقوق پشرم اگه کسی میخواد فعالیتی بکنه یا علاقه ای به این بحث ها داره میتونه به رستورانم واقع در هاگزمید مراجعه کنه. شرایط پذیرش عضو هم پنج دلار مشنگی هستش.

۲) جاهای خالی را با استفاده از کلمات زیر و با توجه به پست تدریس پر کنید.
کلمات: گلابی - هری - مورفین - راست - بزن - چپ - ایستاده - پهن شده - آویزان


_ الادورا بلک به کوری چشم راست هری چپکی بهترین دانش آموز کلاس است. (۳ نمره)

_ مورفین گانت بر روی چوب لباسی کلاس نه آویزان بود نه ایستاده بلکه به مرحمت پرفسور دالاهوف پهن شده بود. (۳ نمره)

_ پرفسور دالاهوف، دست بزن مورفین گلابی را دارد. (۳ نمره)


۳) سوالات چهار گزینه ای: ( هر سوال ۲ نمره)

۳-۱) کدام گزینه بهتر است؟
الف) گلابی
ب) مورفین
ج) ساسی مانکن
د) هیچکدام

به نظر من پیروز دو صفر نود و مَش! اما حالاکه شما قبول نمیکنید..... بـــــــاشه ...همون گزینه ی “د” پس! تا نزدیک باشه به جوابم

۳-۲) مساله: الادورا بلک گفت که جای نوه پرفسور دالاهوف است، حال اگر الادورا 18 سال داشته باشد و دالاهوف از مجذور سن مادر الادورا بلک سه سال بیشتر داشته باشد و سن پدر الادورا بلک انتگرال سن مادر دالاهوف باشد، دالاهوف چند ساله است؟

الف) شصت
ب) ششصد
ج) شونصد
د) چونصد


پرفسور من این مساله رو تو برنامه ی متلب نوشتم و گذاشتم حل کنه اما متاسفانه الان دارم از زیر آوار باهاتون حرف میزنم... پرفســـــــــــور... الوووووووووو.... صدامو دارید؟... متلب سیستم و کل خونه رو ترکوند.... تازه فحش بی ناموسی هم داد ولی من گوشامو گرفته بودم.... به مرلین نشنیدم چی گفت....
پرفسور جواب گزینه ی “د ”یه آیـــــــــــــــا؟

۳-۳) تلفظ درست اسم دافنه چیست؟

الف) دافی
ب) شخص مخصی اصیل مصیل دافنه
ج) تافی
د) همه موارد(دافی شخصی مخصی اصیل دافنه تافی)


د ؟





پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۲۰:۲۸ چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۲
#16
۱-یک پیشگویی ساده انجام دهید و بگویید چگونه شرایط را به نفع خودتان بر میگردانید(10 امتیاز)

پیشگویی میکنم که قراره نفر اول کنکور ارشد مشنگی بشم! شرایطشم خیلی آسون و بی دردسره. تنها کاری که باید بکنم٬ اینه که٬ تمام شرکت کننده ها رو به مرلینِ مرلین بیامرز واصل کنم! اونقوت میتونم در میان یک شرکت کننده٬ نفر اول بشم و پدر و مادر جوبدستی به دستم رو بسی خوشحال کنم! بعدشم برای اینکه از دست دامبليـــــــــــــدور و وزارت سحر و کـــــادو در برم میگم مرگخوار صفت ها روم طلسم فرمان اجرا کرده بودند
هــــــــــــان چیه؟ مگه بار اولشونه؟ مگه قبلا از این کارا نکرده بودن؟ مگه از من سواستفاده نکرده بودن؟ خیلیم کار پسندیده ای میکنم! تازَشم مگه پیشگویی از این ساده ترم داریم؟


۲- یک پیشگویی درباره ی لرد سیاه انجام دهید و بگویید چگونه جرئت دارید تا شرایطو تغییر دهید(بنویسید که چگونه تغییر دادید!)(10 امتیاز)

