هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: روزی در کوچه دیاگون
پیام زده شده در: ۲۲:۴۷ سه شنبه ۲ دی ۱۳۹۹
#11
-بــــابــــــا من از اینا میخوام!


لیلی این رو گفت و همون جایی که بود نشست.

-دخترم ازیت نکن دیگه.
-من قهرم!
-تا خرید های آلبوس و جیمز تموم بشه من حوصلم سر میره! باید یه چیزی برام بخری!
بعد از این حرف، لیلی شروع به جیغ و داد کرد. مردم با عصبانیت به هری میگفتن که بچه رو ساکت کنه.

-باشه باشه برات میخرم. بگو چی میخوای؟

لیلی کمی فکر کرد که چی بخواد که ارزش این همه صبر رو داشته باشه، بعد با شیطنت گفت:
-اسنیچ‌! طلایی باشه اما!
-دخترم، آخه...
-
-باشه باشه!

جیمز و البوس رو با جینی فرستاد و خودش لیلی رو برد تا براش اسنیچ بخره!


هری به مغازه ورزشی رفت و به فروشنده گفت:
-ببخشید آقا اسنیچ دارید؟
-داریم.

هری خوش حال شده بود که یهو فروشنده گفت:
-فقط تو پک داریم. یعنی باید کل پک کوییدیچ رو بخرین.
-نمیشه فقط اسنیچ رو بدید؟
-نه نمیشه!
-حتی به پسره برگذیده؟
-حتی به شما دوست عزیز.

هری با نا امیدی از فروشگاه بیرون رفت و بعد از اینکه به چند تا فروشگاه ورزشی رفت و همین حرف رو شنید، یه ایده به ذهنش رسید‌. نزیدیک یک مغازه حیوان فروشی رفت و به لیلی گفت که همونجا بمونه.
وارد مغازه حیوان فروشی شد:
- سلام آقا لطفا یه جغد به شکل اسنیچ به من بدید.

فروشنده فکر کرد که پسره برگزیده دیوانه شده!
-ما همچین چیزی نداریم، ولی میتونید بجاش پکیج کوییدیچ مارو خریداری کنید

هری با نا امیدی بیرون رفت. چند تا مغازه رو گشتن ولی باز هم پیدا نکردن.

-بــابــــا!!!! پس این اسنیچ من چی شد!!

هری خیلی خسته شده بود و مجبور شد که از آخرین سلاحش استفاده کنه:
-میخواهم یه رازی رو بهت بگم!
-چی؟؟؟؟
-من یه اسنیچ طلایی دارم! اون سلاح شانس منه! من اونو همه جا با خودم مییرم،اونو من داخل اولین بازی گرفتم! و حالا می خوام اونو بدم به تو!

لیلی با شادی اونو گرفت و گفت:
-اسمش رو میزارم اسی!

لیلی غافل بود از این که اسنیچ رو هری یا دهنش گرفته...





پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۰:۳۴ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
#12
کجا؟
خانه پاتر ها



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۰۸ شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۹
#13
نام و نام خانوادگی:لیلی لونا پاتر

گروه: گریفندور

پاترونوس: اسب ماده

نژاد: دورگه

خانواده: هری پاتر (پدر)، جینی ویزلی (مادر)، آلبوس سوروس و جیمز سیریوس (برادر)

ویژگیهای ظاهری:
لیلی موهای قرمز کوتاهی داره که تا روی گردنش میرسن. چشمان قهوه ای ای که از مامانش به ارث برده، صورت کک ومکی، و قدی بلند داره. همیشه لباس زرد و قرمز می پوشه.

ویژگیهای رفتاری:
لیلی خیلی لوسه و با کوچکترین اشاره ای میزنه زیر گریه. به نظر جینی، همش تقصیر هریه که اونو لوس بار آورده. تقریبا راست میگه!
از سلاح عشق باباش علیه آلبوس و جیمز استفاده میکنه، اما اذیت کردن آلبوس براش جالبتره.
همیشه یه اسنیچ همراهشه که اسمشو گذاشته اسی! ناگفته نمونه که اسی، همون اسنیچیه که هری توی اولین بازیش با دهنش گرفت!
عاشق باباشه.

تفریحات: بازی با اسی - کوییدیچ - دوست داره با داییش ، رون، شطرنج بازی کنه - اذیت کردن جیمز و آلبوس - خرید و خلاصه هر کاری غیر از تلاش کردن!

-------

تایید شد.


