هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: خاطرات یاران ققنوس
پیام زده شده در: ۱۴:۲۸ شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹
#21
خب گب و گب و تو گب بیاین جلو.
ترومن و دلاکور و تیت تعجب کردن سه نفری رفتن جای سدریک
ترومن:به سدریک کاری داشتی
سدریک:مگه درخواست نداده بودین برای کوییدیچ همونطور که گفتی هافبک چپ برای تو جور شد راست برای گب و مهاجم برای گب
سه تا گابریل ها موندن سدریک این نگاه رو شناخت
-منظور چپ برای گابریل ترومن راست برای گابریل تیت مهاجم برای گابریل دلاکور

دلاکور :ولی مت اسلیترینم اینا هافلپاف
تیت عقب ایستاده بود و دست به سینه تو فکر بود که گفت
-مگر اینکه دارن تیم مدرسه رو میچینن

ترومن با تعجب و ذوق رو به سدریک
-یعنی ما برای تیم مدرسه میریم مسابقات با مدارس دیگه
سدریک سری تکون میده
-خوشبختانه اره
دلاکور رو به سدریک
-خب دیگه کیا هستن
سدریک:جینی مسدومه وگرنه دلاکور رو برای مهاجم خواستن من خودم هری پانر و رون و زاخاریاس و تیت و ترومن هم هستن خب برین پیش هری تو زمین کوییدیچ واسه تمرین
ترومن رو به سدریک
-باش پس بریم

اون روز ترومن مغرور نبود معلوم نیس چش شده بود

زمین کوییدیچ

هری همه رو جمع کرده بود و در حال سخنرانی
-خب تیم هاگواردس تشکیل شد بالاخره
خب اعضای تیم زاخاریاس اسمیت
گابریل دلاکور، گابریل ترومن، گابریل تیت
یک مکثی میکنه و ادامه میده
-سدریک دیگوری رون ویزلی و خودم که به عنوان کاپیتان خدمت شما هستم

رون از پشت بچه ها صداش میاد
-هری به نظرت سه تا گابریل قاطی نمیکنم تو زمین که نمیشه (با صدای کلف)گابریل ترومن توپو بده گابریل دلاکور

هری شونه هاشو میده بالا
-یکاریش میکنیم خب همه سر جاهاشون قرار بگیرن

همه طبق ترکیب سرجاهاشون قرارگرفتند

هری با فریاد:خب تیم ریوینکلاو به عنوان تیم تمرینی حاضر شده بازی کنه

خلاصه اسمه گابریل شده بود دردسر چون عادت کرده بودند به اسم همو صدا بزنند چندین هفته تمرین کردند روز مسابقه فرا رسید

محل برگزاری مسابقات بین مدرسه ایی

یوان:خب چه بازی هیجان انگیزی بشه این بازی بازیکنان تیم هاگواردس گابریل دلاکور ،هری پاتر ،گابریل ترومن ،زاخاریاس اسمیت ،سدریک دیگوری ، رون ویزلی،و گابریل تیت به عنوان بازیکنان تیم هاگواردس و بازیکنان تیم دارمسترانگ کریستیانو رونالدو ،لیونل مسی،برد پیت،سلنا گومز ،جاستین بیبر، عارف غفوری و جولیوس سزار

همه با بردن هر اسم شادی میکنن

هری با فریاد:خب بچه ها امیدوارم بازی خوبی کنین

یوان با انرژی بسیار
-خب توپ دست بازیکنان تیم دارمسترانگه لیونل مسی توپو تو دستاش داره پاس میده به برد پیت ،پیت فاز جمیز باند ورمیداره عینک مشکی میزنه ولی توپو از دست میده زاخاریاس توپ تو دستاش پاس میده به گابریل ترومن

تیت در خواست توپ میکنه
-گب گب اینجا
یوان :ترومن بازیکنا رو جا میذاره
ترومن توپو پرت می‌کنه
-بگیر گب
همه فکر کردند دلاکور رو میگه و به طرف دلاکور میرن ولی به تیت پاس میده
یوان ایستاده گزارش میکنه
-تیت جلو میره پاس میده به هری ،هری رو هوا توپو شوت میکنه تووووووووی دروازه

بعد از زد و خورد های زیاد و گل های بسیار همه جا سکوتو فرا میگیره
یوان:دارم درست میبینم گوی زرین رو هری تو دستاش داره
یکدفعه جیغو داد طرفدارای هاگواردس بالا میره

