هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۰:۱۶ دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۲
#21
۱-چرا گل های باغچه پژمرده شده بودند؟ ( با توجه به درس و جانور جدید، جواب داده شود ) ( توضیح کامل، 5 نمره )

رنگمارها موجودات جادویی هستند که به رنگ ها مختلفی درمیاند و دوست دارند در طبیعت خودنمایی کنند. به خصوص به این دلیل که در صحرا زندگی میکنند خودشون رو حاکم مطلق زیبایی میدونند چون در اونجا غیر از خودشون هیچ موجود رنگارنگی وجود نداره و اونا هر یک ساعت یه بار به رنگ شاد و قشنگ متفاوتی درمیاند.
حالا بییاند فرض کنیم این رنگمارها در یه جای سر سبز با گل و گیاه باشند خب معلومه که دیگه به اندازه ی قبل به چشم نمیان! پس به همین دلیل رنگ های موجودات زیبای اطرافشون٬ مثل گل یا جونورایی مثل طاووس و... رو ازشون میگیرند و جذب خودشون میکنند تا بازم زیبایی فقط مخصوص خودشون باشه.

۲- رنگ های جانور شما به چه شکل بوده است؟( توضیح کامل،به همراه تصویری از دو یا سه رنگ از مار شما، 15 نمره )


خب اول که بعد کلاس برگشتم خوابگاهم٬ رنگمارم رو کنار گلدون گل های سرخی که تازه هدیه گرفته بودم گذاشتم و برای ناهار رفتم. وقتی برگشتم دیدم رنگمارم کاملا به رنگ سرخ در اومده و متوجه شدم گل های بیچارم همشون بدون رنگ و پژمرده شدند!
پس رنگمارم رو برداشتم و بردم گذاشتم زیر تختم تا به گل های سایر هم خوابگاهیام آسیبی نرسونه اما بعد چند ساعت صدای جیغ یکی از دخترها منو متوجه خودش کرد. وقتی رفتم دیدم رنگمارم درست همرنگ فرش سطح خوابگاهمون شده و داره موش اون دختره رو قورت میده! از اینجا بود که متوجه شدم این رنگمارا علاوه بر رنگمار بودن موزمار هم هستند! چون برای صید شکارش به جای اینکه به رنگ متفاوتی دربیاد خودش رو همرنگ محیط اطرافش کرده بود!
بعد اون اتفاق موزمار یا همون رنگمار رو برداشتم و داخل پاتیلم انداختم و یه ملافه هم روش انداختم تا نتونه بیرون بیاد اما هر چند ساعت یه بار ملافه رو یکم کنار میزدم تا رنگش رو ببینم و متوجه شدم که هربار به رنگ متفاوتی در میاد. اول زرد بعد سبز بعدش هم نارنجی و حالا هم که دارم تکلیفم رو مینویسم یاسی رنگ شده!

تصویر کوچک شده


پ ن: استاد شرمنده دیگه نقاشی من در سطح تیم ملیه

۳- زهر رنگمار برای چه بیماری مناسب است؟ کامل شرح دهید و درباره ی نوع آن بیماری توضیحی دهید. ( 10 نمره )

زهر رنگمار بهترین درمان برای از بین بردن موهای زایده! همونطور که میدونید بدن ما علاوه بر موهای سر و ابرو موهای دیگه ای هم داره که به موهای زاید معروفند و کابوس بیشتر ساحره ها هستند. ساحره های زیادی مجبورند صبح تا شب با موهای زاید دست و پاشون ور برند تا بتونند اونا رو از بین ببرند! اما با یکم از زهر رنگمار میشه این مشکل رو حل کرد. فقط کافیه چند قطره از این رنگمار رو به محل مورد نظر بمالند و بیست دقیقه صبر کنند. بعدش متوجه میشند که دیگه هیچوقت در اون محل مویی رشد نمیکنه!
به خاطر همین هم ٬ زهر رنگمار رو بیرون نمیفروشند و فقط باید در انستیتوهای زیبایی شفاگر زیبایی اون رو بماله. چون حتی اگه یه قطره از این رنگمار به موی سر یا ابرو برخورد کنه تا ابد در اون محل مویی رشد نمیکنه وتا حالا هم هیچ پادزهری براش پیدا نشده.
البته گرفتن زهر رنگمار خیلی مشکله٬ چون همین که متوجه این موضوع بشند فورا خودشون رو همرنگ محیط اطرافشون میکنند و اصلا نمیشه پیداشون کرد چه برسه به اینکه بشه زهرشون رو گرفت! برای همین آدمایی که سررشته ای تو این کار ندارند نباید اقدام به همچین کاری بکنند.

