نتیجه دوئل آرنولد پفکی و الکتوکرو:امتیازهای داور اول:
آرنولد پفکی: 27 امتیاز – الکتو کرو: صفر امتیاز
امتیازهای داور دوم:
آرنولد پفکی: 27.5 امتیاز – الکتو کرو: صفر امتیاز
امتیازهای داور سوم:
آرنولد پفکی:27 امتیاز – الکتو کرو: صفر امتیاز
امتیازهای نهایی:
آرنولد پفکی: 27 امتیاز – الکتو کرو صفر امتیاز
برنده دوئل: آرنولد پفکی!
از الکتو کرو دیگه هیچ دوئلی پذیرفته نمی شه.
.............................
-با اين چوبدستى، من ديگه حتما ميبرم!
آلكتو با خوشحالى روى نيمكت نشست و جعبه ى چوبدستى جديدش را باز كرد.
اولين چيزى كه توجهش را جلب كرد، دفترچه ى راهنما بود.
-دفترچه راهنما؟ چوبدستى مگه دفترچه راهنما ميخواد؟ معلومه ديگه! اين سوسول بازيا چيه؟!
ولى باز دفترچه را باز كرد و مشغول خواندن شد.
-حتما چوبدستى را در آتش و نور مستقيم خورشيد نگه دارى كنيد...چرا؟!
كمى فكر كرد. در نهايت تصميم گرفت به گفته ى دفترچه اعتماد كند.
ساعاتى بعد، محل برگزارى دوئلدو داور دوئل، دور ميز مخصوصشان نشسته و مشغول صحبت بودند.
-هى...! جنابان داور؟
كراب به دنبال منبع صدا، به اطرافش نگاه كرد. كسى نبود.
-هى...اينجا...بالا، بالا تر! بابا ميگم بالا، چرا پايين رو نگاه ميكنى؟!
كراب، با تعجب به گربه ى زرشكى رنگى كه روى ميز پريد نگاه كرد. گربه ى زشتى كه با دستكش هاى مخصوص بوكسى كه به دست كرده بود، به سختى تعادلش را حفظ ميكرد.
-رو ميز داورا چيكار ميكنى؟ برو پايين ببينم...پيشته!
آرنولد پفك پيگمى، از روى ميز پايين پريد.
-تا كى بايد منتظر نمونم؟ چرا آلكتو مياد؟
-هكتور رفته دنبالش. برو تو رينگ و منتظر بمون.
پفك زير لب چيزي گفت و سر جايش برگشت.
لحظاتى بعد، هكتور پيدايش شد.
-آلكتو در اثر انفجار چوبدستيش، تو راه اينجا تركيده!
-تركيده؟! چجورى آخه؟
هكتور روى صندلى نشست.
-نميدونم. فقط جايي كه تركيده، اين دفترچه راهنما رو پيدا كردن.
كراب دفترچه را گرفت.
-توش نوشته چوبدستى رو تو آتيش و نور مستقيم خورشيد نگه داريد و...و مولفش، آرنولد پفك پيگميه!
هر سه داور به گربه اى كه به سمت در خروج ميدويد خيره شدند.