همه چی بهم پیچیده میشه مثل آب صورت ها بهم میریزه همه تو آب غرق میشن ترومن تو تخت بود صورتش خیس شده بود یکدفعه از خواب بلند میشه لیسا لوپین رو میبینه
ترومن با عصبانیت
-لیسا چکار میکنی
لیسا صورتشو برمیگردونه
-برو مرلینو شکر کن اخه کدوم اح..قی با جارو میخابه

ترومن دوربرش نگاه میکنه میبینه رو تخت لیسا خوابیده صورتشو کج میکنه
-اذیت شدی فک کنم

لیسا صورتش قرمز شده بود با گلایه
-نشدم؟
نفس عمیقی میکشه و ادامه میده
-حیف که دوست دارم
و رفت بیرون
سدریک دم در داشت تماشا میکرد
-فک کنم معجون عشق هنوز اثرش مونده😂😂

ترومن مصمم میگه
- تقصیر خودش بود منکه گفتم اشتی کن اگه نکنی به خوردت میدم
باهم خندیدن و ...
این داستان ادامه دارد....


روزی میرسد تمام جهان را تاریکی میگیرد و مرا میبینی که روشنایی را میاورم🖤🖤


تصویر کوچک شده




پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۰:۴۹ جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۹
#22
منم میخام البته جای خوبش سلاگ پروفسور جان😁
منم درخواست عضویت تو محفلو دارم هدر هم کنارم باشه خوبه😁


سلام باباجان،
اولا که خوش‌اومدی... صبر کن یه جغد پیدا کنم فقط... همین ورا گذاشته بودمش؟! آها! یافتم! الان برات می‌فرستمش. فقط خوب مواظبش باش!


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۹/۵/۲۴ ۱:۰۵:۵۶

روزی میرسد تمام جهان را تاریکی میگیرد و مرا میبینی که روشنایی را میاورم🖤🖤


تصویر کوچک شده




پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۵:۰۶ پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۹
#23
1. وصیت نامه ای مختصر از زبان خودتون بنویسید که قرار است با صدای بلند قبل از به پایین خم شدن جارو در لحظه سقوط بخوانید. جعبه سیاه جارو تون اینو گوش میده و به بازماندگان شما میرسونه پیام تون رو. در نتیجه میتونید به افشای حقایق و دسته گل ها بپردازین، جاسازهاتون رو لو بدین، یا حلالیت بطلبین! بهرحال ممکنه نتونید زنده برسین پایین.

خب خب سلام حدمت همه هافلپافی ها
ماچ ماچ
اول از همه از چئو معذرت میخام بابت اون همه ورد که روش اجرا کردم
هدر نمدونم ولی حقش بود
اصلا همین که هست

به خانوادم بگین تو دنیای ماگلی ها همون که میگن بهش کامپیوتر درایو دی رو باز نکنن 😁ولی به لرد سیاه بگین بره اونجا باز کنه البته هرمیونو ببره چون لرد بلد نیس کار کنه

حلال کنید تا حلال کنم
خب نزدیک زمینم یعنی واقعا میخاین در این موقعیت یادم بیاد چیکارکردم
(زارت)

2. بر حسب کرم و کرم و خلاقیت یا حتی دانش جادویی و ماگلی خودتان، دو مورد روش غلبه بر کشش g رو در حین لحظه سقوط از جارو نام برده و مختصراً شرح دهید. (2 امتیاز)

خب اول اینکه همونجا سعی کنید سکته رو بزنید درد هم نداره
دومین نکته لباستون کامل دریارید بالون بسازید یکم درد داره ولی بازم میفتین احتمال زنده موندن😬20%

نکته اخر :در حین افتادن تو ریه ها هوا جمع کنید انقدر که باد کنیو کامل و اونجا مثل بادکنک پایین میاین وقتی به زمین رسیدین از شدت درد ریه و قفسه سینه به رفتگان میپیوندید
اقا در هر صورت مردین

3.لینک از سه تصویر معادل با چهره احتمالی خودتون برای سه لحظه "از کار افتادن جارو"، "سقوط به همراه جارو رو به پایین و با سرعت بالا" و "لحظه اصابت شما به زمین" پیدا کرده

