فضا کاملا تاریک است. 10-15 ثانیه تماشاگران در تاریکی و ظلمات قرار می گیرند. سپس نور کم سویی کنج دیواری را روشن می کند. دقیقا قسمتی از میز تیره باید روشن شود که که دستی رنگ پریده در حالیکه قلم پری را روی کاغذ پوستی می کشد دیده شود.( در این حالت چهره صاحب دست دیده نمی شود)
- تق تق...
- بیایید تو.
صدای باز شدن دری که لولایش صدا می کند توجه تماشاگر را به سمت گوشه چپ سالن هدایت می کند. هم زمان رشته های نور به طور تصادفی روشن و خاموش می شوند. گویی نور فانوس یا شمعی به شدت به سوسو افتاده است. برای لحظه صحنه تاریک می شود.( ظاهرا تنها شمع روشن موجود، در اثر وزش باد خاموش شده است.)
- لوموس!
اینبار صحنه در چندجا همزمان روشن می شود. نورهایی لرزان چهره دو نفر را همزمان روشن می کند. صاحب دستی که قلم پر را در دست داشت یک لحظه به سمت در نگاه گذرایی می کند و دوباره سرش را روی کاغذ برمی گرداند.
- قربان...
- پاتر... چی می خوای؟( لحن صدا در اوج سردی و بی احساسی است)
- من... من اومدم تا... تا از شما بخوام... ام...یعنی خواهش کنم درس ...چفت شدگی رو با من ادامه بدید...
-...
-... قربان.( این کلمه با بی میلی ادا می شود)
- نمیشه و نمی خوام آموزشت رو ادامه بدم... زمانی که دزدکی وارد حریم خصوصی یک نفر دیگه می شدی باید به این موضوع فکر می کردی!
- اما من اومدم از شما...معذرت خواهی کنم.( صدا گواه این گفته نیست گویی متنی را به اجبار به او دیکته کرده اند.)
- کافیه!
- اما...
- گفتم کافیه پاتر!( سیوروس اسنیپ از پشت میزش بلند می شود و به طرف جایی که هری پاتر ایستاده است می رود) گمون نمی کنم اصلا تو معنی عذرخواهی کردن رو هم بلد باشی. لازم نیست حتی به خودم زحمتی بدم تا اون ذهن کوچیکت رو برای تشخیص صحت اظهار پشیمانیت بررسی کنم وقتی... صدات عاری از هرگونه میل به عذرخواهی کردن و علاقه به آموزش باشه!
- من ... من به خواست خودم نیومدم که آموزش ببینم! اما اینم منکر نمی شم که از اون خاطره متاسف شدم.(اندکی لرزش در صدا حس می شود)
- ساکت! برو بیرون ...همین حالا!!!... دیگه نمی خوام هرگز تو رو توی دفتر خصوصیم ببینم!
- اسنیپ! ( صدا از جایی از رادی هری به گوش می رسد.)
- هری می خوام شخصا با اسنیپ صحبت کنم. لطفا آینه رو بده بهش و بیرون منتظر باش.
- سیریوس بلک؟!( گرچه چهره اسنیپ خشمگین است اما با شنیدن صدایی آشنا، تعجبی در صورتش نقش می بندد و در همین لحظه هری با چهره ای گرفته آینه ای رنگ و رو رفته را به سمت اسنیپ می گیرد.)
- تو...
- لازمه باهات حرف بزنم... لطفا.
( شخصیت اسنیپ همچنان از سر جایش تکان نمی خورد)
- این مطمئن ترین راه بدون دخالت آمبریج برای صحبت کردنه.
- ولی من نه با تو و نه با هیچ کس دیگه ای صحبتی در این باره ندارم!!! ( اسنیپ به سمت اجاق می چرخد و با عصبانیت چوبش را بالا می برد. هم زمان در دفترش با شدت باز می شود و هری را با نیرویی نامریی به سمت بیرون هل می دهد.)
( در همان لحظه پژواک صدا دوباره بلند می شود و به هری که در حالتی نامتعادل به سمت بیرون کشیده می شود فرمان می دهد)
- هری آینه رو بذار روی میز و برو... هــــــری!!! همون کاری رو که گفتم بکن!
( پسرک آینه را روی میز رها می کند و به بیرون می رود.)
ـــــ
پ.ن: والا نمایشنامه نوشتن سخته با این حال سعی کردم یه نیم پرده ای بنویسم که فقط به شرح ادثه بپردازد. البته با اجازتون من این تصویر رو به سال پنجم تغییر دادم.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
خیلی خوب بود. در اصل شما نمایشنامه یا همون رول رو به مفهوم واقعی کلمه نوشتید. شاید در جادوگران پنج شش سال پیش این سبک از نوشته شما خیلی مورد پسند عده ای قرار می گرفت اما در حال حاضر متاسفانه ژانرهای جدی، وحشت و اسرار آمیز و امثال اینها در بخش ایفای نقش سایت منقرض شده اند و در معدود تاپیک هایی در سال شاید چند مورد انگشت شمار از این رول ها بشه دید.
رول شما از نظر فنی و ادبی مشکل خاصی نداشت و قشنگ نوشته شده بود. از نظر سوژه هم خوب و مناسب بود. اتفاقاً هیچ اشکالی نداشت که بستر را به سال پنجم ارتقا دادید. در این مورد دست همه بازه.
در ایفای نقش جادوگران در حال حاضر رول های اعضا در ژانر طنز فانتزی نوشته میشن و نصف طول رول شما رو هم دارن. یکی شروع میکنه و بقیه ادامه میدن . با رعایت قواعدی ادامه میدن رول های هم رو. کوتاه می نویسند و از توصیف این حالت های چهره شخصیت ها که شما فرضاً در داخل پرانتز استفاده کردید، مثل قیافه و رفتار اسنیپ یا هری و ...، خودداری میشه. این حالت ها رو در پایان دیالوگ های اون شخصیت با یک شکلک یا همان اسمایل ها که در اینجا مشاهده می کنید، خلاصه می کنند تا حالت رفتاری شخصیت رو نشون بدن و بیشتر محیط اطرافی که شخصیت ها در اون سیر می کنند رو در طول پست در حد دو سه خط توصیف می کنند و به نوعی فضاسازی فراهم می کنند.
بازم میگم که این چیزی که اشاره کردم در ژانر معمول ایفای نقش سایت استفاده مبشه و اجباری به پیروی قطعی از اون نیست. البته مشروط بر اینکه سوژه طنز توسط یک پست جدی خراب نشوند. ولی خب پیشرفت در ایفای نقش و جذابیت و لذت بردن از آن به هم جهت شدن با جریان جاری آن بستگی دارد.
فقط یک نکته در همین ژانر جدی باید در نظر داشته باشی و اون یک نکته نگارشی هستش. اینه که اون توصیف های مربوط به شخصیت ها که در داخل پرانتز و به دنبال دیالوگ ها نوشتی رو باید به خط پایینی و خارج از پرانتز منتقل کنی که نوشته شما نظم و جذابیت بهتری داشته باشه. موفق باشی.
تایید شد !