هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (لینی.وارنر)



پاسخ به: خـــــانــــه ریـــــــدل !!
پیام زده شده در: ۱۴:۲۳ سه شنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۲
اندرون پاتیل درزدار:

- این است مدرک!

بلا به سمت صدا برمیگرده و با دیدن رز و روبانی که تو دستش بود میپرسه: خب؟

- خب به جمالت!

نیشخند رز با دیدن چهره ی کاملا جدی بلا محو میشه و با حالتی موشکافانه ادامه میده:

- اینجارو نگاه کن!

رز خم میشه و با دستش اثر کفش های به جا مونده رو زمینو نشون میده.

وینست که متوجه رز شده بود جلو میاد و میپرسه: این چه ربطی به روبان داشت؟ ... هوی با شمام!

وینست رد نگاه رز و بلارو دنبال میکنه و میبینه که اونا از پنجره به بیرون کافه زل زدن. برق شیطانی ای تو چشمای بلا نمایان میشه.

- پس یعنی اونا چند دقیقه پیش همینجا بودن.

وینست که کاملا گیج شده میپرسه: میشه به منم توضیح بدین چی شده؟

رز از رو زمین بلند میشه و جواب میده: امروز بارون اومده بود. زمینا خیسه و کفشاشون گلی شده. رد کفشاشون نشون میده که اونا دم در پاتیل درزدار آپارات کردن و وارد کافه شدن.

بلا رد کفشارو دنبال میکنه و میگه: ولی هیچ وقت از کافه خارج نشدن.

وینسنت که تازه متوجه ماجرا شده هوشمندانه جواب میده: پس اگه اینجا نیستن و ازش خارج هم نشدن، حتما آپارات کردن!

رز با حرکت سرش حرف وینسنتو تایید میکنه و میگه: حالا مسئله این است! اونا کجا رفتن؟

بلا ربانو از دست رز میکشه و به بررسی اون میپردازه. رز رو به بلا میگه:

- اینم گلی شده! پس یعنی اونا بازم به روبان نیاز داشتن که این یکی متاسفانه جا مونده.

بلا پوزخندی میزنه و میگه: یعنی بازم میخوان هرجور شده براش جشن بگیرن.

وینست شروع به خاروندن سرش میکنه و میگه: ولی ما که نمیدونیم اونا کجا رفتن. پس این فکرا به درد نمیخوره. بهتره بریم سراغ آیلین.

سر رز و بلا به طور ناگهانی به سمت وینست برمیگرده. وینسنت با وحشت به تصحیح حرفش میپردازه:

- چیه خب بابا؟ مگه جشن برای آیلین نیست؟ بالاخره که میان دنبالش. گفتم شاید بشه با زیر نظر گرفتن آیلین جای اونارو پیدا کرد.

و این قهقهه های خوش حالی و شیطانیه رز و بلائه که تو پاتیل درزدار میپیچه.




پاسخ به: آموزشگاه مرگخواری
پیام زده شده در: ۱۳:۱۷ سه شنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۲
میدان گریمولد:

- د برو دیگه!

رز دست به سینه وایمیسه و میپرسه: تو اصن اینجا چی کار میکنی؟

لینی بادی به غبغب میندازه و جواب میده: ارباب لرد ولدمورت کبیر منو فرستاد تا تورو ترغیب به رفتن توی اون خونه کنم.

لینی آخرین جمله رو درحالیکه با سرش پناهگاهو نشون میداد بیان میکنه. رز چینی به صورتش میده.

- خب؟

- خب که چی؟

- ترغیبم کن دیگه!

لینی لبخندی میزنه و میگه: وجود من در کنارت خودش یه انگیزه س!

با دیدن رز که همچنان بی میله و با ور رفتن به انگشتاش و پاهاش وقتشو میگذرونه میگه: از توانی خارق العاده ت استفاده کن! وراجی! نذار بفهمن موضوع از چه قراره! اینقد از موضوعات پراکنده حرف بزن تا بفهمن واقعا دیوونه شدی و تصمیم گرفتی که به آغوش گرم خونواده ت برگردی!

لبخندی رو لبای رز نمایان میشه و لحظه ای بعد هردو بی توجه به مودی و رون که پرواز کنان بر بالای خانه گریمولد نشستن، حرکت میکنن. یکی عازم خانه ریدل میشه و دیگری خانه گریمولد.

اندرون خانه شماره 12 گریمولد:

- سلام بر همگی!

