هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (لایتینا.فاست)



پاسخ به: کوچه ناکترن
پیام زده شده در: ۱۳:۴۱ جمعه ۷ مهر ۱۳۹۶
- نمیری تو! کثیفه من همیشه چراغمو تمیز نگه میداشتم.
- باید برم!

دلفی سعی کرد جلو بره اما توسط موهاش به عقب کشیده شد. درحالی که اشک تو چشم هاش از شدت درد و بدبختی و فلاکت حلقه میزد گفت:
- خب میرم تو نیا.
- فکر کردی بچه غول تسترال میکنی؟

دلفی نمیتونست غول رو که روی شونه‌اش نشسته بود رو ببینه و گرنه متوجه نیش تا بناگوش بازه غول میشد.

- من اینجا منتظر می مونم و تو برو...
- منم همینو گفتـ...

موهای دلفی باز هم کشیده شد.

- حرف منو قطع نکن بچه. من موهاتو از اینجا میگیرم تا یه وقت فکر فرار نکنی.
- مرلینا به خاطر کدوم گناهم این شکلی تنبهیم میکنی؟
- آزاد کردن من.
-

خونه ریدل، مجمع مرگخواران چراغ درست کن

- بیشتر فشار بده!

مرگخواران با اشتیاق به دو تکه از چراغ جادویی که تو هوای بود نگاه میکردن. دو تکه توسط دو دست در تلاش برای چسبیدن، بهم فشار داده میشدن. اما مثل این که اونا هم از لیسا یاد گرفته و با هم قهر بودن.

- نمیچسبه!
- امکان نداره! آب دهان ما مرگخوارا جادوییه و قابلیت همه چیز رو داره.
- نمیچسبه خب!

بانز که صدا داشت و تصویر نداشت دوباره دو تکه از چراغ رو بهم فشار داد اما بهم نچسبیدن.

- اصلا مطمئنی تو داری کاری که ما میگیم رو انجام میدی؟
- معلومه!

ناگهان دو تکه روی زمین فرود اومدند. یکی از تکه ها عمود به زمین وایستاد و مدتی به همون حالت وایستاد. بعد از چند ثانیه تکه دیگر عمود ایستاد.

- دیدین؟ من کاملا اونا رو آغشته به آب دهان جادوییم کردم. ولی... نمیچسبن!

مرگخواران باز هم به دو تیکه از چراغ خیره شدن. به نظر نمی اومد حتی تغییری کرده یا خیس شده باشند.

- بانز تو آب دهانتم دیده نمیشه که؛ با خودتو و آب دهنتم قهرم.
- بده اونا رو به یکی دیگه، یه چراغ رو هم نمیتونه درست کنه.

مرگخواران به هم نگاه کردند تا فرد جدید و مناسبی رو برای این کار مهم پیدا کنند.


ویرایش شده توسط لایتینا فاست در تاریخ ۱۳۹۶/۷/۷ ۱۴:۰۵:۱۸

The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: باشگاه اسلاگهورن
پیام زده شده در: ۴:۱۲ پنجشنبه ۶ مهر ۱۳۹۶
خلاصه:
مرگخوارا تصمیم گرفتن دور از چشم لرد، برای خودشون هورکراکس درست کنن. برای پیدا کردن اسلاگهورن و یاد گرفتن روش درست کردن هورکراکس از راه قدح اندیشه به هاگوارتز رفتن و الان میخوان برن به دفتر اسلاگهورن و دنبالش بگردن.


***


- دیگه کارت تمومه!

مرگخوارا با هم در دفتر اسلاگهورن رو باز کردن و خودشون رو به داخل پرتاب کردن. چیزی که انتظار داشتن ورودی پر از ابهت بود که تن بینندگان توی خونه و حتی اتاق رو به لرزه در بیاره. ولی ورودشون جز تپه‌ای از مرگخوار ثمری نداشت.

- یا پیکسی مقدس.

لینی تونسته بود از تپه‌ی مرگخوارانی که روی هم افتاده بودن نجات پیدا کنه. پیکسی چرخی توی اتاق زد و بعد با میز پر از غذا مواجه شد. میزی که با بشقاب های رنگارنگ. دسرهای مختلف و پیش غذاهایی که هنوز داغ و تازه بودند.

