هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۷:۴۱ سه شنبه ۴ شهریور ۱۳۹۹
#21
سلام
درخواست دوئل با اما دابز دارم
هماهنگ شدست و مدتش هم 3 هفتست
و این دوئل برای هاگوارتزه


میبینم
ان شکفتن شادی را
ان روز بزرگ ازادی را ....
سایه


پاسخ به: جادوی حقیقی چیست ؟
پیام زده شده در: ۱۸:۲۵ دوشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۹
#22
من با نظر سفیرا کاملا موافقم و بنظرم حرفش خیلی درس بود فقط ی تیکش از نظر من مشکل داشت عشق در خیلی کمتر مواقع جایگاه امن بود پس بجای عشق چیزای دیگه ای مثل حقیقت یا چیزای دیگه باشه بهترع
(این فقط نظرمنه )


میبینم
ان شکفتن شادی را
ان روز بزرگ ازادی را ....
سایه


پاسخ به: الگوی شما کدام شخصیت هری پاتر است؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۲:۲۵ شنبه ۱ شهریور ۱۳۹۹
#23
فرد و جرج :همیشه هم شادن هم شادی میارن

هری :ت کل زندگیش فقط در 2 درصد مواقع پیرو قانون بود


میبینم
ان شکفتن شادی را
ان روز بزرگ ازادی را ....
سایه


پاسخ به: كلاس گیاهشناسی
پیام زده شده در: ۱۵:۵۷ یکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹
#24
نقل قول:

هدر نوشته:
1-فراری
2-ی گوشی بدیم دستش
3-بخاطر اینکه زیر حرف زور نمیرع حتی اگه ب نفعش باشع
4-ب نظر من با بدنی نصفه ب درمانگاه میرود
5-اینم عکس ک نصف بدن لینی درحال حضم شدن در معده است

عکسش میاد ؟


میبینم
ان شکفتن شادی را
ان روز بزرگ ازادی را ....
سایه


پاسخ به: كلاس گیاهشناسی
پیام زده شده در: ۱۵:۵۵ یکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹
#25
1-فراری
2-ی گوشی بدیم دستش
3-بخاطر اینکه زیر حرف زور نمیرع حتی اگه ب نفعش باشع
4-ب نظر من با بدنی نصفه ب درمانگاه میرود
5-اینم عکس ک نصف بدن لینی درحال حضم شدن در معده است


میبینم
ان شکفتن شادی را
ان روز بزرگ ازادی را ....
سایه


پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۱۲:۲۰ شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹
#26
منم میخوام باشم
میشه ؟


خب باباجان... فکر کنم همین الانم بتونی جغدی که به سمتت راهی شده رو توی افق ببینی.


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۹/۵/۲۵ ۱۳:۵۹:۳۹

میبینم
ان شکفتن شادی را
ان روز بزرگ ازادی را ....
سایه


پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲۱:۲۳ جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۹
#27
جلسه دوم: تکلیف دوم
توی وقت ازاد میتونن نوبتی خودشونو ب توپ بلاجر ببندن و برن حال کنن و تیکه پاره شن و اگر پیدا شدن ک هیچ ولی اگر نشدن ی فاتحه میخونی و برای شادی روح مرحوم دعا میکنیم


میبینم
ان شکفتن شادی را
ان روز بزرگ ازادی را ....
سایه


پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲۰:۰۴ جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۹
#28
سلام
جلسه دوم : تکلیف اول

مثلا میشه ب دست ضربه زد ک باعث اسیب جدی توی ناحیه ی دست میشه ( مثل شکستگی و... ) و چون جارو مقدار زیادی با دست هدایت میشه سخته البته اگه اون بازیکن مهاجم باشه براش بازی با ی دست سخته و اگر مدافع باشه باز ب دو دست برای راهنمایی توپها احتیاج داره (ب دلیل قدرت زیاد توپ )و برای دربازه بان هم با ی دست بازی کردن سخته و احتمال اینکه بازیکن ب بازی ادامه بده کمه
ولی اگر بازیکنی ک میخوایم بهش اسیب بزنیم جوینده یا جستجوگر باشه با ی دست هم میتونه ادامه بده ولی مثلا با ضربه ب کمر ( دردی ک بوجود میاره یا باعث شکستگی میشه ) احتمال ادامه دادن بازیکن کمه