سوال امتیازی:

۴-چرا رز ویزلی در نزدیک ترین مکان به ویلبرت اسلینکرد نشست؟ ( 5 نمره )

خب دلایل زیادی میتونه داشته باشه! این میتونه یه عشق دوران نوجوانی باشه! شاید فکر میکرده پرفسور اسلینکرد خیلی جذاب و خوشتیپه و میخواسته خودی نشون بده! شایدم به درس مراقبت از موجدات جادویی علاقه ی زیادی داشته و خواسته چاپلوسی استاد رو بکنه و یا شاید حتی از موجودات جادویی میترسه واسه همینم کنار استاد نشسته بوده تا آسیب نبینه! شاید یه بچه تسترال خون بوده و میخواسته درس رو خوب یاد بگیره! اصلا شایدم همینطوری اتفاقی اونجا نشسته بوده! استاد به خدا من با رز دوست نیستم وگرنه ازش میپرسیدم بهتون میگفتم



پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۲
#22
1-معجون سرخوشی چیست؟6 نمره

معجون سرخوشی معجونی است که باعث سرخوشی می شود این معجون شخصی که آن را می نوشد را به طرز جالبی خود گولاخ پندار و شاد و سرحال می کند به طوری که این شخص اگر ساحره باشد ممکن است جلوی میز توالت جادوییش رفته و ساعت ها با چهره اش ور برود و در نهایت با احساس شادی و وجد و سرور بی پایان از آینه ی جادویی اش دل کنده و خود را ملکه ی زیبایی بپندارد. البته منظورم به پرفسور عزیزمون نیستا
و اونطور که من موقع گشتن شواهد و مدارک قدیمی متوجه شدم این معجون رو معمولا به کسانی تجویز میکنند که کسی رو از دست دادند یا دچار افسردگی حاد شدند. و استفاده ی بدون تجویزش هم ممنوع است!(حالا مگه حتما باید از جایی بخره؟ خوب خودش درست میکنه دیگه ) البته همیشه بودن کسانی که برای یه ذره سرخوشی و یا به قول مورفین فژا رفتن یه چند قلپی از این معجون رو بالا کشیدن!

2- دلیل اینکه پروفسور با آن وضعیت داخل کلاس شد چه بود؟5 نمره

خب پرفسور من یکی از طرفداری حقوق بشرم واسه همینم تو زندگی خصوصی دیگرون اصلا و ابدا دخالت نمیکنم! اما حالا که خودتون پرسیدین منم حدس و گمان هام رو میگم. احتمالا یه اتفاقی افتاده بوده وباعث شده شما یکم از معجون سرخوشی بنوشید چون آخه مثل همیشه نبودید. خیلی مهربون بودید. خیلی ملوس بودید کلا یکی دیگه بود البته جسارت نمی کنماااا! شما همیشه خوب و مهربون و ملوس و ... هستید! در ضمن فکر نمی کنم این اتفاق ربطی به حمله به شما یا چیزی شبیه به این داشته باشه چون ماشالا شما خودتون یه پا ساحره اید و از پس همه چی برمیاین! فکر میکنم اتفاقی و کاملا بی منظور از معجون سرخوشی استفاده کردین و بعدش سرگرم رسیدن به خودتون و آواز خوندن تو خیابونا شدین واسه همونم دیر کردین.

3- معجون سرخوشی چگونه تهیه می شود؟8 نمره


مواد لازم:
۱-چهار مثقال زعفران اعلا (مثقالی ۳۰ تومن)
۲-دو گرم ریشه ی درخت کاج
۳-دو عدد رتیل خشک شده دو عدد (سایز متوسط)
۴-دو تار موی پریزاد
۵-یک کیلو خون اژدها

طرز تهیه:
ابتدا خون اژدها را داخل پاتیل ریخته و روی شعله ی زیاد به مدت بیست دقیقه می جوشانیم. سپس شعله را کم کرده و رتیل های خشک شده را به صورت درسته داخل پاتیل می ریزیم و دوبار در جهت عقربه های ساعت و یکبار در خلاف جهت عقربه های ساعت هم می زنیم. سپس تا پنج می شماریم و پس از آن ریشه های درخت کاج را به معجون اضافه می کنیم و می گذاریم دو ساعت بجوشد.وقتی معجون نارنجی مایل به قرمز شد تار موهای پریزاد را افزوده و چهار دور خلاف جهت عقربه های ساعت هم می زنیم. اکنون معجون باید بنفش تیره باشد! پس از آن زعفران را به آن افزوده و شعله را زیاد می کنیم و صبر می کنیم معجون به رنگ طلایی درآید.