پیشگویی میکنم که لرد سیاه قراره دماغشو اندازه ی دماغ پینوکیو (یکی از محصولات مشنگی :hammer” ) بکنه!
پس گوی جادوییم رو برمیدارم و میرم خونه ی لرد اینا! اول در رو به روم باز نمیکنند و احتمالا بخوان آوادام کنند ولی از اونجایی که من مادام رزمرتام :pretty: بالاخره راضیشون میکنم! پس دعوتم میکنند خونه و ازم پذیرایی میکنند. منم گویم رو در میارم و میگم:
-یا لرداااااااااا! اومدم خبری ناخوشایند بهتون بدم! هری پاتر کوچولوتنها یک برتری دارد که به وسیله ی آن میتواند روح های هفت گانه ی شما را نابود کند. این قدرت چیزی نیست جز دمــــــــــــــــــــــــــــــاغش که بسیار بزرگتر از دماغ شمــــــــــــاست!
بقیه شم که دیگه معلومه! لرد بالافاصه بلند میشه. جیغ میکشه. چند نفر رو کروشیو میکنه و مورفین رو هم لگد میزنه و پرت میکنه اونور. بعدش چوبشو در میاره و درازترین دماغ ممکن رو تو صورتش میکاره!


۳- چرا پروفسور کلاسو تغییر داد؟(5 امتیاز)

پرفسور که شروع کردند پست تدریس کلاس رو بنویسند٬ انگشت به چانه نشسته بودند و به این فکر میکردند که چی بنویسم تا همه بگن این استادمون گولاخه هرکی نفهمه خولاخه ( به خاطر قافیه٬ کلمه ی خل به خولاخ تبدیل شده )! این حالت تا وقتی که هر ۱۰ انگشتشون روی چونشون قرار بگیره ادامه پیدا کرد تا در نهایت به این نتیجه رسیدند که بهتره کلاس رو تغییر بدن تا هم پستشون طولانی بشه و هم به همه ثابت کنند که دلشون خواسته و این کلاس٬ کلاس استاد محوریه!

۴- عاقبت هر کس که به رون بگوید رونالد چه میشود؟(5امتیاز)

هیچی دیگه٬ عاقبت به خیر نمیشه! بدبخت میشه٬ بیچاره میشه! موش ها و عنکبوتها میان تو قبرش میترسوننش! مارا میان نیشش میزنن! بعد میره جهنم از موهاش آویزون میشه و ناخوناشو میکنند و هی آتیشش میزنند!
آخه عاقبت از این بدتر؟


تکالیف پیشرفته:

یک پیشگویی درباره ی 25 سال دیگه انجام بدید و با توجه به این که ممکن است مرده باشید چگونه شرایطو تغییر میدید؟(10 امتیاز)

خب اگه قراره مرده باشم و چشم از این دنیا و زیبایی هــــایش و قشنگی هــــایش و خوشی هـــایش و تفریح هـــــایش و ... ببندم و در تــــــــابـــــــــــــوت زیبــــــــایم همچون گلی زیبا بخسبم و در سحرگاه روزهای شنبه عاشقانم بر مزارم شاخه گل های رز سفید و نارنجی و قرمز و بنفش و سیاه بگذارند ترجیح میدم کرم بریزم و بیمیرم
پیشگویی میکنم که ۲۵ سال بعد لرد سیاه تمام قدرتشو از دست میده و تبدیل به سوژه ای برای خندیدن میشه.
پس اول از همه لرد سیاه و خانواده ی مرگخوار صفتشو به رستورانم دعوت میکنم و حسابی ازشون پذیرایی زهرماری میکنم. بعد که لرد کاملا از خود بیخود شد و پاشد بابا کرم رقصید٬ میبرمش به یکی از اتاقا :pretty: و طلسم فرمان رو روش انجام میدم! بعد که باهم اومدیم بیرون. میگم :
-یا لرد دست روی کمر قر بده وسط !
بعدش مجبورش میکنم یکی از کلاه گیسام رو رو سرش بذاره و ناخوناشو مانیکور کنه و ردای مجلسی ساحره ها روهم بپوشه و بره خیابون ها رو بگرده و آواز “ چینی چینی ردایـِت ٬ تو رو جون عمشون “ و بخونه و خلاصه همش حال میکنم و میخندم و اینا. بعدشم که تابلوست دیگه! وقتی اثر طلسم از بین رفت لرد در جا منو به اون یکی دنیا واصل میکنه!




