نقد پست نوزده سال بعد جینی ویزلیخب خانوم ویزلی یا خانوم پاتر هر کدوم که احتمالا درست تر باشه!
درسته که ماموریت شما این بود که نقد های قابل قبول تحویل من بدید اما هدف این نیست که شما فقط برید درخواست نقدهای مکرر به همکارای من بدید و این عزیزان رو برنجونید. من در خواست های نقد شما رو دنبال کردم. تام از این دلخور بودن که شما به توصیه های نقدهای قبلی توجهی نشون ندادین و همون اشتباهات دوباره توی پست جدیدتون تکرار شدن. این بی احترامی به نقد و زحمت ایشون هست.
نقد رو با دقت بخونید و نکاتش رو به کار ببندید نه این که دوباره سریعا یه پست دیگه به همون شکل بنویسید و باعث بشید بهتون بگن دیگه نقدتون نمی کنن.
تام به شما گفته بود که فاصله ها رو توی پستتون رعایت کنید. تو پست جدیدتون هنوز همون مشکل پا برجاست. شما به طور کلی از اسپیش یا فاصله استفاده نمی کنید. علائم نگارشی باید به کلمه ی قبل از خودشون بچسبن و از کلمه ی بعدی یک فاصله داشته باشن.
نقل قول:
شکل نادرست:
-خب...تو...هاگوارتز و گشتی؟!یعنی...مطمئنی که...
نقل قول:
شکل درست:
- خب.. تو.. هاگوارتز و گشتی؟ یعنی.. مطمئنی که..
از سه نقطه "..." فقط در یه مورد استفاده میشه: "و ... " که احتمالا زیاد توی کتاب های درسی بهش بر خوردین. علامتی که شما باید استفاده می کردید ".." بود. فقط در زمانی استفاده میشه که شخص گوینده دیالوگ بریده بریده حرف می زنه. با ویرگول که نشانه ی مکث هست اشتباه نگیریدش.
تذکر دیگه ای که ولدمورت به شما داده بود راجع به خارج شدن از سوژه بود. شما مدام این کار رو تکرار می کنید. به عنوان مثال در مورد همین پست که داریم نقدش می کنیم.
یقینا به سلیقه ی شخصیتون برمی گرده اما توصیف صحنه هایی که فقط دو نفر توش حضور دارن داره توی نوشتار شما کلیشه می شه. فلور و بیل.. هری و جینی و باز هم هری و جینی.. این کار رو تکرار نکنین. جینی ویزلی شخصیت ایفای نقش شماست. توی این سوژه هم به طور طبیعی از ابتدا وجود داشته اما این زوم کردن شما روی هری و جینی وقتی لزومی نداره و به روند داستان صدمه می زنه اصلا درست نیست.
تو پست قبل از این که تو همین تاپیک زدین یه شخصیت پردازی غیر طبیعی ارائه دادید. هری پست شما اون هری که ما میشناسیم نبود. هری خودش یه پسر یتیم بود که زیر دست افراد نامناسبی بزرگ شد. ظلمی که در حق خودش شد رو در حق یه نفر دیگه انجام نمیده.. هری پاتر از صمیم قلب به تدی علاقه داره و مثل پسرش دوستش داره.
این پست شما رو فلورانسو به عنوان کابوس جینی ویزلی در نظر گرفت تا اون قسمت غیر واقعی داستان رو رفع و رجوع کنه. و پست آخری هم زدید دقیقا انگار ادامه ی همون پست بود و ربطی به پایان پست قبلی نداشت.
شما باید همیشه توی تاپیک های ادامه دار به دو چیز توجه کنید. شروع و پایان پستتون. شروع پست باید با پستهای قبل هماهنگی داشته باشه و پایان پست هم موقعیت مناسبی برای ادامه دادن در اختیار نفر بعد بذاره.
توی پست قبل از شما جینی به هاگوارتز رفته و هری و رون هم دارن می رن هاگوارتز. اما توی پست شما هری و جینی یهو تو رختخواب هستن و من واقعا نفهمیدم چرا!!
خانوم ویزلی برای پستهای بعدیتون حتما به نقدهایی که تا الان داشتید دقت کنین.
* به علائم نگارشی و فاصله ها دقت کنین.
* به شروع و پایان پست و هماهنگی داستانتون با پست های قبل اهمیت بدید.
* از بی دلیل زوم کردن روی شخصیت خودتون و یا بی دلیل وارد کردن شخصیت خودتون به داستان پرهیز کنین.
* توصیفات بیشتری وارد داستانتون کنین تا طوری نباشه که پیکره ی کلی پست همه ش دیالوگ باشه. بذارید خواننده علاوه بر شنیدن صدای شخصیت ها کمی هم فضای اطراف رو ببینه و حس کنه.
دفعه ی بعد حتما این موارد رو رعایت کنید.
موفق باشید.
نقد پست خاطرات یاران ققنوس گلرت گریندلوالدگلرت.. گلرت.. این چیزها، اممم خودت ببین:
نقل قول:
-(گلرت سرش را به سمت راست خود چرخاند و نگاه بی فروغش را به چشمان شخص دوخت.) همم؟
نقل قول:
- ... (کریستوفر دست راستش را بر روی بازوی چپش گذاشت و دلشکسته سرش را پایین انداخت.)
این ها عجیبن ولی جالبن. نمی دونم چی در موردشون میشه گفت. احتمالا خیلی ها خوششون نیاد. منم حقیقتا نمی دونم خوشم اومد یا بدم اومد. یه حرکت عجیب جدید بود. تا به حال ندیده بودم.. برام تو پیام شخصی حتما بگو که کجا با این مدل نمایشنامه نوشتن آشنا شدی
اسم دقیق ترش فکر کنم همین باشه، یه جور نمایشنامه ست یا فیلمنامه؛ به هر حال از سبکش می گذریم.
ایده ی خیلی جالبی بود. سبک نوشتنه نه.. سوژه ای که انتخاب کرده بودی. یقینا گلرت گریندلوالد به عنوان بزرگتری جادوگر سیاه خودش یه ارباب بوده و مریدانی داشته، دیدن اون ها و بیشتر آشنا شدن با داستان اوج گلرت و احساسات درونیش خیلی خوب بود.
کم گفته بودی و بدون توضیح بود ولی من به شخصه مشکلی با این ابهام داستان نداشتم. لازم بود همین داشتن یارانی برای گریندلوالد رو بدونیم نه داستان زندگیشون رو، که خوشبختانه دیدیم.
نمی دونم در مورد سبکش چی بگم هنوزم. شاید اگر طبق روال عادی نوشتن ما بود خوب تر می شد ولی به نظرم می ارزید به دیدن یه چیز جدید.
پست جدی خوبی بود.
موفق باشی