هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: ستاد انتخاباتی "آرسینوس جیگر"
پیام زده شده در: ۲۳:۳۱ دوشنبه ۸ تیر ۱۳۹۴
#31
آرسینوس!

ماشالا چه ستاد پر رفت و آمدی داری! اومدم ازت حمایت کنم، تعریف کنم، ولی دیدم نه! نیازی به تعریف نداری. شلوغی ستادت گویای همه چیز هست. جای نشستن هم نبود مارو فرستادن بیرون ستاد!

خیلی خوشحالم که مورد تایید عده بسیاری از اعضا هستی.

منم همون قدری که هری رو قبول دارم و تایید و حمایت می کنم. تورو هم تایید و حمایت می کنم.

جادوگری کم حاشیه. کوشا، و همچنین همکار سابق ما در وزارتخانه. زندان بان محبوب ما!

بر همه گریفندوری ها و مرگخواران واجب است از تو حمایت کنن! چه کسی اصلح تر از تو در بین مرگخواران، و چه کسی اصلح تر از هری پاتر در بین محفلیان!


آرزوی موفقیت دارم برات


تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد انتخاباتی "هری پاتر"
پیام زده شده در: ۲۳:۰۲ دوشنبه ۸ تیر ۱۳۹۴
#32
نامزد اصلح، نامزدیست که سوابقش اصلح باشد!

هری پاتر، کسی که شروع کارش با گیدیون پریوت بود. بهترین دانش آموز ترم تابستانی سال گذشته هاگوارتز شد، همون ترمی که خیلی ها توش ادعا دارن و غیرتی هستن سرش!

اونم در حالی که چند ماه بیشتر از عضویتش نگذشته بود. پیشرفتی که هری در زمینه رول نویسی در این مدت داشته، می تونم بگم بی سابقه بوده. درسته رنک بهترین تازه وارد سال رو نگرفته، مهم هم نیست، چرا که تجربه نشون داده در بخش ترین ها، حق به حق دار نمی رسه! یه چیز طبیعیه!

علاوه بر این، نظارت تالار خصوصی گریفندور و نظارت محفل ققنوس، اونم با این سن کم، یک رکورد فوق العاده محسوب میشه.

قدرت مدیریت این آدم رو من تضمین می کنم! به عینه در تالار گریفندور مشاهده کردم.

فعال کردن تالار، نقد های فوق العاده ای که انجام میداد، نتیجه اش این شده که تالار گریفندور، الان یکی از فعال ترین تالار های خصوصی سایت هست.

از دیگر ویژگی هایی که هری پاتر رو، ممتاز می کنه، اینه که دم به دم و دقیقه به دقیقه، اعتراض نمی کنه. رنک بگیره، رنک نگیره، اعتراض نمی کنه. تایید صلاحیت بشه یا نشه، اعتراض می کنه، اما توهین، تخریب شخصیت، استفاده از برخی الفاظ... به هیچ وجه! من این مورد رو خودم شخصا امتحان کردم. خیلی رک قبل از تایید صلاحیت ها بهش گفتم که شما صلاحیتت رد شده. و ایشون هم اول که پذیرفت، این خیلی خوب بود. اینکه فرد می دونه که ما پا رو روی پا ننداختیم، اگر حرفی می زنیم، از روی حساب کتابه. و بعد خیلی منطقی پرسید که اگر میشه دلیلش رو بدونم.

بی حاشیه
بودن، و تلاش برای بهتر شدن، از ویژگی بارز این بشر هست. نه بیش از حد شوخی می کنه که موجب کدورت های ناخواسته بشه، و نه انقدر خشک که ملت رو فراری بده. یک شخصیت متعادل و دوست داشتنی!

فاکتور مهم دیگه، انگیزه هست. مهم نیست در کدوم انجمن فعالیت می کنه، تنها چیزی که برای هری مهمه، اینه که هر جا هست، بهترین عملکرد رو از خودش به جا بذاره.

من رسما از هری پاتر حمایت می کنم.