4- علت تاخیر پروفسور چه بود؟5 نمره

پرفسور من که گفتم در کار بقیه به خصوص پرفسور ها دخالت نمی کنم خب لابد دلتون خواسته دیر اومدید دیگه! آخه به من چه ربطی داره! ولی شما ۶ امتیاز واسه این سوال در نظر گرفتید و حالا من مجبورم دنبال جواب بگردم و قضیه رو کارآگاهی کنم
احتمالا موقع اومدن هوا حسابی گرم بوده و شما خواستید یه نوشیدنی میل کنید واسه همین یه سر به کافه ی من زدید و از شاگردم (آخه من خودم سر کلاس بودم شاگردم سرجام واستاده بود ) یه نوشیدنی خنک خواستید اما این دختره ی حواس پرت به جای نوشیدنی های یخچال جادویی از نوشیدنی های توی کمدم براتون آورده و از آنجایی که نوشیدنی های این کمد نوشیدنی های معمولی نیست٬ احتمالا نوشیدنی سرخوشی بوده و شما هم شکر مرلین همش رو سر کشیدین! و حسابی سرخوش شدین ٬بعدم احتمالا به اتاق من سر زدید و یکم به خودتون رسیدید. آخه پرفسور جسارت نباشه ها ولی این ردایی که پوشیدید رو من هفته ی قبل از ردا فروشی مادام مالکین مرلین تومن خریده بودمش! البته قابل شما رو نداره ها ولی خواستم بدونید یه وقت شاید خواستید پسش بدید.


5- عوارض مصرف بیش از حد معجون مزبور چه خواهد بود؟6نمره


یکی از عوارضش این میتونه باشه که اشتباهی ردای یکی دیگه رو بپوشیم و خیلی راحت جلوش راه بریم (البته بازم قابل شما رو نداره ها بالاخره یه ترم کارم پیشتون گیره!)
اونطور که مطالعات من نشون میده این دارو شخص رو معتاد نمیکنه اما ممکنه مصرف بیش از اندازش باعث آسیب مغزی یا حتی مرگ هم بشه! خب شما فرض کنید یکی بیش از اندازه سرخوش و خوشحال باشه اون موقع ممکنه دست به کارای خطرناک و عجیبی بزنه. ممکنه فکر کنه پریدن توی وان موجودات دم انفجاری جهنده خیلی جالبه یا مثلا بره جلوی یه ردیف اژدها بندری برقصه!
اما صرف نظر از همه ی این کارهای خطرناکی که ممکنه انجام بده امکان اینکه یه دفعه فشار خون جادوییش بالا بره و سکته ی مشنگی کنه خیلی زیاده! اون موقع هیچوقت دیگه این ساحره یا جادوگر همون ساحره یا جادوگر قبلی نمیشه! :worry:ممکنه دست چوبدستی بگیرش بلرزه٬ ملاقه ی معجون سازی نتونه دستش بگیره و یا هزارتا مشکل دیگه پیدا کنه!



پاسخ به: زیباترین جمله ی کتاب هفتم از نظر شما چی بود !؟
پیام زده شده در: ۱۹:۱۴ جمعه ۲۵ مرداد ۱۳۹۲
#23
یعنی عمرا اگه این جمله یادم بره ها! همش تو فکرم رژه میره! حرفی که بین اسنیپ و دامبلدور رد و بدل شد.

-بعد از این همه سال ؟

-همیشه!



پاسخ به: زیباترین جمله ی کتاب هفتم از نظر شما چی بود !؟
پیام زده شده در: ۱۹:۱۳ جمعه ۲۵ مرداد ۱۳۹۲
#24
یعنی عمرا اگه این جمله یادم بره ها! همش تو فکرم رژه میره! حرفی که بین اسنیپ و دامبلدور رد و بدل شد.

بعد از این همه سال ؟
همیشه!



پاسخ به: کدومیک از وسایل جادویی هری پاتر رو میخوایین داشته باشین؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۹:۱۰ جمعه ۲۵ مرداد ۱۳۹۲
#25
1-اول از همه دوست دارم یه چوبدستی داشته باشم چون فکر میکنم خیلی کارا باهاش میشه کرد حتی میشه بعضی ابزارای جادویی دیگه رو هم ساخت!

2-بعدش دوست دارم یه جاروی پرنده داشته باشم تا حسابی آدرنالین پرتاب کنم

3- بعدی هم یه زمان برگردانه ! وای فکرشو بکن مثله ساعت برنارد میمونه! همیشه آرزشو رو داشتم!



پاسخ به: بهترين فن فيشكن هري پاتري كه خوندي چي بوده ؟
پیام زده شده در: ۱۸:۳۴ جمعه ۲۵ مرداد ۱۳۹۲
#26
بهترین فن فیکشنی که خوندم مرئی نامروئی بود. الان دقیقا یادم نمیاد از کجا دانلودش کرده بودم اما حسابی روم تاثیرگذار بود و چند بار هم خوندمش. حالا هم که دارم راجع بهش حرف می زنم به این فکر می کنم که دوباره برم بخونمش
نویسندش هم Emerald eyes بود. ماجرای اصلی بین جنی ویزلی و دراکو مالفوی بود!



