Re: دارالمجانین لندن
ارسال شده در: چهارشنبه 12 اسفند 1388 22:07
تاریخ عضویت: 1388/01/06
: جمعه 16 آبان 1393 19:55
از: ايفاي نقش حالم بهم ميخوره
دربان با خوشرویی پاسخ داد:
-بله، بفرمایید تو. جناب مدیر منتظرتون هستن، لطفا از راه پله برید طبقه بیستم، بپیچید به چپ، آخرین در راهرو اتاق ایشونه.

هفت مرگخواری با حالتی گولاخ مابانه وارد شدند و به سمت راه پله رفتند.
2 ساعت بعد، طبقه 20، کنار دفتر مدیر
هفت مرگخوار که حالا با حالتی گولاخ مابانی میخزیدند، به درب دفتر مدیر رسیدند، ایوان از روی زمین بلند شد و ردایش را تکاند، سپس تکانی موجی شکل با آن داد و با دستش سه ضربه کوتاه به درب دفتر زد. صدایی پاسخ داد:
- بفرمایید داخل!
مرگخواران وارد شدند، مردی بر روی صندلی از چرم نشسته بود، اما چون صندلی پشت به مرگخواران، که در لباس مامورین وزارتخانه بودند، قرار گرفته بود صورت وی دیده نمیشد. ایوان با صدایی که هیچ احساسی در آن مشهود نبود گفت:
- ما برای بازرسی از آینه نفاق انگیز و اون دیوونه جدید اومدیم، لطفا بگید که اتاق ها کجان.
مرد صندلی را چرخاند و صورتش در دید مرگخواران قرار گرفت، ناگهان روفوس سکته کرد و جان به جان آفرین تسلیم نمود، آمیکوس با صدایی لرزان گفت:
- بارون خون آلود!!!!

بارون با صدایی سرشار از شرارت گفت:
-درسته، مدتیه که از کسایی که باعث دیوونگیشون شدم نگهداری میکنم، یه جای رزرو شده میخواید؟

ایوان با صراحت گفت:
- نه متشکرم، فقط شماره اتاق ها رو بگید.

بارون پاسخ داد:
-اون دیوونه توی اتاق 5892 تو طبقه 53 زندانی شده. آینه هم توی طبقه 99 قرار داره، میتونید برید.

ایوان نیم نگاهی به روفوس انداخت و گفت:
-اینجا از کجا میشه آب یخ گیر آورد؟

بارون گفت:
-آبدارخونه، اول راهرو.

و مرگخوار ها در حالی که جسم بیهوش روفوس رو میکشیدند از دفتر خارج شدند و به سمت آبدارخانه رفتند.