سوال امتیازی:

چند مورد از وجنات پروفسور ویزلی را بگویید!(5 امتیاز)


شرمنده ها پرفسور ولی به نظرتون ۵امتیاز واسه این سوال کم نیست؟ آخه این سوال خودش به تنهایی میتونس تکلیف جلسه ی بعدی باشه و ۳۰ امتیاز براش در نظر بگیرید! مثلا الان اگه من بخوام فقط راجع به موهاتون بنویسم خودش سه صفحه ی وردی (word ای ) میبره! یا بخوام راجع به دماغ کوچولو و سربالاتون بنویسم چند ساعت وقت میبره! یا حتی بخوام راجع به فهم و شعور و کمالات و افتخاراتتون بنویسم هشت صفحه میشه! استــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاد رحم کنید آخه



پاسخ به: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۲۲:۳۶ دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۲
#17
۱-درون پاتیلی که دم باریک ولدکچه رو میندازه توش، قبل از اینکه گوشت و پوست و خون و استخون ملتو بریزه توش، یه مایع هست که دم باریک میره کنارش و یه کارایی انجام میده که مایع سرخ میشه و جوش میاره! چه کارایی!؟ کامل توضیح بدین! (10 امتیاز)

خب پرفسور از اونجا که نپرسیدین اون مایع چی بوده من با فراغت خاطر اون قسمت رو رد میکنم و فقط به کارای دم باریک میچسبم
اول اینکه دم باریک کلا کاره ای نیست که کاریم انجام بده! حالا اینکه ولدی خواسته یه کاری واسش جور کنه تا خونوادش سر گشنه زمین نذارن بحثش جداست اما عملا کاره ای نیست. فقط موشه! کاریم جز کارای موشی بلد نیست. اولین هنرشم همین جویدنه! واسه همینم سر پاتیل شروع میکنه به جویدن هوا! چند بار جوید دید چیزی نشد اما به تلاشش ادامه داد. آخه کلا موش با پشت کاریه! خلاصه اونقدر جوید و جوید تا به نظرش رسید که رنگ معجونه یکم تیره شد. البته نظر راجع به این قضیه زیاد هستا! یه عده میگن به جویدن دم باریک ربطی نداشته کلا! بلکه معجونه به خاطر این تیره شده که دیگه داشته به سمت سوختن و خاکستر شدن میرفته. یه عده هم میگن خب مدلشه! یعنی مدل معجونه اون شکلی بوده.
خلاصه بعد این کار شروع کرده به ورد خوندن. حالا اینجاش که چه وردی خونده از حوضه ی من خارجه! گویا یه ورد مرگخواری بوده و من وردشو بلد نیستم! اما میخونه و میخونه تا معجونه سرخ میشه! بعد که حسابی سرخ شد انگار روم به دیوار٬ یه حرف بی ناموسی زده تا اینکه معجونه جوش آورده! حالا اینکه چی گفته به ما مربوط نیست. بالاخره هر روز صدتا بچه اینجا آنلاین آفلاین میشن پس زیاد خوبیت نداره لفظشو بیارم.



۲-نمی خواین از دل ِ جیمز دربیارین یه جوری شورش و بی ادبی امروزتون رو؟ هر جوری! یه چیزی بگین! یه چیزی بگیرین! یه چیزی بکشین (5 امتیاز!)


