هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مسابقات لیگالیون کوییدیچ را قدم به قدم با تحلیل و گزارشگری حرفه‌ای دنبال کنید و جویای نتایج و عملکرد تیم‌ها در هر بازی شوید. فراموش نکنید که تمام اعضای جامعه جادویی می‌توانند برای هواداری و تشویق دو تیم مورد علاقه‌شان اقدام کنند. (آرشیو تحلیل کوییدیچ)

گنگستران کوییدیچ

نیازمندی‌های شهروندان




پاسخ به: کافه محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۲:۱۰ دوشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۳
#31
جو کاملا جدیدی بود. آن قدر جدید و دیوانه کننده بود که می توانست موجب دیوانه شدن تعدادی جادوگر و ساحره خارج از آن جمع شود. موسیقی ملایمی پخش می شد و برای اولین بار در تاریخ جادوگری سیاهی و سفیدی در کنار هم بودند.

سارا و ریونا که عضو هیچ یک این گروه ها نبودند، در گوشه ای به دیوار تکیه داده بودند و با تعجب به محفلی های در حال گفت گو با مرگ خواران نگاه می کردند. ریونا به حرف آمد و گفت:

_ سارا اینا حقیقت داره یا دارم خواب می بینم؟

سارا که خودش هم خنده اش گرفته بود جواب داد:

_ نه! خواب نمی بینی! موفق شدیم.اینجا رو نجات دادیم!

_ همین طور بزرگ ترین فاجعه قرن رو هم ایجاد کردیم "محفلی ها و مرگ خواران در کنارهم" !!

_ بیخیال بابا. من و تو که کاره ای نیستیم!

در همان زمان که ریونا و سارا مشغول بحث خود بودند. دامبلدور و تام صمیمانه مشغول حرف زدن بودند و تدی و گیدیون نیز در واقع نقش خدمت کار را بازی می کردند و گه گاهی نیز مورد تمسخر ایوان و دافنه قرار می گرفتند. از آن طرف هرمیون و جینی سعی می کردند ایلین و بلاتریکس را سرگرم کنند. تا در نهایت حداقل از کافه محفل راضی باشند!

تدی که کلافه شده بود، به سمت داملبلدور رفت و گفت:

_ ببخشید اقا یه لحظه میشه بیان این ور... :worry:

دامبلدور هم از تام جدا شد و به طرف تدی رفت و گفت:

_ چی شده فرزندم؟

_ آقا ما خسته شدیم! کباب شدیم! چیـــکار کنیم؟ برنامه تون واسه ادامه کار چیه؟

دامبلدور به فکر فرو رفت و بعد از لحظاتی گفت:




only Hufflepuff




پاسخ به: مهد کودک دیاگون
پیام زده شده در: ۱۱:۱۶ دوشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۳
#32
لوسیوس:

لرد کوچک با چهره ای عبوس جواب داد:

_ نگو که نمی دونی که با چوبدستیم میزنم نصفت میکنم!

لوسیوس آب دهانش را قورت داد و مِن مِن کنان گفت:

_ اربااااب

لرد سعی کرد چوب دستی اش را بیابد تا حداقل کروشیویی نصار لوسیوس مالفوی کند. اما هر چه سعی کرد، نتوانست چوبدستی اش رو بیابد. به یاد اورد که موقع تبدیل به کودکی بامزه، چوبدستی از دستش افتاده بود. پس با بد جنسی گفت:

_ لوسیوس بخاطر اینکه بچه شدیم و بچه نباید طلسم های نا بخشودنی رو روی دوستاش اجرا کنه از تقصیرت می گذریــم!

لوسیوس دست دراکو رو گرفت و گفت:

از سخاوت تون ممنونم ارباب! بیا بریم یه جایی واسه خودمون پیدا کنیم دراکو.

لرد که فهمید لوسیوس قصد دارد از شرش راحت شود گفت:

_ پس ما هم به شما افتخار می دهیم تا با شما یک جا اقامت کنیم! لوسیوس در کنار خود برای ما نیز جایی اماده کن!

لوسیوس که ناراحتی در صورتش موج می زد، ادای احترام بلند و بالایی کرد و از آنجا دور شد.

-------------------------------------------------------------------

و بلا همچنان با شوق فرم استخدام مهد کودک را پر می کرد! گاهی به این فکر می کرد که چقدر خوشبخت است که می تواند از لرد کوچـــک مراقبت کند! و در عالم خیال خود را در حال بزرگ کردن لرد سیاه می دید!

مسئول مهد کودک از بلا هم خوشحال تر بود، بالاخره می توانست برای مدتی از دست این بچه های عجیب و غریب که اخلاقشان وحشیانه تر از اخلاق بچه های دیگر بود راحت شود!




only Hufflepuff




پاسخ به: کتاب خونه ی هافلپاف
پیام زده شده در: ۱۰:۳۷ دوشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۳
#33
ریونا:

_با این که هیچ وقت با پیشنهادای مزخرف آل موافق نبودم ولی اینبار به نظرم بهتره همین کارو بکنیم،این جوری می فهمیم که مشکلش چیه.

با این حرف ریونا، توجه جمعیت بیشتر به موضوع جمع شد، چون حداقل به یک راه حل رسیده بودند.