- چقدر اینجا غذا هست. حتی به قدری که همه چی رو درست کنه.

آرسینوس از پشت نقابش چند پلک زد تا متوجه شه درست میبینه یا نه. اون حتی توی رستون های هفت یا حتی هشت ستاره وزارت هم همچین میز غذایی ندیده بود. کم کم بقیه مرگخواران هم متوجه میز غذای بزرگی که وسط اتاق قرار داشت شدند.

- سیب پرنده بود، وینکی باید سیب پرنده رو آبکش کرد.

وینکی مسلسل شو به سمت سیبی که توی هوا بود نشونه گرفت.

- سیب پرنده نیست وینکی. من اونو تو دستم گرفتم.
- سیب که توی هوا معلق بود پس پرنده بود.وینکی سیب های توی هوا رو دوست نداشت. وینکی جن ندوست خووب؟

درواقع وینکی متوجه نمیشد که فردی با اون حرف میزنه. اون تصور میکرد که سیب در حال صحبت باهاشه. جن خونگی آماده شلیک رگباری تیرهاش شد که سیب روی میز گذاشته شد.

- نمیذارن یه سیب بخوریما.
- هیچ کس حق نداشت چیزی خورد.

همه‎‌ی نگاه ها به سمت وینکی برگشت. مرگخواران میدونستند که تنها کسی که این طوری حرف میزنه وینکیه، تنها جن خونگی بین اونها...

- نویسنده اشتباه کرد. جن خونگی هاگوارتز این رو گفت.

مرگخواران جهت نگاه کردنشون رو تغییر دادن و بالاخره متوجه جن خونگی‌ای شدند که درست روی میز و جلوی چشمشون ایستاده بود. اونا خواستن خوف کنن و بترسند.

اما متوجه شدن مرگخوارن و نترسیدند.

- هیچ کدوم از شما نباید این خوراکی ها رو خورد. چون ممکن بود ارباب رو هم خورد.

مرگخواران همیشه به کلمه "ارباب" حساس بودند. اونا فقط یه ارباب داشتند و حالا با حرفی که جن زده بود دچار سردرگمی شده بودند. چطور قرار بود لردسیاه رو بخورند؟ اصلا اونا حق نداشتند همچین کاری رو انجام بدن. اونا باید تا آخر عمر زیر سایه اربابشون می موندن.

- ارباب اسلاگهورن همیشه توی غذاش خوابید. ارباب همیشه از دشمناش ترسید و با احتیاط بود. ارباب اسلاگ جن با احتیاط خوب.

مرگخواران با این حرف جن خونگی نفسشون رو با خیال راحت بیرون دادند. اونا قرار نبود ارباب شون رو بخورند. اما مشکل دیگه‌ای هم وجود داشت.

- یعنی میگی اسلاگهورن توی یکی از این غذاهاست؟
- معجون اسلاگهورن پیدا کن بدم؟
- نه هکتور؛ جای پاشیدن معجون، بگرد! غذاها رو بگرد! باید اسلاگهورن رو پیدا کنیم.

مرگخواران نگاهی به هم کردند، انگار تنها راهشون گشتن غذاهای روی میز بود.


ویرایش شده توسط لایتینا فاست در تاریخ ۱۳۹۶/۷/۶ ۴:۱۹:۲۳

The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: فروشگاه موجودات جادويي چارلی ویزلی
پیام زده شده در: ۲:۰۰ چهارشنبه ۵ مهر ۱۳۹۶
خلاصه:
دافنه، گویل و گیبن تصمیم میگیرن گند بزنن به مغازه موجودات جادویی چارلی ویزلی. اونا حتی حیوانات توی قفس ها رو هم آزاد میکنند. جرج ویزلی وقتی که این وضعیتو میبینه تصمیم میگیره اونا رو به سمت یه گنج هدایت کنه.

***


- گنج... این خیلی خوبه.

دافنه این رو گفت و به گویل نگاهی انداخت. گویل به گیبن نگاه کرد. گیبن خواست به جرج نگاه کنه که متوجه شد نگاه نکنه شکیل تره.

- پس بیاید بریم...

جرج که جلوش گله‌ای تسترال رد شدن، خودشو عقب کشید و پوکرفیس تسترال ها رو نگاه کرد.
- شما که اونا رو آزاد نکردید.
- یه اشتباهی شد. فقط همونا بودن...