استااااد؟! مگه شما استاد ما نیستید؟ مگه شما الگوی ما نیستید؟ درسته که یه زمانی کوچولو بودید اما الان بزرگ شدید! استاد شدید. استاااااد؟! مگه شما مورفین رو نمی بینید؟ اّیا نمی بینید چقدر زشت شده؟ نمی بینید کیبورد ذهنیش به جای <ج> میگه < ژ>؟! پس استاد نا بابی نباشید! ما بچه های تمیز و معصوم و مظلوم رو به راه بد نکشید! ما رو مجبور به چیز کشیدن نکنید! استاد جیغ بکشید اما چیز نکشیم! استاد نکنید! نکن آقا جون! ولم کن برادر من... آقا ول کن دست...٬ نمیکشم... میگم ولم کن.... نمیکشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم استاد اشتباه شده٬ شلوغی غیر ارادی بود! استاد ببخشید! استــــــــــــــــــــــــــــــاد

بعد از دو ساعت:
اشتـــــــــــــــــاد؟ بیا اینم نقاژي!

تصویر کوچک شده



۳-ولدکچه پوستش قرمز تیره بوده وقتی میره تو پاتیل، چرا وقتی میاد بیرون رنگش پریده؟ (5 امتیاز)

استاد راستش من یه بار از این مرگخوار نماها شنیدم علتش این بوده که اربابشون مشکلی پوستی داشته! بیشترم واسه همین دلیل بوده که خون پاتر رو میخواسته٬ گویا فکر می کرده هری پوستش صاف و یکدست و قشنگ و از این حرفاست! و این قضیه ی ضعیف کردن هری و قوی کردن خودش هم کلا کشک بوده!
ولی استاد از من بپرسید به نظرم علتش این بوده که ۱۴ سال آزگار حموم نرفته بوده. خب بابا هرکی چند روز نره حموم پوستش کدر میشه دیگه! حالا شما حساب کن یکی ۱۴ سال نره حموم خب بابا پوست دیگه٬ روش چرک میبنده!

۴-ولدکچه درون پاتیله، شما پای پاتیل وایسادین و میخواین یه ولدک بپزین. غیر از گوشت و پوست و خون و اینا، مجازین چیزای دیگه ای هم بریزین توش. چی میریزین؟ ولدک خروجی تون رو توصیف کنین! (10 امتیاز)

اول از همه رنگدانه های پوست مایکل جکسون رو که بعد چند سال بالاخره لو رفت میریزم تو پاتیل تا حسابی مشکی بشه!
بعدش چند تا دونه از تار موهای پرفسور دامبلدور رو میریزم توش تا رنگ معجون نقره ای بشه.
اما سردماغش یکم دودلم! یعنی راستیتش به نظرم همون بی دماغ بمونه بهتره. اصلا حقشه! حقته٬ حقته! ولدی کوچولو حقته! دماغ سوخته٬ دماغ سوخته!
بعد که حسابی کری خوندم و یکم دلم خنک شد یه ناخن گیر و چند تا لاک میزیم تو پاتیل و به دم باریک میگم حسابی هوا رو بجوه تا معجونه خوب جا بیفته!
حالا نوبت ولدکـــــــــــــــــه! ولدکچه را داخل پاتیل میریزم و تا جا بیفته میرم یه سر به رستورانم میزنم. آخه این چند وقته تکلیفا نذاشتن خوب به مشتری هام برسم!
بعد که برگشتم ولدک رو میبینم! یا مرلین!!! این ولدکه؟ ولدک با موهای بلند و پوستی مشکی و دماغی سوخته! ناخوناشو نگاه کن !

تصویر کوچک شده






پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۱:۰۵ دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۲
#18
پرفسور شما هم خسته نباشید
استاد شما رو به روح مرلین اینور اونـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــور نکنید دیگه!



پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۲۰:۲۸ دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۲
#19
1-این موضوع در جلسه ی بعدی نیز تدریس شود؟ ( چون جواب این سوال مهمه و مربوط به درسه، براش نمره در نظر گرفته میشه و این نمره به همه ی کسایی که نظر بدن، تعلق میگیره) ( 2 امتیاز)

نه استاد به اندازه ی کافی صرف شد. دیگه میل ندارم!


2- متن نامه ای که بیل ویزلی دریافت کرد چه بود؟ ( 7 امتیاز) و از چه کسی بود؟ ( 3 امتیاز) ( لازم به ذکره من این متن رو از الان نوشتم و در یک لحظه روی همین تاپیک قرار خواهم داد و بعد از عس انداختن، پاکش خواهم کرد، در هنگام اعلام نمرات عکس نیز قرار خواهد گرفت؛ متنی که بیشترین شباهت را داشته باشد، بیشترین امتیاز را خواهد داشت! )

خب به نظر من از همسرتون بوده. حالا این رولینگ فلور دلاکور رو همسرتون کرده بود ولی میگن از وقتی که رابرت گلبریت شده دیگه به مسائل خصوصی ملت کاری نداره. واسه همینم نمیدونم همسرتون کیه!

متنشم احتمالا این بوده:

عزیزم؟ بیلی جونم؟ امشب میای خونه؟ باید بیای! اصلا مگه جرات داری نیای؟ میخواستی کجا بری؟ هان؟ هان؟ این چه وضعیه؟ این چه زندگیه؟ مامان بیا ببین دختره مثل دسته گلت بدبخت شده
اعتماد دیگه؟ میخوای اعتماد نشونت بدم؟ اصلا میدونی اعتماد چیه؟ تو به من اعتماد نداری؟ تازه غذا هم میخواد! آخه مگه تو به من اعتماد داری که من بت غذا بدم؟ آخه مگه این زندگیه؟ به تو ظلم شده؟ مظلوم منم، بیچاره منم! مامااااااااااااااااااااان



3- به نظر شما در طول تاریخ، به ساحرگان بیشتر ظلم شده یا جادوگران؟ مقاله ای در این مورد بنویسید و با دلیل و مدرک اثبات کنید، این مقاله باید بیشتر از 12 خط زوپسی (ینی خط معمولی هنگام نمایش تاپیک) باشد! ( 12 امتیاز)

به نظر من به ساحره هابیشتر ظلم شده. اولین علتشم اینه که اگه ساحره ها این همه انجمن های ساحرفمینیست راه نمینداختند حتی نمیتونستن بی اجازه برن خونه ی مامانشون چه برسه به کارهای دیگه!
همیشه این جادوگرا بودن که با محدود کردن ساحره ها و دست کم گرفتنشون حکمرانی کردند. این جادوگرا بودن که به زور و بازوی چوبدستیشون میبالیدند و ساحره های ظریف و ملوس رو از حقوق مسلمشون محروم میکردند.
به نظر اکثر جادوگران، ساحره ها موجودی عروسک مانند هستند تا صابشون (شوورشون) باهاشون بازی کنه و بعد اینکه عروسک بازی تموم شد بیخیالشون بشه. اون ها ساحره ها رو آشپز و مسئول بشور و بساب و ماشین جوجه کشی میدونستند!
به نظر بیشتر جادوگران ، مقصرهای واقعی ساحره ها هستند! ساحره ها مقصرند وقتی بهشون حمله میشه، وقتی به حریمشون تج... میشه! کلا مقصرند دیگه!
ساحره های زیادی بودند که چوبدستیاشون توسط همسرشون ثبت و ضبط شده! ساحره های زیادی بودند که از همسرشون، برادرشون و یا حتی پدرشون کتک خوردند! مگه همین مامیِِ ولدی نبود که میزدن تو دهنش؟ مگه همین دختر معصوم نبود که اونقدر تحقیر شد تا قدرت های جادوییش رو نمی تونست استفاده کنه؟ آخر سرم همه ی کینه ی جادوییش رو به فرزندش سرایت داد و ولدک رو به دنیا آورد و همه رو بدخت کرد! اصلا مسئول همه ی این ولدک بازیا کیه؟!جادوگرااااااااااااااااااااا! بله یــــــــــــــــــــــــــــــم!