بی حاشیه بودن، نجابت، تلاش، فکر کردن به منافع جمعی و نه منافع شخصی ، مواردی هست که هری رو اصلح می کنه!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد انتخاباتی "فلورانسو"
پیام زده شده در: ۲۰:۲۹ دوشنبه ۸ تیر ۱۳۹۴
#33
فعلا گور بابای وزارت

تدبیر شما واسه ایام ماه مبارک چیه؟

چه برنامه ای برای نزدیک تر کردن فاصله اذان صبح و مغرب دارید؟


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر اساتيد
پیام زده شده در: ۱:۲۸ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴
#34
اساتید عزیز

بدون مقدمه میرم سر اصل مطلب.

این تاپیک خب برای ارتباط دانش آموزان با اساتیده.

ولی نکته ای که من میخوام بگم، برای خود اساتید هست.

هر استادی، به هر دلیلی، با استاد دیگه، هر مشکلی، اعتراضی، حرفی، حدیثی، هر چیزی که پیدا کرد، هر اعتراضی که داشت، چه نسبت به تدریس یک استاد چه هر چیز دیگه، به هیچ وجه به طور شخصی موضوع رو پیگیری نمیکنه!

ابتدا به مدیریت هاگوارتز، یا به من اطلاع می دین، ما پیگیری های لازم رو خواهیم کرد.

هر گونه اقدام از سمت استاد شاکی، با کسر امتیاز از گروهش همراه خواهد بود.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر مدیریت مدرسه
پیام زده شده در: ۱۴:۲۱ شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴
#35
نقل قول:

لاديسلاو زاموژسلي نوشته:
لینک ثبت نام سیسرون هارکیس در تاریخ تیر 93

http://www.jadoogaran.org/modules/new ... wtopic.php?post_id=284095


کاملا درسته.

شما تازه وارد محسوب میشین.

سایر دانش آموزان هم توجه کنن. اگر تاریخ ورود به ایفاش نقش "اولین" شناسه شون ماله بعد از بهار 93 باشه، تازه وارد محسوب میشن.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس ديني و بينش جادويي
پیام زده شده در: ۱۳:۲۵ شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴
#36
ترم 19 هاگوارتز (تابستانی)

تدریس: یکشنبه ها

استاد: مورگانا لی فای

برنامه کلاسی به شرح زیر است:

نقل قول:
جلسه اول= یکشنبه 7 تیر ماه 94
جلسه دوم= یکشنبه 21 تیرماه 94
جلسه سوم= یکشنبه 4 مرداد ماه 94
جلسه چهارم= یکشنبه 18 مرداد ماه 94
جلسه پنجم= یکشنبه 1 شهریور 94


با آرزوی موفقیت برای ایشون.


ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۴/۶ ۱۵:۱۲:۰۸

تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۳:۲۱ شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴
#37
ترم 19 هاگوارتز (تابستانی)

تدریس: یکشنبه ها

استاد: لاکرتیا بلک

برنامه درسی به شرح زیر است:

نقل قول:
جلسه اول= یکشنبه 7 تیر ماه 94
جلسه دوم= یکشنبه 21 تیرماه 94
جلسه سوم= یکشنبه 4 مرداد ماه 94
جلسه چهارم= یکشنبه 18 مرداد ماه 94
جلسه پنجم= یکشنبه 1 شهریور 94


با آرزوی موفقیت برای ایشون.


ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۴/۶ ۱۵:۱۷:۱۵

تصویر کوچک شده


پاسخ به: جام آتش
پیام زده شده در: ۱۲:۲۲ شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴
#38
به نام نامی زوپس!

تمام دانش آموزان و اساتید در سرسرای بزرگ جمع شده بودند. جام آتش به جلوی میز اساتید انتقال یافته بود. سیریوس به عنوان معاون هاگوارتز و مجری جام آتش از جای خود برخواست و شروع به صحبت کرد:
- آغاز فرایند مسابقات جام آتش رو رسما اعلام می کنم!
از ماه های گذشته، استارت شروع این جام زده شد. قهرمانان درخفا نام نویسی کردند. داوران انتخاب شدند. مراحل مشخص شدند و همینک همگی آماده ایم تا جام، نام قهرمان هر گروه رو اعلام کنه! از جناب دامبلدور دعوت کردیم تا بین اینجا و به رسم ادب، جو بدن.