دافنه موفق به اتمام حرفش نشد چون در همون حالت مرغ طوفانی از بالای سرش رد شد.

دافنه:

خانه ریدل

- من بهترین معجون ساز قرنم.

هکتور این رو گفت و چندچشم قورباغه رو داخل پاتیلش ریخت. آب درون پاتیل می جوشید و با اضافه شدن چشم ها جوشیدنش بیشتر شد. پاتیل بدبخت زبون نداشت و گرنه قطعا تا به حال هزاربار از اسیدی بودن معجون های هکتور اعتراض کرده بود.

- پای تسترال.

هکتور یه نگاه به اون ور اتاق و یه نگاه به طرف مخالف اتاق کرد. ولی تسترالی وجود نداشت. اشکالی نداشت... کافی بود حیوون دیگه ای رو جایگزین...
- تسترالا.
- خودتی.

هکتور بی توجه به فریادی که از یه گوشه خونه ریدل شنیده شد بود. با اشتیاق به تسترال هایی که بیرون خونه ریدل بودن خیره شد.
- تسترال اینجا تسترال اونجا، تسترال همه جا!

هکتور این رو گفت و ویبره زنان به سمت یکی از تسترال ها هجوم برد. تسترال مورد نظر خوف کرد و خواست از دست کسی که به سمتش میومد فرار کنه اما هکتور سمج تر از این حرفا بود. ویبره زن خونه ریدل اره‌ای رو تو دستاش گرفته بود و میخواست پای تسترال رو ببره. اما خب اون ویبره میرفت و به همین دلیل بود که تصمینی به بودن سر تسترال روی بدنش نبود.

- ولم کن!

هکتور در لحظه ای که فکر میکرد موفق شده و تسترال توی چنگشه متوجه شد که تسترال توی چنگش نیست. درواقع یه مرد رو گرفته بود رو میخواست با اره برقی دست شو قطع کنه.

- هکتور! اینجا چه خبره؟ باز معجون پاشیدی رو در و دیوار خونه ریدل همه تسترال شدن؟
- ارباب من کاری نکردم ولی اگه بخواین معجون تسترال آدم کن میپاشم روشونا.

هکتور این رو گفت ولی به کل مردی که میخواست پاش رو قطع کنه رو فراموش کرد و ولش کرد. مرد از فرصت استفاده کرد و دوباره به صورت تسترال سعی کرد از اونا دور بشه.

- تسترال.

همه ی گله به سمت لردسیاه برگشتند و منتظر موندند.

- منظورمون اون مرد تسترال بود.

درواقع جانورنما ریونی نبود که به متوجه شه لرد سیاه فحش نمیده به همین دلیل باز انسان شد و برگشت.
- تسترال خودتی.
- تسترال ماییم؟ هکتور؟ یکی از معجون هاتو بیار برامون.
- ارباب معجون آدم تسترال ادب کن بیارم؟

هکتور ویبره زنان معجونی رو تو دستای لرد گذاشت. لرد نگاهی به مردی کرد که به معجون سیز رنگ خیره شده بود.
- از اونجایی که ما لرد بخشنده و بزرگواری هستیم. میبخشیمت به شرطی که بری برامون از محفل جاسوسی کنی.


The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: دفتر فرماندهی کاراگاهان
پیام زده شده در: ۲۲:۴۴ جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶
کاراگاهان وزارت،
تا الان هم زیادی طول کشید پس بدون معطلی...

اتمام ماموریت!


خب انتظار داشتم هر پنج کاراگاه دست به کار بشن ولی شاهد ماموریت سه تا بودم. چیزی نمیشه گفت پس امیدوارم که اگه ماموریت بعدی‌ای هم باشه همه شرکت کنند.

اما برای این که این سازمان یه سودی هم داشته باشه یه نقد کوچیکی رو پست هاتون داشته باشم.

گرنت مغز

راستش گرنت من چندبار به خودت هم گفتم که طنزات حداقل برای من خیلی دلنشنیه. سبکت به نظرم خیلی جالبه و خب تبریک میگم بهت از این لحاظ.