4- نحوه ی رفتار یک جادوگر هنگام برخورد با یک ساحره را در طول تاریخ بنویسید! (اعم از نحوه ی برخورد و کلماتی که به کار میبرد تا نحوه ی ایستادن و ...) (3 امتیاز)


خب این دو تا حالت داره اینکه صابش باشه یا نباشه! اگه صابش باشه یا به قول مدرنیته ساحره ی مورد نظر ناموسش باشه در این شرایط بسیار سخت و خشن و همچون ابولهول می ایستادند و دنبال بهانه ای برای زدن و یا مسخره کردن بودندد .
اما در حالت دوم که صابش نباشه! اونموقع چهره ای بسیار خودگولاخ پندار به خود گرفته و شکم را جلو داده و پشت ساحره ی مورد نظر افتاده و تیکه های به قول خودشان تسترال کنی می اندختند و یا چشم ابروهای آنچنانی آمده و سعی در جذب و از مسیر بدر کردن داشتند.
اما خب نمیشه گفت حتما و صد در صد این شکلی بوده و کلا هیچ جادوگر مهربونی و هیچ ساحره ی بدی وجود نداره. بدی و خوبی یه مسئله ی نسبی هستش! چه بسا بودن جادوگرایی که واقعا جادوگر (مرد) بود و بودند ساحره هایی که نا جادوگر (نامرد) بودند!

5- نحوه ی رفتار یک ساحره هنگام برخورد با یک جادوگر را در طول تاریخ بنویسید! (اعم از نحوه ی برخورد و کلماتی که به کار میبرد تا نحوه ی ایستادن و ...) (3 امتیاز)

خب الان یاد یانگوم مشنگ ها و ایل و تبارشون افتادم که همش خم و راست میشندن و میگفتن "بفرماییــــــــــــد سرورم"! خب بابا یا باید با ترس و لرز می ایستادن یا با ترس و لرز دیگه! انگار که زبونم لال یارو مرلینه!
بعدم خیلی با ادب و سر به زیر و مهربون و تو سری خور بودن!
شکر مرلین الان شرایط درست شده و یکم سر و سامون گرفتن!


پ ن: این پست فقط جنبه ی تکلیف داره و نویسنده بیشتر نوشته ها رو قبول نداره و اصلا نمیخوام به کسی بی احترامی بشه



پاسخ به: كلاس طلسمات و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۱۸:۵۴ دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۲
#20

1- چرا مواد خوراکی یکی از مواردی است که مجاز به ایجاد آن نیستید؟(10 امتیاز)