با تشویق حضار، دامبلدور از بین دانش آموزان بلند میشه و رو به روی میز های چهار گروه هاگوارتز و پشت به جام می ایسته:

- افتخار ابدی! این منتظر جادو یا ساحره ایه که، در مسابقات جام آتش برنده بشه... ولی برای به دست آوردنش، قهرمانان باید 3 مرحله رو سپری کنن... سه مرحله کاملا سخت... تراست می، که وقتی میگم، این مسابقه جای افراد تازه کار نیست... دروغ نمی گم... اگر انتخاب شدین... هیچ راه برگشتی وجود نداره! نه قانونی که جون شمارو نجات بده... و نه کسی که به اعتراضتون ترتیب اثر بده! یو آر... اِلووون!

همگی در سکوتی محض، محو سخنان دامبلدور بودند.
- ... زیاده گویی نمی کنم. اجازه بدید که جام کار خودش رو انجام بده.

ملت برای دامبلدور دست میزنن و ایشون میره سره جاش میشینه. سیریوس دوباره نزدیک جام میشه و منتظر می مونه که جام نام اولین قهرمان رو اعلام کنه.

تصویر کوچک شده


جام، چهار تکه کاغذ را همزمان به بیرون پرتاب کرد و سیریوس آنها را در هوا قاپید.

- اولین قهرمان، از گروه گریفندور... آلبوس پرسیوال والفریک برایان دامبلدور !

فریاد شادی و سرور گریفی ها به هوا برخاست. دامبلدور عصایش را برداشت و در حالی که ریش های به زمین کشیده می شد به سمت اتاق انتظار رفت.

- دومین قهرمان. از گروه اسلیترین... نارسیسا مالفوی !

صدای تشویق اسلیترینی ها نیز فضای سرسرا را پر کرد. نارسیسا از جایش برخواست و در حالی که داشت ریگولوس رو از خودش جدا می کرد که ادعا داشت او تقلب کرده، به سمت اتاق انتظار رفت.

- سومین قهرمان، از گروه هافلپاف... واندرفول وندلین !

ناگهان میز هافپاف به خاطر انفجار وندلین غرق در حریق شد! جن های خونگی بلافاصله ظاهر شدند و تحت الحفظ و همراه با شلنگ های آتش نشانی وندلین را همراهی کردند.

- و اما چهارمین و آخرین قهرمان از گروه راونکلا... فلور دلاکور !

همینطور که فلور در بین تشویق هم گروهی هایش به سمت اتاق مخصوص می رفت، سیریوس دست هایش را بلند کرد و گفت:
- بسیار خب! حالا ما چهار قهرمانمون رو داریم.

ناگهان شعله های جام آتش بار دیگر قرمز رنگ شدند. سیریوس نگاه ریز و زیر چشمی به هری کرد که معلوم بود یه دست گلی آب داده. جماعت همه حیرت زده منتظر بودند ببینند که چه می شود که سیریوس پارچ آب را روی جام آتش ریخت و جام را برای این دوره خاموش کرد و هری نتوانست بار دیگر تقلب و به جمع قهرمانان نفوذ کند.

- بله! و اما چهار داوری که قبول زحمت کردند، و در این مسابقات داوری خواهند کرد عبارت اند از:

تد ریموس لوپین - سوروس اسنیپ - رودولف لسترنج - مورگانا لی فای

خواهش می کنم تشویقشون بفرمایید.

داوران، در قضاوت، عدالت و انصاف، صد در صد مورد تایید، و در طول مراحل، کاملا مورد حمایت ما هستن.

جام آتش قوانین خاصی نداره. چون جام آتشه! اعتراضی هم به سختی یا نوع مراحل وارد نیست.

نحوه شرکت قهرمانان در هر مرحله، به صورت خصوصی برای آنها شرح داده خواهد شد. نحوه امتیاز دهی داوران نیز قبل از هر مرحله اعلام خواهد شد. سایر اطلاعات هم در روز های آتی در تاپیک اطلاعیه های جام آتش ارسال خواهد شد.

مرحله اول جام آتش، از تاریخ 13، لغایت 19 تیر خواهد بود.

رمز مرحله اول، در یکی دو روز آینده برای قهرمانان ارسال خواهد شد.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دادگاه خانواده
پیام زده شده در: ۱۷:۳۱ جمعه ۵ تیر ۱۳۹۴
#39
قاضی سرش را خاراند و گفت:
- خب... شما شماره ای چیزی از شوهرتون بذارین ما پاترونوس میفرستیم ایشون رو دعوت می کنیم که به دادگاه بیان. می تونید بنشینید منتظر باشید تا ایشون بیان.