اولش


وسطاش

و من ال...توفیق



ویرایش شده توسط گابریل ترومن در تاریخ ۱۳۹۹/۵/۲۳ ۱۵:۱۲:۴۴

روزی میرسد تمام جهان را تاریکی میگیرد و مرا میبینی که روشنایی را میاورم🖤🖤


تصویر کوچک شده




پاسخ به: وزارتخانه سحر و جادو
پیام زده شده در: ۱۲:۵۷ پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۹
#24
ببرینش
اگلانتاین با بیخیالی تمام پیپ میکشید و میرفت یکی از سمت جمعیت داد زد شاید بخاطر پیپه که ناخالص شده
فنریر:تو خودت بیا جلو
میا جلو رفت و نشست قطره خونش رفت تو دستگاه

بیب بی (سکوت) بیییییییییب(سکوت)
بی بی بی بی بی بی بی
فنریر:تو خونت چی بود مگه ینی چی
میا:من پدرم دوبار ازدواج کرده
من کم خونی تالاسمی ماژور مینور لامینور
می ماژور دارم
فنریر:اینو ببرید کلا دور کنید از مدرسه

صدای جمعیت بلند شد رابستن بیچاره دوباره جمعیت آروم کرد
_منظور اینه تو چند مرحله تصفیه بشه خونش
از بین جمعیت یکی داد زد :چرا خود لرد آزمایش نمیده که ببینیم دستگاه درسته یا نه
فنریر:آخ آخ اسبمون زایید
رابستن جلو میاد :ارباب داره استراحت میکنه
از پشت جمعیت بلند شد:ولم کن سگ احمق شنلو پاره کرده آآآآآآخ
همه به عقب نگاه کردند سگ گابریل ترومن بود پاچه ارباب گرفته بود ارباب صورتش سمت جمعیت کرد
و صورتش رو به سگ:تبدیل به سوسک شو
خلاصه از شرر سگ خلاص شد
فنریر زد به شانه رابستن:اینم حرف بود
ارباب حالت مغرور میگیره و ب جلو میاد
خب کارا چطور پیش می ره
فنریر بدون حرکت لب :ارباب مگه شما استراحت نمی کردید
ولدمورت با صدای واضح :نه دشویی بودم

مردم باهم همصدا :ارباب آزمایش بده

ارباب:
.
.
.


روزی میرسد تمام جهان را تاریکی میگیرد و مرا میبینی که روشنایی را میاورم🖤🖤


تصویر کوچک شده




پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۲۱:۲۲ چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۹
#25
کجا؟
تو کلبه ایی پشت در مخفی که وقتی نیاز داری باز میشه


روزی میرسد تمام جهان را تاریکی میگیرد و مرا میبینی که روشنایی را میاورم🖤🖤


تصویر کوچک شده




پاسخ به: پاسخ به:سپر مدافعت چیه
پیام زده شده در: ۲۱:۲۰ چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۹
#26
اسب سفید ماده


روزی میرسد تمام جهان را تاریکی میگیرد و مرا میبینی که روشنایی را میاورم🖤🖤


تصویر کوچک شده




پاسخ به: اگه قرار باشه يك نفر كه تو هري پاتر مرده برگرده شما ميگيد كي بر گرده؟
پیام زده شده در: ۲۱:۱۸ چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۹
#27
هیچکس اخه اگه تو کتاب فرزند نفرین شده بخونید وقتی سدریک زنده موند تبدیل به مرگ خوار شد واسه همین من میگم هیچکی