استاد بگید خُب! یعنی چیزه نگید خُب! یعنی بگید ها ولی الان نگید٬ بذار لااقل دو سه سطر بنویسم آخه پدر من
خب پرفسور راستش من از این قانون حمایت میکنم و کلا هرکی مخالف باشه در دهن دورمشترانگ میزنم! آخه مثلا اگه مجاز بود٬ من٬ یعنی همین مادام رزمرتا :pretty: چطوری کار و بارم میگرفت؟ آیا باعث نمیشد به راه های خلاف کشیده بشم و چه بسا از آزکابان سر دربیارم؟ آیا باعث نمیشد دیگر زیبا و با طراوت و معصوم و مظلوم نباشم و همچون ساحره های بی راهه رو به راه های فرعی کشیده شوم؟ آیا این انصاف بود؟ آیا این حق من است؟ آیا زندگی تلخ است؟ آیا گذشت شیرین است؟
پس باید مجاز نمیشد دیگه! باید یه شرایطی ایجاد میشد که یه عده ساحره و جادوگر بتونند نوندربییارند !
بعدشم شما میگید “ایجاد “! آیا میتونیم موجودی رو ایجاد کنیم؟ اگه میتونستیم موجودی رو ایجاد کنیم که اول از همه واسه خودمون همسر ایده آل ایجاد میکردیم! اما نمیشه! چیزی که زنده است و روح و شعور داره رو نمیشه ایجاد کرد. غذا هم یا از گیاهه یا از حیوان. یعنی موجود زنده ست دیگه. پس کلا نمیتونیم ایجادش کنیم. تنها یه راه داره اونم اینه که این غذا خودش وجود خارجی داشته باشه و ما با اکسیو به سمت خودمون بکشیم یا به وسیله ی وردهای دیگه از جایی به جای دیگه منتقل کنیم. (پرفسور خواستید میتونید بگید خُب ها! اینجا جاشه )


2-موجودات زنده و مواد غذایی دو مورد از پنج موردی هستند که طبق قانون مجاز به ایجاد آنها نمی باشید. درباره ی سه مورد دیگر تحقیق کنید. (10 امتیاز)

۱-طبق قانون مجاز به ایجاد طلا نیستیم چون اگه مجاز بودیم دیگه طلا هیچ معنایی نداشت . چیزی که زیاده ارزشی نداره که! میشه علف هرز! خس و خاشاک! کلید! اون موقع باید مثل دهه ی سالازار ..اهــم.. دهه ی مرلین٬ کالا با هم رد و بدل میکردیم.

۲-گوشی htc! گوشی htc یکی از بی مصرف ترین و در عین حال به درد بخورترین ابزارهای مشنگیه. :hyp: درسته که ماها جادوگر و ساحره ایم و هیچ ارزشی به وسایل مشنگی قایل نیستیم. اما خب دیگــــــــــــــه! غیره مجازه!

۳-پاک کن اشتباهات! ما هیچ وقت نمیتونیم پاک کنی ایجاد کنیم که بشه باهاش اشتباه ها رو پاک کرد. شاید بتونیم کسی رو مجبور کنیم که خطامون رو فراموش کنه اما حقیقت موضوع اینه که اون خطا هیچ وقت از بین نمیره


3- چند ورد کاربردی دیگر بیابید و درباره ی آنها توضیح دهید(10 امتیاز)

۱-پیژامیوس کامینگ تو می!
این ورد یکی از پرکاربردترین وردهاست. به وسیله ی این ورد شما میتونید همینکه رسید خونه با یه طلسم رداهای بیرونتون رو با رداهای پیژامه ای تون در عرض ایکی ثانیه عوض کنید!

۲-کلین دِ میز این نِچه ثانیه!
این یکی از محبوب ترین و در عین حال یکی از رمز و رازای موفقیت من در رستوران داریه :pretty: به وسیله ی این ورد میشه در عرض چندثانیه میز ها رو تمیز و براق کرد. به این صورت که یه رایت ( وسیله ای مشنگی) و یک دستمال خانم اسکاور ظاهر میشه و میز رو فوری برق میندازه.

۳-دِلیشیوس دیس غذا لازیم اولونجان!
خب این وردم بازم یکی دیگه از فوت و فن های رستوران داریه منه! به وسیله ی این ورد میشه به غذا به مقدار لازم و مورد نیاز ادویه و سایر افزودنی هایی مجاز افزود. ( به شرطی که این ادویه و افزودنی های مجاز رو تو کابینتمون داشته باشیم و با نوک چوبدستی در غذا حاضر کنیم!)

۴-لوموس!!
خب استاد اینکه دیگه تابلوست کلا! به وسیله ی این ورد میتونیم نور رو روشنایی از نوک چوبدستیمون خارج کنیم







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.