دوتا نکته توی پستت توجه‌مو جلب کرد،

اولیش این که خب رولت طولانی بود. معیاری برای طولانی و کوتاه بودن رول نیستا منتها، وقتی جا داریم که کوتاه تر بنویسیم بهتر که قسمتایی که میتونن حذف شن رو پاک کنیم.

مثلا،

نقل قول:

ناگهان صدای "دینگ" از توی جیب گرنت آمد. گرنت دست در جیبش کرد و گوشی خود را بیرون آورد. صفحه گوشی را باز کرد و اس ام اس جدیدی که برایش آمده بود را خواند. سپس رو به نیوت کرد و گفت:
- همین الان هم خبر اومد که آستوریا از کلاس پرتت کرده بیرون.

نیوت:


اینجا به نظرم میتونست نباشه. دیالوگ های قبلی تاثیرشون رو گذاشته بودن دیگه نیازی به توضیح نبود.

یا مثلا درمورد دفترچه به نظرم میتونست اصلا اسمی ازش برده نشه. سوژه رو نگه دار تا به جا ازش استفاده کنی، وقتی که به نظر طنز میاد و میتونه خواننده رو قلقلک بده.

دومین نکته هم درباره وارد کردن شخصیت ها به سوژه است.

راستش معمولا سوژه هایی که مرگخوارا حضور دارن بهتره که شخص جدیدی رو نیاریم ولی اینجا آسیبی نزده به نظرم. انقدر بی منطق وارد شده بودی که خواننده نمیگه این اینجا چیکار میکنه. همینش میتونه یه نکته مثبت باشه برات.

ولی باز هم میگم که رولت خوب بود، طنز دیالوگ هات و شخصیت گرنت اینجا خیلی جالب بود.

آملیا فیتیله

این که سوژه‌ی گرنت رو بستی کار درستی بود به نظرم. هدایت سوژه به مرگخوارا هم همچنان درست بود. از این نظر خوب بود پستت، سوژه پردازیت درواقع.
این که از زبان انگلیسی هم استفاده کردی خیلی جالب بود. این که زبانی رو انتخاب کردی که زبان ملی شخصیت هاست.

اما میدونی به نظر من سوژه های طنز زیادی رو رد کرده بودی.

نقل قول:
مرگخواران نگاهی به هم انداختند. مرگخوار x به صدا درامد:
- البته، قربانت گردم! هم تدریسش مهمه، هم درسش... تازه توی کنکور هم ضریب بالایی داره!


اینجا میتونستی از سوژه های مرگخوارا استفاده کنی. مثلا رودولف بگه:
- ارباب ساحره ها وقتی خیلی خفن میشن انگلیسی مینویسن پس مهمه.

تا سوژه داریم چرا سراغ مرگخوار مجهول بریم.

یه چیز دیگه هم درباره همین جمله...
مرگخوار x به صدا دراومد؟

مرگخوار x به حرف اومد، بهتر نبود؟

نقل قول:
- نه! من بیشتر انگلیسی بلدم!
- من!
من باید این درس مهم رو درس بدم!
سکوت!


دیالوگ های پشت سر خوبن اما وقتی جالب باشن. اینجا شکلک های یکسان پشت سر هم به نظرم لازم نبود، میتونستی به کمی متفاوت تر بنویسی.

بقیه ش هم خوب بود، سعی کن شخصیت ها و سوژه هاشون رو بیشتر بشناسی تا ازشون بیشتر استفاده کنی.

دافنه نیو هافلی

دافنه اشکال اساسی ای که کل پست رو تخت تاثیر قرار داده انتخاب نادرست سوژه س. آملیا پست قبل نگفت شخصیت مورد نظر کیه که انتخاب درستی بود و تو این سوژه رو رد کردی. میتونستی یه شخصیت آشنا با سوژه های زیاد رو انتخاب کنی.
فیلچ مرگخوار نیست، اصلا توی سایت هم همچین شخصیتی نیست. بهتر بود کسی رو انتخاب کنی که ما میشناسیمش چون شخصیت های شناخته نشده خواننده رو فراری میده. باعث میشه اون ارتباطی که رول باید برقرار کنه رو از بین ببره.

اشکال بعدی هم طولانی بودن رولته.
میدونی مشکل درواقع باز هم برمیگرده به سوژه ات. ما شناختی از فیلچ نداریم سوژه ای هم نمیتونیم براش جور کنیم به خاطر همینه که رول ممکنه خسته کننده بشه. مگر این که صحنه های خنده داری خلق کنیم که مربوط به شخص خاصی نمیشه.

