هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

جوایز لیگالیون کوییدیچ

فراخوان اقلیت‌های جامعه جادویی!




پاسخ به: نشست اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۷:۱۲ سه شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶
لوسيوس لرزان و پا پيچ خوران، جلو رفت.
-اهم...خب! بابا ! كار تو بود ؟
-نه!
-خيلي خب.تبرعه...

جمله ى دراكو هنوز كامل از دهنش خارج نشده بود، كه متوجه انگشت مبارك لرد سياه شد؛ با در نظر گرفتن دفعه پيش كه خطرى تهديدش نكرده بود، دوان دوان به سمت لرد رفت.
-اِم... بله سرورم؟

لرد سياه نفس عميقى كشيد...نفس عميق تــــرى كشيد...و باز هم عميق تــــــــــر...! ولي خب متاسفانه نفس عميق هميشه جواب گو نيست !
-آخه تسترال...مانتيكور كوهى... آخه دم انفجارى چرنده...
-خزنده ارباب!
-كروشيو ...از ارباب غلط ميگيرى ؟ يه آوادا بزنم نصف شي ؟

هكتور كه هنوز ميلرزيد، غش كردن رو ترجيح داد و با صورت، پخش كف سالن شد!
-خب...بلا بگو ببينيم كجا بوديم ؟

بلا كمي بالا و پايين پريده، مقاديرى شيرين بازى درآورده، كمى عشوه مانتيكورى اومده و با دريافت دو سه كروشيو، زبون باز كرد:
-دم انفجاري چرنده بوديم ارباب !

لرد كه عصبانيتش رو به ياد آورده بود، ادامه داد:
-آها ! آخه دم انفجارى چرنده، بزنم نصفت كنم ؟ ميپرسي كار تو بود و انتظار داري بگه آره ؟ ذهنش رو بايد بخوني غول غارنشين. ذهنش رو ! سيوروس...تو ادامه بده...!



پاسخ به: قصر خانواده مالفوی
پیام زده شده در: ۱۶:۰۶ سه شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶
خلاصه:
قرار شده كه همه مرگخوار ها پرواز بدون جارو رو از لردسياه آموزش بينين ، ولى خب سخته. لرد سياه دستور ميده برن و بال در بيارن...اما تلاش هاي مرگخواران بي نتيجه بوده؛ در نهايت تصميم ميگيرن از خودشون بادبادك درست كنن و لينى به عنوان نسخه آزمايشى انتخاب ميشه.
___________________

-خب. اين لينى، اينم پشت بوم ! حالا چيكار كنيم ؟

بلوينا نگاه عاقل اندر صفيحى به رز انداخت.
-گفتم كه...بايد صافش كنيم و بعد...
-ميدونم... ميدونم، اما مساله اينه كه چجوري صافش كنيم كه له نشه ؟

هكتور با خوشحالى بالا و پايين پريد.
-واااى ! بياين ! بازم معجون هاى من به دادتون رسيد...! بايد بذاريمش زير پاتيل معجونام، صاف صاف ميشه!
-تسترالِ بى مغز، له ميشه اونجورى!

رودولف، ليني رو كه تازه به عمق فاجعه پى برده بود و جدي تر سعى در فرار داشت، محكم نگه داشت.
-يه راهى كه زنده بمونه، له هم نشه ولى صاف شه...آها فهميدم !




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۱۲ سه شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶
‎نام: آستوریا گرینگرس

‎گروه: اسلیترین

‎سن: جوان

‎چوبدستی: چوب درخت سرخدار و ریسه قلب اژدها به طول سی و هفت سانتی متر

‎علایق: جادوی سیاه

آستوریا خواهر دفنی گرینگرس و همسر دراكو مالفوى، عضو گروه اسلیترین است.
‎از دوران تحصیل در هاگوارتز علاقه ی زیادی به جادوى سياه داشته و هر بار نمراتش، باعث می شد معلمانش ناچار به چشم پوشي از تخلفاتش شوند.


معرفی شخصیتت یه کمی کوتاهه. اما بعدا میتونی برگردی و تکمیلش کنی.
خوش اومدی.
تایید شد.


ویرایش شده توسط رز ویزلی در تاریخ ۱۳۹۶/۱/۸ ۱۵:۲۶:۵۹


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۴:۲۵ سه شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶
اى پير ترين كلاه

من يك اصيل زاده ام...و... چي...؟ نه...! اصلا دورگه نيستم.. كي گفته؟... نه كاملا اصيل زاده ام.
براى رسيدن به چيزي كه ميخوام ، هر مانعى سر راهم باشه برميدارم و از فدا كردن هيچ چيزي دريغ نميكنم، اما وقتى بهش ميرسم، ديگه جذابيتى نداره و بايد بهترش رو بدست بيارم...
از هيچي نميترسم..چي...از مرگ...؟ نه بابا كلاه، مرگ كه ترس نداره...!
كافيست ديگر...گروهمان را بده بريم.



پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۹:۰۴ دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۶
عكس شماره نه

طبق معمول هر روز، اتل،متل،
توتوله و پيتر قد كوتوله، مشغول چريدن...آخ..! آها، ببخشيد...! چرخيدن در حياط هاگوارتز بودندى كه ناگهان، اتل، گل پسرى رشيد، اصيل زاده و دوست داشتنى را از دور مشاهده نمودندي...!
-آي...آي، واتسيد...نه، واسيديد...اه، نه، واسيتيد !

جيمز با سعي و تلاش بسيار اين جمله را گفتندى و سيريوس دو دستى بر سر خود كوفتندى !
-جيمز، دلبندم، واسيتيد نه وايستيد... مگه سيوروس اسنيپ و ديدي كه باز لكنت گرفتى ؟

ولى ديگر نه جيمزي آنجا باقي مانده بودندي، نه پيتري و نه حتي ريموسي ! چراكه هر سه دوان دوان و پا پيچ خوران، به دنبال تنبان تميزي به داخل قلعه پناه بردندى!
و در اين ميان، يك سيريوس بلك مانده بودندي و يك شاخ شمشاد به نام سيوروس اسنيپ!
-اِه... سلام... چيزه... من...!

ولي حرفش را قورت دادندى و فرار را به قرار ترجيح دادندي ! ولي افسوس كه كمي دير جنبيدندي و طلسم "وايستانَندِه" به پس كله اش خوردندي و به ناگه صحنه تار شدندى و كمى صداى آخ و اوخ به گوش رسيدندي و سپس، اسنيپ، از ميان گرد و غبار بيرون آمدندى.
دختران جيغ و سوت كشيدندى و چندى تاب نياوردندى و غش كردندى.
و در انتها، اسنيپ ، دست در دست دخترى زيبا روى و اصيل زاده از كادر خارج شدندي...!

شما قبلاً شناسه داشتی آیا؟ اگر شناسه داشتی، لطفا یه بلیت ارسال کن و به مدیران ایفای نقش اطلاع بده.
تایید شد!

مرحله بعد: گروهبندی!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۱/۸ ۱۴:۰۵:۱۹






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.