نمرات جلسه سوم تغییر شکل
گریفیندور:همیش فراتر: 18
سوژه به خودیِ خود خوب بود همیش... ولی از نظر ظاهر نیاز به کار داری روش. یه چندتا مثال برات میزنم.
نقل قول:
من کاره دیگه ای باهات داشتم .
کارِ دیگه.
نقل قول:
سپس با عجله به سمت خروجی مدرسه حرکت.
فعل جمله کو؟!
نقل قول:
سپس چوبدستی اش را در اورد و فنجان را نشانه گرفت
سپس چوبدستی اش را در اورد و فنجان را نشانه گرفت:این اشکالات رو میشه خیلی راحت حل کرد... همه ش هم نشانه بی دقتی هستن. همیشه قبل از ارسال پست هات، یک دور بخونشون. خیلی راحت میتونی حلشون کنی.
موفق باشی.
هرمیون گرنجر: 20 + 3
گرگِ تفی واقعا؟
رون ویزلی: 17.5
اینجارو میتونستی یه کاری کنی... اولِ پستت رو با دیالوگ شروع کنی، و بعد توصیف کنی.
یعنی:
نقل قول:
- آخه این چه وضعشه! من بگیرم فلان چیز رو بگیرم به گرگ تبدیل کنم که چی بشه؟! هان؟!
اول این دیالوگ و بعد توصیفات و ادامه رول... به نظرم جالب تر میشد پستت. البته الانم خوبه، ولی اینطوری بهتر از خوب میشد حتی.
نقل قول:
هرماینی، در حالی که دفتری را که در آن تکالیف کلاس ها را انجام می داد می بست و برای رفتن به کلاس دیگری آماده میشد، به آن دو کله تهی گفت:
این "کله تهی" الان از مواردی بود که احساسات نویسنده رو قاطی رولت کردی. میتونستی اسمشون رو بنویسی، یا میتونستی بنویسی "به دو دوست صمیمی". ولی اون "کله تهی" و در مواردی بعد از این، "نادان" که نوشتی، حالت این رو دارن که نویسنده میخواد احساسات خودشو به زور به خواننده بده. زیاد جالب نیست.
نقل قول:
رون و ادوارد که بر لب دریاچه نشسته، گذر عمر می دیدند
چرا فعل جمله اول رو حذف کردی؟ اگر فعل هر دو جمله "می دیدند" بود، مجاز بودی این کار رو بکنی، ولی اینجا کاملا غیر مجاز بودی.
رون و ادوارد که بر لب دریاچه نشسته بودند و گذر عمر می دیدند...نقل قول:
رون به سانتوری که پشت به آنها ایستاده بود نگاه کرد و برای اولین بار در عمرش توانست یک ورد را درست اجرا کند.
- ولفیوس ماکسیمیلوس شیمبالوس!
چرا دوتا اینتر زدی برای دیالوگ رون؟
رون به سانتوری که پشت به آنها ایستاده بود نگاه کرد و برای اولین بار در عمرش توانست یک ورد را درست اجرا کند.
- ولفیوس ماکسیمیلوس شیمبالوس!و اما در ادامه... تغییرات سانتور، اتفاقاتی که افتاد، و واکنش فنریر، جالب بودن... خنده دار بود.
موفق باشی.
ادوارد: 20
منتظر دیدن یکی از نمایش هات هستم خلاصه.
هافلپاف:ماتیلدا استیونز: 18.5 + 1
شروعت خوب بوده ماتیلدا، راضیم از شروعت.
فقط یه نکته در مورد لحن رولت... شاید نکته خیلی کوچیکی باشه، ولی خب رعایت کردنش خالی از ضرر نیست و میتونه به کیفیت رولت هم کمک کنه.
نقل قول:
منم برای اینکه بگم خیلی خوب متوجه شدم، با لحن سرسختانه ای لب به سخن گشودم.
نقل قول:
سدریکم به پاهایم ضربه زد و با دستش به پیشانی اش زد که یعنی خراب کردی!
توی این دو قسمت، اون "منم" و "سدریکم" حالت کتابی بودن جملات رو بهم زدن... یه حالت دوگانگی هرچند خیلی ریزی به وجود آوردن. باید نوشته میشدن "من هم" و "سدریک هم".
نقل قول:
سدریکم به پاهایم ضربه زد و با دستش به پیشانی اش زد که یعنی خراب کردی!