نقل قول:
فیلچ تخته رو پاک کرد و نیز دوباره نوشت:
*سلام به انگلیسی میشه hello.
*صبح بخیر میشه good morning.
معرفی کردن:
'فعل تا همین قدر هم بلد باشی زحمت کشیدی!'

*اسم من........است. ........My name's
-خوب حالا اینا رو وارد دفتری چیزی کن و بعد از من تکرارشون کن.

نیوت دفترچه یادداشتش رو دراورد و این چیزای تکراری رو وارد کرد ولی مدام داشت فکر میکرد که چگونه از دست این کلاس خلاص شه.


اینجا به نظرم میتونست قوی تر باشه. استفاده از چیز هایی که توی انگلیسی آسونن فکر خوبی بود ولی درست اجرا نشده بود.
ظاهر هم تاثیر به خصوص خودشو توی خواننده داره.
نقل قول:
فیلچ تخته رو پاک کرد و نیز دوباره نوشت:
*سلام به انگلیسی میشه hello.
*صبح بخیر میشه good morning.
معرفی کردن:
'فعل تا همین قدر هم بلد باشی زحمت کشیدی!'


الان اینجا چی‌شد؟ روی تخته نوشته شدن؟

عنوان ها رو بولد کن، مثل فلش بک ها رو این جور چیزایی که مکان و زمان رو نشون میدن.

نقل قول:
-جان؟چی؟


نیازی به دوتا شکلک نبود. نمیدونم از دستت در رفته یا نه به هرحال حواست باشه.

دافنه تو پتانسیل خیلی خوبی داری میتونی خیلی هم بهتر بشی. حواست به انتخاب هات باشه، از شخصیت ها استفاده کن و اون ها رو رد نکن.


کاراگاهان منتظر اخبار بعدی بمونید! گوش به زنگ باشین تا اطلاعیه های بعدی هم زده بشه.


ویرایش شده توسط لایتینا فاست در تاریخ ۱۳۹۶/۶/۳۱ ۲۳:۴۲:۰۱

The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۵۱ پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۶
سلام.
میدونم باید دو سه رول بین نقدها فاصله باشه ها. منتها این یکی سبکش با قبلی فرق داشت. اصلا برای یه چیز دیگه بود. خلاصه که میشه نقد شه؟


The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: بنیاد مورخان
پیام زده شده در: ۱:۰۲ پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۶
نتایج 42 امین دوره‌ی ترین‌های تالار خصوصی ریونکلاو (مرداد و شهریور 96)

بهترین نویسنده: لادیسلاو زاموژسلی
فعال‌ترین عضو: لینی وارنر
بهترین عضو تازه وارد: نولا جانسون
بهترین بازیکن کوییدیچ ریونکلاو: گرنت پیچ
بهترین دانش آموز ریونکلاو: لایتینا فاست


~ پست اعلام نتایج


The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: بهترین نویسنده در بحث های هری پاتری
پیام زده شده در: ۲:۱۲ سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۶
آنجلینا جانسون

درواقع صفحه پاترمور معمولا کمتر دیده میشه. اما آنجلینا خیلی خوب و با دقت ترجمه ها رو انجام میده و تعداد ترجمه هاش هم کم نیست.


The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: بهترین نویسنده ی ایفای نقش
پیام زده شده در: ۲:۱۰ سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۶
آراگوگ

رول هاشون هردفعه عالی هستن و من با اشتیاق میخونمشون.


The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: بهترین ایده پرداز
پیام زده شده در: ۲:۰۰ سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۶
جیسون ساموئلز

درواقع همون طور که جن خوب گفت؛ ایده رول با مانع مال این فرد با بلیت بوده و به نظرم هم خیلی جالب بود.


The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: جادوگر ماه
پیام زده شده در: ۱:۵۴ سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۶
عنکبوت سیاه... آراگوگ.

بقیه دلیلشو گفتن دیگه، فعالیت مداومشون، بی دریغ کمک کردن به سایت و اعضا. رول نویسی و فعال کردن تاپیک ها. درکل به قول کراب... تغییر شناسه هیچ تغییری در روند فعالیتشون نداشته.


The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.