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۱۵ جمعه ۲۵ مرداد ۱۳۹۲
#27
نام :مادام رزمرتا

لقب:رزی!

گروه : گریفیندور

سن :31

نژاد : دورگه

چوبدستی : چوب زبان گنجشک (ای خدااا, مگه همیچین چیزی امکان پذیره آخه!) طولش 25 سانتی متر ، انعطاف پذیر و از موی پریزاد
ویژگی های ظاهری :چهره ای دوست داشتنی و جذاب با چشمان جذاب( به صورتی که میگن چشات هاپو داره )موهای بلوند بلند و موجدار که تا کمرش می رسد,لاغر و ترکه ای و خوش اندام! (کلا خیلی باحال دیگه!)

ویژگی اخلاقی :مهربان، گرم و جذاب ، حساس , مغرور ، عشوه گر، تا حدودی فضول ، شجاع

معرفی کوتاه : صاحب رستوران سه دسته جارو در هاگزمید ، او زنی خوش قیافه است که بیشتر مشتریانش مخصوصا دانش آموزان هاگوارتز را شیفته ی او می شوند. (وای دیگه دارم از زمین فاصله می گیرم )

سیر مدافع : قوی سفید

تایید شد!


ویرایش شده توسط nas-nam در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۲۵ ۱۵:۲۰:۵۸
ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۲۶ ۱۰:۴۴:۳۰


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۳:۵۶ جمعه ۲۵ مرداد ۱۳۹۲
#28
قلبش جاهایی نزدیک به گلویش بالا و پایین می پرید. استرس شدیدی که از دوران بچگیش در مورد گروه بندی داشت حالا بیشتر از همیشه خود را نشان می داد. پرفسوری عینکی و جدی که پرفسور مک گونگال صدیاش می کردند داشت اسم ها را از روی طوماری می خواند و هر چه بیشتر می گذشت به نوبت چوچانگ نزدیکتر می شد و بالاخره:

-چو چانگ!

حالا دیگر قلب چوچانگ علاوه بر بالا و پایین پریدن لگد هم پرتاب می کرد. با پاهای لرزان جلو رفت و روی صندلی نشست. پرفسور جدیه یا همون مک گونگال کلاه را روی سرش گذاشت و کلاه تا روی گردنش پایین اومد. داشت به این فکر می کرد که کدوم آدم عاقلی کلاه به این بزرگی و زشتی رو برای بچه ها در نظر گرفته تا گروه بندیشون کنه! آخه مگه نمی دونه سر بچه ی سال اولی خیلی کوچیک تر از این حرفاست.

-ببخشید که اندازه ی سرتون نیستم خانوم جوان!

چو بالا پرید. کلاه روی سرش داشت حرف می زد و همراه با حرف زنن سر چو را هم تکان می داد.

-دوشیزه ی جوان انگار استرست خیلی بالاست. شاید بهتر باشه به خاطر اینکه بهم گفتی زشت گروه بندیت نکنم!

چو آب دهنش را قورت داد و به پدر و مادرش فکر کرد که چقدر برای رفتنش به مدرسه لحظه شماری می کردند. خداییش خیلی ضایع میشه اگه بدون گروه بندی بفرستنم خونه! پس سعی کرد باهوش باشد تا کلاه رو منصرف کند پس شروع کرد به حرف زدن:

-آقای کلاه مهربون, ببخشید که اونطوری گفتم من اصلا منظوری نداشتم یه دفعه از دهنم یعنی چیزه از ذهنم پرید!

کلاه خنده ی صداداری کرد و گفت:

-انگار خیلی جدی گرفتی دوشیزه چانگ, لازم نیست نقش بازی کنی! بالا و پایین کردن مغزت بهم نشون داد که باید بری به راونکلاو!

_____________
جالب بود...
تایید شد
!


ویرایش شده توسط nas-nam در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۲۵ ۱۴:۰۳:۵۰
ویرایش شده توسط فلور دلاکور در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۲۵ ۱۴:۰۸:۳۱


پاسخ به: خوش قیافه ترین بازیگر در فیلم های هری پاتر
پیام زده شده در: ۰:۱۹ جمعه ۲۵ مرداد ۱۳۹۲
#29
سدریک دیگوری (رابرت پتینسون) از همه قشنگ تر بود و خب به نظرم هری پاتر تنها فیلمی هست که رابرت توش قشنگه

هرمیون (اما واتسون) هم خوشگل و جذاب بود. هم تو بچگی هم نوجوونی و هم جوونی!







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.