مورگانا پس از دادن اطلاعات و شناسنامه خودش و شناسنامه مرلین، در انتهای دادگاه نشست و منتظر شد. ضمن اینکه پاترونوسی برای وکیلش ارسال کرد.

نیم ساعت بعد

درب های دادگاه شترقی باز شد و مرلین همراه با هفت هشت حوری بهشتی با لباس های خاک بر سری که هر کدام یک ور اورا گرفته بودند که نیفتد، جمیعا وارد شدند!

مرلین در حالی که بطری در دست داشت رو به قاضی گفت:
- تووووو... به چه حقی مارا از عالم بالا... هیــــق! ... اهم... مارا از عالم بالا به اینجا کشاندی ای فرو مایه!

قاضی که از وضعیت مرلین تعجب کرده بود گفت:
- آقای محترم خودتو جم و جور کن. این چه وضعشه؟ خواهرا حجابشونو رعایت کنن... ای بابا! اینجا نهاد آسلامیه!

قاضی تلفنش را برداشت و گفت:
- آقای فلانی چند تا مامور خانوم بفرستین... الله اکبر! آقا بفرمایید بیرون. آقای محترم این خانومای نا مناسب رو بفرستین بیرون عجبا!

بالاخره پس از ده دقیقه تلاش و تقلا، ماموران دادگاه مفسدین فی العالم رو به بیرون هدایت کردند. مرلین در حالی که سکسکه می کرد روی صندلی ردیف اول دادگاه نشسته بود و هنوز متوجه حضور مورگانا در ردیف های انتهای دادگاه نشده بود.

قاضی با نگاهی به شیشه در دست مرلین و زیر پیرهن و پیژامه اش گفت:
- پس شما پیامبر این مردم هستید؟

مرلین:
- پس چی جناب قاضی! من! مرلین کبیر! پیامبر این مملکتم!

قاضی درحالی که نیم نگاهی به پرونده او داشت گفت:
- به هر حال، شما الان به دلیل جرم دیگری اینجا هستین. ضرب و شتم همسرتون!

مرلین با عصبانیت گفت:
- جناااااااااب قااااااااااضی! اینا همه اش دروغه! همه صحنه سازیه که منو خراب کنن! مرلین، امین مردمه، رئوفه نسبت به مردم!

قاضی:
- پس شما همه اینارو تکذیب می کنین؟

مرلین:
- صد در صد!

- شما خبر دارین همسرتون دیروز کجا بودن؟

- امممممم... خونه بوده... لابد خونه بوده دیگه... جای دیگه نداره بره!

- که اینطور... لطفا نگاهی به پشت سرتون بندازین.

مرلین پشت سرش را نگاه کرد و مورگانا را دید که در ردیف آخر صندلی ها نشسته. با صورت و گردنی کبود. مرلین اندکی من من کرد و او را نادیده گرفت.

- اینا همه اش گریمه و رنگه جناب! اینا همه پاپوشه!

در این لحظه درب های دادگاه باز شد و سیریوس بلک با کیفی چرمی در دستش وارد شد. با گام هایی بلند به سمت میز قاضی رفت.
قاضی پرسید:
- آقازاده کی باشن؟

سیریوس با نیم نگاهی به قاضی شنلش را از تنش در آورد و گفت:
- من کی ام پدر سوخته؟! بدهم پدر پدر سوخته ات را در بیاورند! وزیر سابق مملکت را نمیشناسی پدر سوخته؟! بزنم با منوی مدیریت از وسط نصفت کنم کلا از این سوژه خارج بشی؟!

قاضی که قالب تهی کرده بود گفت:
- اختیار دارین قربان. بفرمایین امرتون.

سیریوس که خشم خود را فرو می خورد گفت:
- من وکیل رسمی پیغمبره مورگانا لی فای هستم. ضمن اجازه ...

در این لحظه چشم غره ای به قاضی رفت.

-... از محضر قاضی دادگاه. قصد دارم مدارکم رو علیه پیامبر مرلین کبیر ارائه کنم.

- خواهش می کنم. ادامه بدید.

سیریوس کلاسوری را از کیفش بیرون آورد و شروع به خواندن کرد و در پایان قرائت هر ورق که با مهر مخصوص وزارت خانه رسمی شده بود، آنرا به قاضی میداد:
- این برگه ماله همین دیروزه جناب قاضی.