رز با بیشترین توانی که داره دستاشو کش میده و از خانواده ی عظیم ویزلی میخواد که در آغوشش فرو برن. اما این گله ی بزرگ ویزلی های کوچکه که به استقبالش میرن.

- آخ ... ولم کن بچه ... وای! موهامو نکش مو قرمزی ... اوخ به من نچسب ورپریده!

مالی فریادی میزنه و تعداد زیادی ملاقه رو به حالت تهدید آمیز تو هوا تکون میده.

رز با موهایی آشفته و صورتی زرد و دستانی سرخ به شکل به گله ی بزرگ ویزلیای کوچک که بعد از تهدید توسط مالی پراکنده میشن مینگره.

مالی تک تک ویزلیای کوچیکو با نگاه خوفناکش دنبال میکنه و تا لحظه ای که آخریشون ناپدید نشده بود دست از این کار برنمیداره. مالی با چشماش آخرین ویزلی رو هم بدرقه میکنه و بعد به سمت رز برمیگرده.

- رز عزیزم. نوه ی گلم. کجا بودی تو؟ به راه راست برگشتی؟

آرتور لبخندی میزنه و همراه مالی رزو بغل میکنه و میگه: منکه گفتم بالاخره سرش به سنگ میخوره و برمیگرده. بالاخره اونم یه ویزلیه!

چهره ی رز با شنیدن آخرین جمله در هم میره، اما یاد حرف امیدبخش اربابش میفته که میگه " هر چی بقیه ی ویزلی ها هستن، این ویزلی نیست"! همون موقع صدای پاهایی شنیده میشه و رون و هرمیون بالای پله ها ظاهر میشن.

رز آب دهنشو قورت میده و آروم میگه: لحظه ی موعود فرا رسید ... تو میتونی رز!




پاسخ به: خـــــانــــه ریـــــــدل !!
پیام زده شده در: ۱۳:۴۹ جمعه ۱۲ مهر ۱۳۹۲
الا که بالاخره موفق به صاف کردن موهاش شده با شنیدن این حرف جا میخوره و میگه: ولی اونجا خونه دامبلدوره!

طبق تصور خودش و همگان، هیچ کس در قبال این حرف واکنش خاصی نشون نداد. خب آخه چه اهمیتی داشت که اونجا خونه دامبلدور بود؟ دامبلدور ریش دراز پیری که نه تنها آزارش به یه مورچه هم نمیرسید، بلکه با دیدنش میگرخید تا مبادا با وجود چشمای ضعیفش حرکت بیجایی کنه و مورچه ی فلک زده رو به دیار باقی بفرسته.

مندی دستاشو به هم میزنه و رو به ساحرگان مشتاق که کوله باری از وسایل جشن رو حمل میکردن فریاد میزنه:

- پیش به سووووی، محفـ... صبر کن ببینم!

با این حرکت یک لحظه حالت ساحره های ذوق زده به تغییر میکنه. اما نگاه مندی فقط رو یکی متمرکز شده، مالی ویزلی.

- ما چطوری باید وارد خونه گریمولد شیم؟ شخصا دامبلدور باید آدرسو برامون بنویسه تا خونه برامون نمایان شه؟

با این حرف انگار که همه چی رو سر ساحره ها خراب شده، صدای افتادن زنبیل ها و مابقی وسایل تزئینات و مهیا کردن مهمونی از دست ساحره ها، فضارو پر میکنه.

مالی پوزخندی میزنه و میگه: به لطف شونصد تا بچه ای که به دنیا آوردم، روند ورود به اونجا تغییر کرده! دامبلدور که نمیتونست برا همه شون دست خط بنویسه، واسه همین هرکس با یه محفلی بدون زور و با اراده ی خود محفلی بخواد وارد خونه شه، میتونـ... عه صب کنین منم بیام!

تا مالی میاد به خودش بجنبه میبینه تمام ساحره ها با انواع و اقسام صداهای آپارات ناپدید شدن و به مقصد میدان گریمولد حرکت کردن.

- پق! ... بومب!

مالی با صدای پقی ناپدید میشه و به دنبالش مرگخوارا به رهبری بلا با صدای بومبی در پاتیل درزدارو میشکنن و وارد میشن. بلا یک قدم به جلو برمیداره و فریاد میزنه:

- پیداشون کنین!

و مرگخوارا به دنبال نشانی از ساحره ها پراکنده میشن.