روزی میرسد تمام جهان را تاریکی میگیرد و مرا میبینی که روشنایی را میاورم🖤🖤


تصویر کوچک شده




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۲۳ چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۹
#28
نام شخصيت :گابریل ترومن
گروه :هافلپاف
ویژگی های ظاهری و اخلاقی:موی جوگندمی سفید پوست چشم مشکی قد
بلند (همین عکس پروفایلم)۲۰ سال سنمه مغرور ولی در عین حال در هرکاری شجاعت دارم و با دوستان خود با مهربانی برخورد میکنم
ولی اینو بدون یک هافلپافی هیچ وقت کم نمیاره بخاطره ذهن باشه
چوبدستی:نراد از ارتجاعی ترین درخت درست شده و درون اون هسته پر ققنوس بکار رفته اندازش ۳۱ سانتی متر
جارو:نیمبوس 2020
حیوان خانگی:سگ هاسکی
سپر مدافع:اسب سفید ماده
معرفی کوتاه:
گابریل ترومن ماگل زاده باهوشی که در خانواده پر جمعیتی در مسکو یکی از شهر های روسیه بدنیا اومد و پدر مادر برای کار و زندگی به لندن رفتند اون تو سن ۱۱سالگی پیر مردی رو دید و اونو کمک کرد و شروع به صحبت کردن کرد پیرمرد از عموهای دامبلدور بود ک نزدیک به پونصد هفت سال عمر داشت و توراه میخاستن وسایل پیر مردو بدزدن که گابریل اونو نجات داد ساموئل انجلیوس سرکان دامبلدور در گابریل یک ساحره قدرتمندی دید و بعد از چند روز در تولد یازده سالگی گابریل برای اون دعوتنامه از هاگوارتز فرستاد
و اینو بگم گابریل معروف به ادم غُد تو فامیلشون بود😁و بیشتر دخترای فامیل میخاستنش ولی بخاطر غرورش به کسی محل نمیداد ولی در عین حال پسری مهربان و شجاعی بود و در هر زمانی از کمک کردن دریغ نمیکرد
بخاطر همین ابهت خاصش و مدیریت درستش مدیر گروه ارشد هافلپاف انتخاب شده بهترین دوست اون سدریک دیگوری بود که بدست ولدمورت کشته شد و بدنبال دوستی مثل اونه البته کسی مثل سدریک نمیشه ولی بتونه با گابریل بمونه😶
فقط موقع های بد سعی کن ارومش کنی شاید بدرفتاری کنه ولی معرفت داره
و اگر اعصابش خورده دوربرش نباش


تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۹/۵/۲۲ ۲۰:۳۷:۳۰

روزی میرسد تمام جهان را تاریکی میگیرد و مرا میبینی که روشنایی را میاورم🖤🖤


تصویر کوچک شده




پاسخ به: باجه تلفن وزارتخانه (ارتباط با مسئولان)
پیام زده شده در: ۱۶:۵۸ دوشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۸
#29
سلام میخوام کاندید شم لطفا پست های خالی رو معرفی کنید


روزی میرسد تمام جهان را تاریکی میگیرد و مرا میبینی که روشنایی را میاورم🖤🖤


تصویر کوچک شده




پاسخ به: فروشگاه لوازم جادویی
پیام زده شده در: ۸:۱۷ سه شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۸
#30
-میووووو
دامبلدور که هم ناراضی بود و هم راضی صورتش رو روبه گربه کرد.
-نه بابا جان من با تو حرفی ندارم
-می یوووووووووو
-خب با اون کیک ماهی هایی که رو من خوردی بهترش نبود؟
گربه که به حالت خودش در اومده بود پرید بغل دامبلدور.
-میووومیوووو
دامبلدور در حالی که روی صندلی جلو آینه داشت از ریش هاش زنجی های کیک رو بر میداشت.
-باشه بابا جان بخشیدم ولی دفعه بعد ساندویچ کوسه دریایی با سس میگو یا شکلات میگو بخور که هم تو فیض ببری هم من
گربه سرشو به نشناه تایید تکون میده
-دفعه بعدم نشونه بده تا خودم بپرم باشه باباجان؟
-میووو
یکدفع ماتیلدا با مامورین وارد میشن گربه یک غرش شبیه صدای شیر کرد همه با تعجب بهش نگاه کردن همزمان با غرش شیر دامبلدور رو قورت داد و شروع کرد به دویدن سمت پنجره ماتیلدا با عصبانیت.
-گربه بی ادب پروف رو پس بده سریع
اما گربه که لبه پجره برج دامبلدور وایساده بود ابروهاش رو بالا پایین کرد و گفت:می یووووو
و پرید پایین و از بغل هایش بال در میاره دامبلدور در شکم گربه خودشو جمع کرد بود.
-باباجان چکار کردی؟ چه سرد شد اینجا
-میوووووووووووووووووووووووووووووووو
رفت به شهر لندن وتمام عابران پیاده شهر لندن داشتن میدیدند داشت دنیای جادوگری به فنا میرفت گربه تو کوچه نگه داشت کنارش یک ساندویچی بود دامبلدور خودشو شبیه انسان های عادی کرد و اومد بیرون.
-گربه بی ادب کم مونده بود که دنیای جادوگری رو لو بدی.
گربه سرشو گرفت پایین.
-میوو میوو م م م م میوووو
-اوه گربه مهربون تا گفتم ساندویچ منو آوردی اینجا
گربه رو بغل کرد و نوازش کرد و باهم به پاتیل درز دار رفتن و اونجا ساندویچ خوردن


روزی میرسد تمام جهان را تاریکی میگیرد و مرا میبینی که روشنایی را میاورم🖤🖤


تصویر کوچک شده








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.