اینجا شکلک اضافه بود، وقتی تونستی با توصیف نشون بدی که خراب کردی، دیگه نیازی به اضافه کردن شکلک نیست. اگر موضوعی بود که با توصیف نمیتونستی نشون بدی، میشد از شکلک استفاده کرد. ولی اینجا نیازی نبوده.
نقل قول:
من چشمانم از شیطنت برق زد و همین موقع، زنگ خورد.
"من" اضافه بود اول جمله. این هم از اون مواردی هست که از "روان" بودن جمله کم میکنه.
چشمانم از شیطنت برق زد و همین موقع، زنگ خورد.نقل قول:
از تختم پا شدم و ورد را با صدایی بسیار آرام بر زبان آوردم.
-ولفیوس ماکسیمیلوس شیمبالوس.
دیالوگ رو از شخص گوینده ش فاصله ننداز.
از تختم پا شدم و ورد را با صدایی بسیار آرام بر زبان آوردم.
-ولفیوس ماکسیمیلوس شیمبالوس.و اینکه "پا شدم" هم باز حالت محاوره ای داره. اگر میخوای کتابی بنویسی، باید مینوشتی "بلند شدم".
نقل قول:
تمام آن را خز خاکستری رنگ( جدا چرا خاکستری بود؟ شاید انقدر پیره که موهاش سفید شده!) پر شد.
این تیکه پرانتز، حالت حواس پرتی ایجاد میکنه... و جالب نیست این حرکت. میتونستی به این شکل بنویسیش:
تمام آن را خز خاکستری رنگی که نمیدانم رنگ طبیعی پوستش بود، یا به خاطر سن زیاد، پوشانده بود...ببین، رولت خوب بود، جالب بود، دیالوگات هم خوب بود، ولی یه نکته در مورد پایانش... پایانش رو حس میکنم خیلی ناگهانی تموم کردی، آخرش میتونستی حتی در یک جمله بنویسی مثلا ماتیلدا صبح منتظر بود قیافه بقیه هم گروهی هاش رو با دیدن پتو ببینه... اینطوری میتونستی از اون لبخند شیطانی که ماتیلدا اول پست زد هم استفاده بهینه ای بکنی.
در کل جا داری برای بهتر شدن... فعالیت کن، رول بزن، و سعی کن دلایل مسخره ای که حتی شاید دور از ذهن و عقل و منطق باشن رو پیدا کنی. اینطوری طنزهات خیلیم قوی تر میشن.
موفق باشی.
نیمفادورا تانکس: 17.5
سلام نیمفا.
شروعت خوب بود، کنجکاو کننده بود... این نکته خوبیه در شروع رولت.
و اما در ادامه رولت، توصیفاتت، حالت گفتن دیالوگ ها، مشخصه که طنزه... یا من اینطور فکر میکنم. و در نتیجه بهتر بود که از شکلک در انتهای دیالوگ هات استفاده کنی.
نقل قول:
_ خب اون می خواد با کاتاناش این بلارو به سرت بیاره؟
سرم را به نشانه ی مثبت تکان دادم.
وقتی دیالوگ تموم میشه و میخوای توصیف کنی، دوتا اینتر بزن.
_ خب اون می خواد با کاتاناش این بلارو به سرت بیاره؟
سرم را به نشانه ی مثبت تکان دادم.نقل قول:
_ میتونی از اون وردی که پرفسور گری بک یاد داده بود، استفاده کنی. همان که می توانستی وسیله ای را به گرگ تبدیل کنی.
دیالوگ هات رو چرا همچین میکنی؟ دیالوگ رو به صورت محاوره ای بنویس. انگار که اون شخصیت میخواد واقعا و به صورت عادی صحبت کنه. این دیالوگ الان باید اینطوری باشه:
_ میتونی از اون وردی که پرفسور گری بک یاد داده بود، استفاده کنی. همون که می تونستی وسیله ای رو به گرگ تبدیل کنی.نقل قول:
پس باید دختر سامورایی را پیدا می کردم و ورد را روی کاتانایش انجام می دادم.
اینجا یه اشتباه مرتکب شدی... برای تموم کردن پستت عجله کردی.
اینجا اصلا نیازی نبود بری تاتسویارو پیدا کنی، نیمفادورا میتونست یه کاری کنه، یه جایی بره و بذاره که تاتسویا اون رو پیدا کنه. یا حتی بره یه جور دیگه اذیت کنه تاتسویا رو و بعد کاتاناش رو گرگ کنه. میشد حرکتای طنز زیادی انجام داد.