درموردش مطمعن نیستم و فقط احتمالاته


میبینم
ان شکفتن شادی را
ان روز بزرگ ازادی را ....
سایه


پاسخ به: کلاس اصول تغذیه و سلامت جادویی
پیام زده شده در: ۱۵:۱۴ جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۹
#29
بعد از کلاس اصول تغذیه و سلامت جادویی و تکلیفی ک پرفسور گانت داده بود برای پیدا کردن سوژه رفتم سالن غذا خوری وقتی رسیدم دیدم توی قسمت غذا های مشنگی چنتا میز هست که دورش صندلی چیده شده واکثر صندلی هام پر بود روی میزها انواع غذاهای مشنگی بود اومدم بشینم و اسماشونو بخونم ولی...
-صب کن . ببین همه راجب غذا مینویسن پس من ...من ؟
راجب خوراکی مینویسم .
رفتم به مغازه ای ک مشنگا بهش میگفتن سوپر مارکت و ب کارمند اونجا گفتم :ی خوراکی مضر به من بده .
کارمند اول با تعجب بهم نگاه کرد ولی بعدش برام چنتا بسته باد کرده اورد بدبخت از قیافش معلوم بود هنوز متعجبه بعد از گرفتن بسته ها ازش پرسیدم که اینا اسمشون چیه و اون با تعجب گفت :ام... اسمشون؟ خوب اسمشون چیپسه .
بعد از کارمند تشکر کردم و از سوپر مارکت اومدم بیرونو روی نیمکت نشستم و شروع کردم ب باز کردن بسته ولی هرکار میکردم باز نشد یکی از همکلاسیام ک پیشم نشسته بود گفت کمک میخوای و بعد اینکه بسته رو بهش دادم راحت بازش کرد وقتی توی بسته رو نگاه کردم دیدم ا همه ی اون بسته خالی بود و فقط چنتا دونه چیز مثه ورقه تهش بود وقتی بغل دستیم قیافمو دید گفت اولین بارته ک چیپس میخری و منم با سر تایید کردم فک کنم از قیافم فهمیده بود اون بهم راجب چیپس توضیح داد ک از چی درس شده و یا چرا مضره .
منم بعد تموم شدن توضیحات با خوشحالی رفتم ت اتاقمو شروع کردم ب نوشتن بدیای چیپس و اینکه محاکمش چجوری میتونه باشه
خوب بدیاش مثلا چربه و باعث چاقی میشه مواد مغزی نداره و.....
خوب حالا محاکمه هاش مثلا .... ام چون ترده میتونم بریزمشون توی اب تا داغونو له و لورده شن یا مثلا زیر پام لهشون کنم یا ....
بعد از پر کردن همه چیز رفتم سر کلاس وقتی رسیدم دم در کلاس دیدم پرفسور گانت داره از رو اسم میخونه و منم نزدیکم ولی بزار ببینم بقیه چی اوردن خیل خوب شده بود همه بجز دو سه نفر غذا داشتن ولی من خوراکی داشتم
-هدر؟ هدر کجایی ؟
-اومدم پرفسوراومدم .
قبل رفتن ی نفس عمیق کشیدمو رفتم واسه قاضی شدن حس جالبی بود اول خندم گرفت ولی تونستم خودمو جم کنم
دونه دونه همه چیپسارو توی جایگاه گذاشتم ولی بخاطر اینکه ورقه بودن طول کشید و فک کنم پرفسور گانت ی زره عصبی شد منم زود جم و جور کردمو ب زور تونستم نگهشون دارم
رفتم توی جایگاه قاضی وقتی نشستم بغل دستم ی کلاه گیس سفید بود منم سرم کردم و قیافه ی جدی گرفتم
-ایی چقدر کلاه گیسه ناراحته
بعد ب چیپسا نگاه کردم دیدم همه از خنده ولو شدن رو زمین با مدادم زدم رو میز ولی انگار ن انگار وقتی ب دست یکیشون دقت کردم دیدم داره ب من اشاره میکنه نگران شدم سر تا پای خودمو چک کردم ولی چیزی ندیدم که یهو پرفسور گانت با حالتی ناامیدانه ب کلاه گیسم اشاره کرد منم وقتی ورش داشتم دیدم ای وای من وای خدا چقد خجالت کشیدم اخه چرا ینی ندیدم کلاه گیسم برعکسه خدا میدونه قیافم چقد احمقانه بود بعد اینکه چیپسا ی دل سیر خندیدن جلسه رو شروع کردم بعد اینکه سه ساعت به چیپسا توضیح دادم که چرا مضرن نوبت محاکمه شد منم با ارامش و صدای صاف شده محاکمه رو اعلام کردم ولی خوب پرفسور گفت خیلی محاکمه ی ملایمیه راستم میگفت اخه سه روز حبسم شد محاکمه ؟
منم از بدون چاره بودن اونارو ب افتادن توی دریاچه محاکمه کردمو مدادمو ب میز زدم و ختم جلسه رو اعلام کردم وقتی داشتم میفتم بیرون صدای گریه ی چیپسا رو میشنیدم و برا همدردی خودمم تا لحظه اعدام ی ریز باهاشون گریه کردم

پایان


میبینم
ان شکفتن شادی را
ان روز بزرگ ازادی را ....
سایه


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۵۹ چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۹
#30
نام: هدر
جنسیت :مونث
سن :20
گروه: هافلپاف
رده خونی :دورگه
پاترونوس :سگ
حیوان خانگی :جغد سیاه
چوب دستی :12اینچ چوب درخت گردو با مغز موی تک شاخ
خصوصیات ظاهری :چشم بنفش و موی مشکی قد نسبتا بلند و موهای کوتاه لباسشم همیشه مشکیه
علاقه مندی ها : کتاب و معجون سازی
خصوصیات اخلاقی :مهربون شیطون سرحال شجاع وفادار خوش خنده (در مواقع عصبانیت ترجیحا فرار کن )
داستان زندگی: توی پنج سالگی مادرو پدرش میمیرن و توسط یک مشنگ (دوست قدیمی مادر و پدرش ) ک اسمش الکسه بزرگ میشه و الکس همه چیز رو راجب به جادو بهش میگه ولی توی نه سالگی هدر الکس میمیره و هدر مجبور میشه ی سال توی یتیم خونه بمونه تا وقتی ک برای رفتن ب هاگوارتز از یتیم خونه در میره و از نظر مشنگا تا اخر عمر گمشده باقی میمونه



تایید شد.



ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۹/۵/۲۲ ۲۰:۳۳:۴۷

میبینم
ان شکفتن شادی را
ان روز بزرگ ازادی را ....
سایه






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.