تصویر شماره 6آن روز بعد از ظهر دراکو مالفوی به هیچکدام از کلاس هایش نرفت.حتی به کلاس معجون سازی که پروفسوراسنیپ
آن را تدریس میکرد.پانسی پارکینسون و کراب و گویل به بقیه گفتند که او آبله اژدهایی گرفته و در درمانگاه بستری است.اما واقعیت این بود که او داشت در دستشویی خراب دخترانه طبقه دوم گریه میکرد.
آن روز حال مالفوی خراب بود.جوری که مالفوی مغرور برای تسکین دردش مجبور به گریه کردن شده بود.اما نمیخواست دیگران گریه های او را بشنوند و به او بخندند .پس او به توالتی دخترانه که هیچکسی به آن وارد نمیشد(چون آنجا پاتوق میرتل گریان بود) رفت و از ته دل گریه کرد اما او از وجود میرتل خبر نداشت.
آن روز صبح میرتل به دریاچه رفته بود و گشتی در شهر مردم دریایی زده بود و به توالت خود بر میگشتت که صدای گریه ای مردانه شنید. تا آن روز سابقه نداشت که پسری به آنجا بیاید و گریه کند.از توالت بالا امد و پسری با موه های بلوند دید که از ته دل زار میزد. از او پرسید:
-اسلایترینی نه؟
مالفوی جا خورد و پرسید :
-تو دیگه کی هستی
-برای موت مسخرت میکنن یا چشمات ؟یادمه یه پسره اسلایترینی درست مثل تو بود که هر وقت منو میدید به من تیکه مینداخت.تقریبا هر سه شنبه بخاطر اون تو دستشویی خودمو حبس میکردم
-تو کدوم روح اینجایی؟ من تا حالا ندیدمت.بارون خون آلودم تا حالا چیزی از تو نگفته بود.
_معلومه دیگه. کسی به میرتل گریان چشم وزغی توجهی نمیکنه.نه موقعی که زنده بودم کسی به من توجه میکرد نه الان که مردم.همه سرشون تو کار خودشونه میرتل گریان کیلو چند
-پس اگه الان میخوای اینجا گریه کنی یه جا دیگه برای خودت پیدا کن . من امروز میخوام اینجا گریه کنم
-خوب.پس اول بگو برای چی گریه میکنی تا منم از اینجا برم
-مگه مسابقه کوییدیچ دیروزو ندیدی؟اون پاتر دو رگه گوی زرین و درست جلوی صورتم گرفت.در حالی که من نیمبوس 2001 داشتم اما اون نیمبوس 2000.همش به اون توجه میکنن فقط برای اینکه دورگه است و یه جای زخم رو صورتشه.منم اگه یه جای زخم مثل اون داشتم الان پاتر داشت غاز میچروند و من مرد اول مدرسه بودم.دوستاش از اونم حال بهم زنن مخصوصا ویزلی و گرنجر.ویزلی ها اسم خودشونو گذاشتن اصیل ولی همشون یه مشت مشنگ پرستن.گرنجر هم یه گند زاده است که تو سطل اشغال به دنیا اومده .ای کاش حالا که در تالار اسرار باز شده تک تک گند زاده ها از روی زمین پاک بشن
میرتل گریان با عصبانیت گفت:
-همین که بخاطر مشنگ زاده بودنم وقتی زنده بودم مسخره میکردین کم نبود الان میخوای جان بقیه مشنگ زاده ها هم بگیری؟همین که منو نواده اسلایترین کشت بس نبود؟
اما مالفوی که از مرحله پرت بود فقط به کلمه ی مشنگ زاده توجه کرد و گفت:
-تو گند زاده ای؟اصلا من چرا وقتمو برای تو تلف کنم؟
و به خوابگاه اسلایترین رفت
پایان
اینو دیگه لطفا قبول کنید
این بار بهتر بود. به خصوص تا قبل از دیالوگی که دراکو به میرتل گفت یه جای دیگه پیدا کن برای گریه کردن. از اونجا به بعد، به نظرم لازم بود با توصیف رفتار عصبی و مغرور تری از دراکو نشون بدی. با اینحال، این اشکالی نیست که باعث بشه متوقفت کنم.
تایید شد!
مرحله بعد: کلاه گروهبندی