ویرایش شده توسط لیلی.لونا. در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱۵ ۲۲:۱۲:۱۷
ویرایش شده توسط لیلی.لونا. در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱۵ ۲۲:۴۳:۵۰
ویرایش شده توسط تام جاگسن در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱۵ ۲۳:۰۹:۲۱


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۳:۰۲ جمعه ۱۴ آذر ۱۳۹۹
#14
خوندمش.ولی همچنان انتخابم گریفندوره
تورو خدا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا بندازم گریفندور



---

اگر انقدر عطش حضور در گریفیندور رو داری... نمی‌تونم جلوت رو بگیرم. برو به:

گریفیندور

مرحله بعد: انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی آن در تاپیک معرفی شخصیت.


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱۵ ۲۲:۰۰:۵۷


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۰:۵۵ جمعه ۱۴ آذر ۱۳۹۹
#15
من شجاع و جسورم و عاشق کوییدیچم. عاشق وسایل مشنگیم. شخصیت انتخابیم تو گریفندوره. خیلیم لوسم! لطفا گریفیندور!!!

---

درودی دوباره بر تو فرزند.
گروه‌های چهارگانه هاگوارتز در جادوگران کمی متفاوت هستند و هیچکدوم بر دیگری برتری‌ای نداره و هر کدوم نقاط قوت و ضعف خودشون رو دارن.
ازت می‌خوام حرفِ این کلاهِ فرتوت رو زمین نندازی و یک‌بار معرفی گروه‌های چهارگانه هاگوارتز رو مطالعه کنی و دوباره پیشم بیای.


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱۴ ۲۲:۱۹:۲۴


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۰:۴۲ جمعه ۱۴ آذر ۱۳۹۹
#16
سلام کلاه عزیز. من می خوام برم گریفندور. اگه نمیشه بدون گروه وارد ایفای نقش می شم. لطفا بفرستم گریفندور.

---

درود بر تو فرزندم.
ازت می‌خوام مشخصات بیشتری درمورد خودت و علاقه‌هات به این کلاهِ پیر بگی تا بهتر بتونه تصمیم بگیره.

موفق باشی فرزند.


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱۴ ۰:۵۰:۴۷


پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۱۹:۰۹ پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹
#17
شکل شماره ۵، کلاه گروهبندی

-لیلی پاتر!

مک گوناگال این رو گفت و کاغذ رو بست.

لیلی وقتی داشت به بالای سکو میرفت، به پشت سرش نگاه کرد و دید که برادر بزرگش، جیمز براش دست تکون میده.
جیمز توی گریفندور بود، همون گروهی که لیلی آرزو داشت بره.
همون جایی که بود،‌ وایساد و به فکر فرورفت.
-اگه نرم گریفندور چی؟... وای! همه فامیلم همونجان!

با این فکر استرسی که نداشت به سراغش اومد.
امّا با فکر این که ددی جونش بازم هرجوری که باشه دوسش داره، دوباره استرسش از بین رفت.

-عجله کن دیگه! یه عالمه آدم هم تو صف هستن!
-اها اها دارم میام.

بدون معطلی به سمت سندلی رفت و روش نشست.مک گوناگال کلا رو گذاشت روی سرش.تو همین لحظه یه صدایی اومد و لیلی خیلی ترسید!

-این طوری میخوای بری گریفندور!
-خیلی ببخشید اصلا حواسم نبود!
-میخوای بفرستمت پیش اون داداش اسلایترینیت؟
-نه اسلایترینی ها بدن!
-نه این طوری نگو! ما اسلایترینی های بزرگی داشتیم!

لیلی خودش میدونست، هرچی نباشه هری پاتر خودش اسم پسرش رو از رو اسم یه اسلایترینی گذاشته بود.

از حرفی که زده بود، پشیمون شد.کلاه گفت:
-پدر و مادرت هردو شون پتانسیل اسلایترینی شدن رو داشتن.مطمئنی که نمیخوای اسلایترینی بشی؟

لیلی فکر کرد و به نتیجه رسید که همچنان دلش می خواست به گریفندور بره.
و کلاه گفت:
-که اینطور پس....گریفندور!

لیلی با خوش حالی به سمت میز گریفندور دوید!



تورو خداا قبول کنید ۳ روز پست هارو خوندم تا بفهمم چطوری قبول شم!

---
پاسخ:


سلام، به کارگاه داستان‌نویسی خوش اومدی.
داستانت از لحاظ ساختار خوبه، محتوا هم... کمی خلاقیتش پایین بود. اما برای کارگاه کافیه.

تایید شد.

مرحله بعد: گروهبندی


ویرایش شده توسط تام جاگسن در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۱۴ ۰:۲۹:۰۸






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.