نقل قول:
شنیده بودم او دارد شمشیرش را آنجا تیز می کند.
این دم دست ترین سوژه ممکن بود، و نتیجتا زیاد جمله قوی ای از آب در نیومده. میتونستی بهونه های خنده دار تر و مسخره تری پیدا کنی.
ادامه و پایان رولت خوب بود... اما چندتا نکته رو در نهایت بگم.
توی پست های تکی، اصولا تا وقتی که شروع نکنی بیهودی بنویسی، میتونی هرچقدر خواستی بنویسی. یعنی محدودیت طولی نداری. نتیجتا راحت بنویس، مگر جایی که حس کنی کشش نداره، و یا داری ضعیف مینویسی. چند موردش رو هم بالا گفتم که از روی سوژه های احتمالی پریدی... نپر از این جور مواقع.
توی ایفای نقش هم فعالیت کن، فعالیتت رو فقط به کلاس ها محدود نکن.
موفق باشی.
ریونکلاو:پنه لوپه کلیرواتر: 17
سلام پنی.
چرا انقدر با اینتر قهری؟
نقل قول:
_ به چه حقی با من اینطوری حرف می زنی؟ من ارشد ریونکلاوم و تمام نمراتم خوبه!
شروع فعلیت خوبه، ولی اگر با همین دیالوگ شروع میکردی و بعد میرفتی سراغ توصیف فضای خوابگاه و تاریکی، حتی بهترم میشد.
نقل قول:
همینطور که قدم هایش به آرامی در میان تاریکیِ سالن عمومی راه خود را پیدا می کردند نفس پر از حرصش هوا را شکافت و با عصبانیت لبش را گاز گرفت.
_ به چه حقی با من اینطوری حرف می زنی؟ من ارشد ریونکلاوم و تمام نمراتم خوبه!
پنی چشمانش را محکم به هم فشرد.
ببین، وقتی دیالوگ رو مینویسی و بعدش میخوای
توصیفات رو بنویسی، دوتا اینتر بزن. دقت کن که بین دوتا دیالوگ این قاعده رو نداریم، فقط بین دیالوگ و توصیف بعدش. واسه همین حتی بولد کردم کلمه توصیفات رو. اینجا در اصل باید اینطوری نوشته میشد:
همینطور که قدم هایش به آرامی در میان تاریکیِ سالن عمومی راه خود را پیدا می کردند نفس پر از حرصش هوا را شکافت و با عصبانیت لبش را گاز گرفت.
_ به چه حقی با من اینطوری حرف می زنی؟ من ارشد ریونکلاوم و تمام نمراتم خوبه!
پنی چشمانش را محکم به هم فشرد.نقل قول:
او به سرعت به دیوار چسبید.
_ چی میشه اگه کتلبورن باشی؟
اون وقت نشونت می دم دنیا دست کیه!
چرا بین دیالوگ اینتر زدی؟
اینجا رو باید یه سره پشت سر هم مینوشتی. به این صورت:
او به سرعت به دیوار چسبید.
_ چی میشه اگه کتلبورن باشی؟ اون وقت نشونت می دم دنیا دست کیه! نقل قول:
من طلسم رو چی گفته بودم توی پست تدریسم؟
مواظب باش که توی پست های ادامه دار یه وقت همچین بی دقتی هایی نکنی.
سوژه رو جالب پیش بردی، تبدیل کردن ردا به گرگ هم به موقع بود. اینکه پروفسور کتلبورن هم مرگخوار و نفوذی بود، سوژه جالبی بود. و در کل خوبی، فقط ظاهر پست هات رو بهتر کن.
موفق باشی.
آندریا کگورت: 17.5
سلام آندریا، خوش اومدی.
شروعت طنز عالی ای داره... خیلی خوشم اومد از طنزت.
فقط یه نکته... یکم سعی کن شروعتو ملایم تر کنی، یخورده فقط. البته الانم خوبه، ولی یکم اگر ملایم تر شه، یا حتی با یه توصیف کوتاه یا دیالوگ شروع شه، خیلیم بهتر میشه.
نقل قول:
تصمیم گرفت این تکلیف پر تنش را هم اکنون انجام دهد.
دخترک تازه وارد همچنان با مغز یک ربعی اش درحال تحلیل و تفسیر تکالیفش بود.