نقل قول:

بیمارستان سنت مانگو

بیمار: مورگانا لی فای
بستری در بخش صدمات و جراحات و کوفتگی

شرح:
درد شدید در ناحیه کتف و گردن
تشخیص شفا دهنده: کبودی و آسیب بافتی ایجاد شده از طریق از طریق ضرب و شتم


مشاهده می کنید جناب قاضی؟ نامه های سنت مانگو یکی دوتا نیست. معلوم نیست این پیرمرد فرتوت چه بلاهایی بر سر همسرش آورده.

مرلین با عصبانیت از جا برخواست. یقه سیریوس را گرفت و گفت:
- مرده حسابی! اینا چیه؟ اینا همه کذبه!

سیریوس او را از خود جدا کرد و در حالی که چیزی را درون جیبش به مرلین نشان میداد گفت:
- جناب مرلین. مطمئنم شما نمی خوای وضعت بدتر از این بشه... هوم؟

مرلین که معلوم نبود در جیب او چه چیزی دیده بود، ساکت شد و سر جایش نشست. سیریوس باقی مدارک را نیز ارائه داد و در پایان گفت:
- بله جناب قاضی، اینها تمام رضالت های این پیرمرد بود! کتک کاری، حبس کردن در خانه، آوردن هوو، شرب چیز و چیزای دیگه ای که من شرم می کنم در این دادگاه ملوکتی بگم. موکلم از ایشون درخواست طلاق دارن. علاوه بر اینکه ایشون باید به خاطر اعمال شنیعی که انجام داده جریمه بشه.

در این لحظه مورگانا از جای خود برخواست و به سمت قاضی رفت. با هر گامی که بر میداشت رز های سیاهی پشت سرش ایجاد می شد...

---------

ببخشید اول که طول کشید و اینکه کیفیتش پایین اومد. به خاطر اینکه دو سه بار وسط نوشتن برق رفت... دیگه اعصاب نموند.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر مدیریت مدرسه
پیام زده شده در: ۱:۰۷ جمعه ۵ تیر ۱۳۹۴
#40
نقل قول:

رودولف لسترنج نوشته:
سلام خدمت مدیریت...

اومدم اعتراض کنم برم!
اعتراض دارم به بودن دو درس "جادوی سفید مرلینی" و "دفاع در برابر جادوی سیاه" به طور همزمان با هم...چون هر دوشون یکیه...چه چیز جدید قراره به تازه واردین آموزش داده بشه؟!
آیا وقتی ما آموزش جادوری سفید داریم،نباید اموزش جادی سیاه هم داشته باشیم؟!
مگه قرار نیست به تازه واردا رول نویسی یاد بدیم؟!خب یه درسی نباید باشه ساه نوشتن رو هم آموزش بده؟!

میدونم اعتراضم تربیب اثر نداره ولی حرف حق رو باید گفت!
طبیعتا این تشخیص مدیریت مدرسه و سایت بوده که این دو درس با هم باشن و خبری هم از درس جادوی سیاه نباشه...و مهم هم نظر مدیرته...ولی احتمال دادم شاید یک درصد این موضوع رو یادتون رفته،گفتم شاید با یاد آوری مشکلی نداشته باشین!

و ما علی الرسول الا البالغ المبین!



سلام خدمت شما دانش آموز عزیز

این دو درس از پایه با هم متفاوت هستن هر چند که شاید به نظر شما اسماشون یک معنی رو بدن که به نظر ما اسماش هم حتی یک معنی رو نمیده. دلیل اینکه "چرا" جادوی سفید مرلینی قراره تدریس بشه، درخواستی هست که جیمز پاتر داشت و ایده های متفاوتی که ایشون داشت که کلا و از پایه با موضوعاتی که در کلاس دفاع در برابر جادوی سیاه تدریس میشه فرق داره.

علی ای حال تدریس انجام خواهد شد و شما مشاهده خواهی کرد.

اعتراض شما طبیعیست. مسلما شما از صحبت ها و تصمیماتی که گرفته شده در پشت این کلاس ها آگاهی نداشتی. و ممنونم که کاملا منطقی و با رویی گشاده و قلمی شیوا، آمدی و انتقادت رو بیان کردی. احسنت!

و من الله توفیق


تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.