پاسخ به: بنیاد مورخان
پیام زده شده در: ۲۳:۲۳ پنجشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۲
بیست و ششمین دوره ی ترین ها - سال 88!
همون زمستون! پاییز ترین ها برگزار نشده.


بهترین ایده سال(زننده بهترین تاپیک)

روفوس اسکریم جیور (تاپیک فرهنگستان خانه ریدل)

تاپیک مربوطه


بهترین نویسنده سال در بحث های هری پاتری

سیریوس بلک

تاپیک مربوطه


بهترین عضو تازه وارد سال

دابی

تاپیک مربوطه


بهترین نویسنده سال در ایفای نقش

جیمز سیریوس پاتر

تاپیک مربوطه


ناظر سال

استرجس پادمور

تاپیک مربوطه


جادوگر سال

لرد ولدمورت

تاپیک مربوطه


* این دوره توسط آنتونین دالاهوف شروع و توسط پروفسور کوییرل پایان یافت.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۲/۷/۱۲ ۰:۲۳:۰۶



پاسخ به: كنفرانس هاي شبانه سايت
پیام زده شده در: ۲۲:۲۵ چهارشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۲
اگه اتفاق غیر مترقبه ای(!) نیفته، منم هستم!

اون بالا هم که اعلام کردین جمعه، باوشه خو!




پاسخ به: باغ وحش
پیام زده شده در: ۲۰:۲۱ جمعه ۵ مهر ۱۳۹۲
پست پایانی

اما قبل از اینکه پادما بتونه حرکت غش و ضعفی ای برای پیچوندن ماجرا از خودش نشون بده، همراه الا کشیده میشه و مدتی بعد خودشو در راه باغ وحش میبینه.

- ولم کن الا، تو که میدونی من و اون خیلی با هم مشکل داریم.

الا دست پادمارو محکم تر میگیره و میگه: ولی با بحث تو بود که حاضر شد بیشتر نمره بده. پس حتما این بارم میتونی راضیش کنی!

ذهن پادما به دنبال جمله ای میگرده تا الارو پشیمون کنه که صدای پاهای فراوانی که زمینو به لرزه در میاره توجه هردوی اونارو به هم جلب میکنه.

- یعنی چی شده؟

پادما با نگرانی اینو از الا میپرسه و اونم به نشونه ی ندونستن شونه شو بالا میندازه. هر دو به آرومی به سمت منبع صدا حرکت میکنن تا ببینن ماجرا چیه.

- هی پسر! چی شده؟

پسری که از گروه اسلایترین بود، لبخند گشادیو تحویل الا میده و میگه:

- مگه نمیدونی؟ اسلایترین قهرمان کوییدیچ و هاگوارتز شد!

الا و پادما: چــــــــــــی؟

الا به خودش میاد و میپرسه: منظورت چیه؟ چطور ممکنه آخه؟

پسر دست الارو از خودش جدا میکنه و میگه: شرمنده من میخوام برم جشن بگیرم. وقت ندارم ...

و دوان دوان از اونجا میره. الا با تعجب به پادما نگاه میکنه و همون موقع چارلی ویزلی میاد و کلیدی رو تحویل اون دو تا میده و میگه:

- اوه خیلی خوبه که اینجایین. این کلیدارو بگیرین بدین ناظرتون. اون سالازار نامرد زد گروه خودشو قهرمان کرد. چطور ممکنه آخه؟ حق ما بود که ببریم! حاضر نیستم توی باغ وحشی که به هاگوارتز اون کمک میکنه کار کنم.

چارلی بعد از گفتن این حرف چندین فحش نثار سالازار میکنه و از اونجا میره.

- وا این حالش خوش نیستااا! یعنی واقعا انتظار داشت گریف قهرمان شه؟

الا برمیگرده و با دیدن چهره ی سرخ پادما میپرسه: وا تو چت شد یهو؟

پادما از عصبانیت منفجر میشه و میگه: ما الان داشتیم میرفتیم باغ وحش با چارلی حرف بزنیم که چی بشه؟ هان؟

الا چونه شو میخارونه و میگه: قهرمان هاگ شیم؟

پادما تایید میکنه و ادامه میده: و حالا اون پسره چی گفت؟

الا که تازه دو گالیونیش افتاده فریاد میزنه: اسلی قهرمان شد!

الا و پادما جامه های خویش را میدرند و میگریند و راهی بیابان میشوند! اما جمله ای از راوی داستان بشنویم:

- عیب نداره ... ترم دیگه!