اینجا الان پاراگراف تموم شده بود. وقتی پاراگراف تموم میشه، دوتا اینتر بزن.
تصمیم گرفت این تکلیف پر تنش را هم اکنون انجام دهد.
دخترک تازه وارد همچنان با مغز یک ربعی اش درحال تحلیل و تفسیر تکالیفش بود.نقل قول:
-اگه بابام بفهمه یه همچین دیوونه هایی تو هاگوارتز درس میخونن با یونیکورنِ بالدار میفرستتم کملوت واسه تحصیل چرا اینجوری میکنی ریونی؟
ببین دیالوگ دراکو خیلی خوب بود، ولی اون وسط، اون دوتا شکلکا یکم کار رو خراب کردن. دیگه بهرحال یا میتونه ریلکس باشه یا درحال تفکر.
ولی شکلک آخر رو، با توجه به اینکه حالت دراکو تغییر کرده، درست گذاشتی.
نقل قول:
آندریا که به علت خطاب شدن نام گروهش به جای اسم خودش به خوشحالیش اضافه شده بود با پوزیشن استاد معجون سازیش گفت:
-اسمم...آندریاست
ببین... اینجا آندریا بود که با پوزیشن استاد معجون سازیش یه دیالوگی گفت. درسته؟ یعنی توصیف، و آخرین فاعل، که "آندریا" هست، دیالوگ رو میگه. نتیجتا نباید دیالوگ رو ازش جدا کنیم. اینجا باید به این شکل نوشته بشه:
آندریا که به علت خطاب شدن نام گروهش به جای اسم خودش به خوشحالیش اضافه شده بود با پوزیشن استاد معجون سازیش گفت:
-اسمم...آندریاست! و اما نکته دیگه... نکته دیگه اینکه شکلک هیچ وقت و هیچ جا، جای نقطه یا علامت تعجب در پایان جمله رو نمیگیره.
نقل قول:
(شاید بگین یارو با مغز یه ربعیش اینهمه تجزیه و تحلیل کرده مخش کامل بود دیگه چیکار میکرد در جواب باید بگم که در اثر همنشینی با خوبان بوده ریونی باش از هوش سرشار برخوردار باش اصن یه جا داریم که شاعر میگه : سال اولی بی مغز روزی چند پی ریونیان گرفت و مردم شد )
کاش اینجارو هم جزو توصیفاتت میاوردی، بدون شکلک البته. راحت هم میتونستی اینکارو بکنی البته.
شاید گفته شود که آندریا با آن مغز یک ربعیش چطور توانسته این همه تجزیه و تحلیل کند و اگر مخش کامل بود چه میشد؟ در جواب باید گفته شود که این ها همه در اثر همنشینی با خوبان است و...در کل اینکه جمله رو تو پرانتز بنویسی، اونم با این حالت محاوره ای برعکس بقیه رولت، زیاد جالب نیست. آدم نمیدونه بخونه یا نخونه. یه حواس پرتی ایجاد میکنه. نتیجتا بنویسش جزو توصیفاتت، البته اگر حس میکنی لازمه اصلا نوشته بشه و اثری روی داستان یا خواننده داره.
نقل قول:
با این کار هم تلافی توهین به اسم خود را میگرفت
هم تکلیف خود را انجام داده و رفوزه نمیشود
و همچنین از یکی از اسطوره های خود دفاع کرده است
فقط در یک زمان های خیلی خیلی خاصی از شکلک توی توصیفات استفاده میکنیم. اینجا نیاز نبود. ولی شکل و طرز نوشتارت خیلی خوب بود... راضیم ازت.
نقل قول:
با پوزیشن فلش تو فصل سوم(اونجاش که میگه: ! I'am Flash) گفت: از جات جم نخور کله گچی!
ببین... این قسمت فقط برای یه عده کمی شاید جذاب باشه و بفهمن تو چه حالتیه، ولی برای کسی که این سریال رو ندیده، جذابیتی نداره. نتیجتا سعی کن از چیزایی که حس میکنی ممکنه برای عده زیادی ناآشنا باشه، استفاده نکنی.
پست رو خوب پیش بردی.
و باز هم میگم... طنزت خیلی عالیه. لذت بخشه خوندنش. اون جوجه جادوگرت هم خفن بود.
فقط همون روی مسائل ظاهری بیشتر دقت کن.
موفق باشی.