× پایان سوژه ×




پاسخ به: بنیاد مورخان
پیام زده شده در: ۱۴:۵۹ جمعه ۵ مهر ۱۳۹۲
این 6 ماه دوم 88 رو هم من برش میدارم!

اینطور که معلومه همه ی ترین ها جز 86 که فقط دو ماه اولش گزارش شده + مال لیلی اوانز مونده.

درسته؟ خو اگه کسی 86 رو گزارش نمیده من حاضرم برش دارما.





پاسخ به: بنیاد مورخان
پیام زده شده در: ۱۲:۱۴ جمعه ۵ مهر ۱۳۹۲
بیست و سومین دوره ی ترین ها - آذر و دی 87



بهترین ایده(زننده بهترین تاپیک)

لرد ولدمورت (به دلیل تاپیک باشگاه دوئل) و تد ریموس لوپین (راه اندازی ستاد رانده شدگان)

(رای هردو تو نظرسنجی برابر بود، حالا نمیدونم رنک رو هم هردو بردن یا نه)

تاپیک مربوطه


بهترین عضو تازه وارد

ریموس لوپین

تاپیک مربوطه


بهترین نویسنده بحث های هری پاتری

بلیز زابینی

تاپیک مربوطه


بهترین نویسنده ایفای نقش

نارسیسا مالفوی

تاپیک مربوطه


ناظر ماه

جیمز سیریوس پاتر

تاپیک مربوطه


جادوگر ماه

آنیتا دامبلدور

تاپیک مربوطه


* این دوره توسط هری پاتر آغاز و توسط آنیتا دامبلدور پایان یافت!


=============================================

بیست و چهارمین دوره ی ترین ها - سال 87!
(همون زمستون)


بهترین ایده(زننده بهترین تاپیک)

لرد ولدمورت (به دلیل تاپیک باشگاه دوئل)

تاپیک مربوطه


بهترین عضو تازه وارد

مورگانا لی فای

تاپیک مربوطه


بهترین نویسنده بحث های هری پاتری

بلیز زابینی

تاپیک مربوطه


بهترین نویسنده ایفای نقش

پرسی ویزلی


تاپیک مربوطه


ناظر سال

جیمز سیریوس پاتر

تاپیک مربوطه


جادوگر سال

آلبوس سوروس پاتر

تاپیک مربوطه


* این دوره توسط استرجس پادمور (آغاز و پایان) برگزار شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۲/۷/۵ ۱۵:۰۰:۲۵



پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۸:۵۷ چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۲
سلام!


این تم موبایل سایت یه مشکل کوچولویی داره. وقتی لینک میذاری، خود به خود لینکو برات بولد میکنه!

یعنی چه کد بولدو برای آدرس اینترنتی بزنی و چه نزنی، در هر دو صورت به شکل بولد برات نمایش داده میشه. که خب این خیلی جالب نیس ... نمیشه درستش کرد؟

الان واسه ماهایی که تم موبایلو داریم، این و این هردو به یه شکلن، در حالیکه اولی باید بولد باشه و دومی نباشه!


+ رفتم تم پیش فرض سایت و هاگوارتز رو هم امتحان کردم ... مث اینکه تو همه ی تما این مورد اشکال داره. راه نداره درست شه؟ مث قبلنا باشه؟ خو آخه یه جاهایی مثل همین بنیاد مورخان نیازه که بولد و غیر بولد باهم فرق داشته باشن ...




پاسخ به: بنیاد مورخان
پیام زده شده در: ۱۸:۰۸ چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۲
31امین دوره ی ترین های سایت-مشترکا تابستان و پاییز 90!
(فک کنم این همون سالی بود که اواخر تابستون سایت ترکیده بود، واسه همین ترین های تابستون نداشتیم و با پاییز برگزارش کردیم)


بهترین ایده و زننده بهترین تاپیک

به دلیل کمبود شرکت کننده، رنک به کسی داده نشد!


بهترین عضو تازه وارد

وینست کراب


بهترین نویسنده در بحث های هری پاتری

به دلیل عدم شرکت اعضا، رنک به کسی داده نشد!


بهترین نویسنده ایفای نقش

جسیکا پاتر


ناظر ماه

آلبوس دامبلدور » آنتونین دالاهوف فعلی (نظارت بر محفل ققنوس و محفلیون)


جادوگر ماه

لرد ولدمورت (نظارت بر خانه ریدل و مرگخواران)


این دوره توسط لینی وارنر آغاز و توسط ایوان روزیه پایان یافت!








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.