الادوا با کنجکاوی ای که از چشمان تیره اش معلوم بود. گفت:

_یعنی واقعا این کار مهیج و صد البته دور از ادب رو انجام بدیم؟

_البته بچه ها.

این صدای رز بود که گروه را ترساند. همگی سرشان را به سمت رز که تنها در گوشه ای از تالار ایستاده بود برگرداندند.

السو گفت:

_ای بابا رز، از کی داری به حرفامون گوش میدی؟

و رز در جواب گفت:

_چی فکر کردی؟ مگه میشه بچه های گروه دور هم جمع شوند و من بی خبر باشم؟ معلومه از اول!

الا در حالی که پوزخندی بر لب داشت؛ گفت:

_از همین اخلاقته که خوشم میاد!

پیوز گفت:

_خیلی خب ویزلی تو هم بیا این ور.

و رز هم با کمال میل پذیرفت و به تیم پژوهشی تحقیقاتی هافل پیوست!

ریونا با لحنی رییس مانند گفت:

_خب بچه ها حالا که همگی موافقیم. کی حاضره اولین دور تعقیب و گریز هافلی رو انجام بده؟

هافلی ها: هااااان؟

_دارم میگم کی میخواد اولین نفر باشه که سارا رو تعقیب می کنه! السو تو این کار رو می کنی؟

_من؟ چرا من؟ اصلا من چه کار دختر مردم دارم؟

ملت هافل:

همه از این حرف السو فوضول باشی تعجب کردند و فهمیدند که فقط قصد داره از زیر کار در بره.

_تو چی الا؟

_اممم... من که اصلا به اصالت بلکی ام نمیاد که بخوام دختر بچه ها رو تعقیب کنم!

رز و ریونا:

معلوم بود که تمامی اعضا از عکس العمل احتمالی سارا ترسیده بودند. و نمی دونستند که سارا وقتی بفهمه که قصد داشتند تعقیبش کنن و سر از کارش در بیارن چه کار میکنه. پس سعی می کردند حداقل اولین نفر نباشند.

رز که خیلی تعجب کرده بود گفت:

_وای چی دارم می شنوم! خیلی خب، دور اول که همین امروز و فرداست رو خودم و ریونا انجام می دهیم. ولی دور بعدی السو و الا، شما دو تا باید این کار رو بکنید!




only Hufflepuff




پاسخ به: اگه یه روز براتون یک نامه از یک مدرسه جادوگری بیاد چی کار می کنید ؟؟؟
پیام زده شده در: ۹:۵۸ دوشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۳
#34
خب اول که از شدت هیجان و تعجب ممکنه یه سکته ناقص بزنم.

بعدش میرم پزش رو به همه دوستام میدم تا بدونن اینهمه مدت دوستشون جادوگر بوده!


وسایلمو و خصوصا گوشیمو که مشتمل از عکسا و کتابا هری پاتره رو بر میدارم

و پیش به سوی مدرسه!!


only Hufflepuff




پاسخ به: رفــرانـدوم های نشریــه!
پیام زده شده در: ۱۰:۴۹ شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۳
#35
خب اول اینکه نظرسنجی خرابه!

بعدش هم این که من به تسترال رای میدم باحاله!

ولی الوهومورا و لوموس احتمالی هم خوبن!


only Hufflepuff




پاسخ به: حمام عمومي هافلپاف
پیام زده شده در: ۲۰:۵۷ پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۳
#36
حالا نگرد کی بگرد؟

ویزلی چون موشک در تالار هافل و به خصوص در اطراف حمام می رفت و می اومد تا اینکه سارا، این مسرف فی الحمام را یافت!

رز در حالی که خفت سارا را گرفته بود گفت:

_اسم؟ پیشه؟ قصدت از دخول به هافلپاف؟

سارا با این فرمت گفت:

_چی میگــــــی؟

رز این بار نیز بدون کمترین تغییری در لحن خودش گفت:

_قصدت از ورود به حمام؟

_جریان چیه؟ نمی فهمم! بابا مثل یه ساحره حرف بزن ببینم چی میگی؟

رز که دکمه ری پلی اش گیر کرده بود گفت:

_قصدت از ورود به هافلپاف؟

ناگهان ریونا و السو از در وارد شدند. و با دیدن رز و سارا در آن صحنه کاملا دیوانه کننده بسی متعجب شدند!
ریونا جیغی سر داد و به موجبات این کار السو دو کیلومتر آن طرف تر پرید!

ریونا مردد بود که دخالت کند یا نه؟ اما آن سفیدی درونش اجازه سکوت را به او نداد.

_ ای وااااای. ول کن دوستمو! خفش کردی!

آلسو متعجب و هیجان زده گفت:

_ امم... چیزه ریونا، بنظر تو محاسباتت اشتباه کردی؛ یادت رفته اونا دوست جون جونی اند؟

و بار دیگر زمزمه کرد:

دعوای دخترانه است دیگه!

_ درسته! ولی... ما تسلیم حق با تویه السو!

_پس تسترال دیدی ندیدی! باشه ریونا؟ بیا بریییییییم!

جیغی کوتاه از سارا رسید.

_ ای بابا... نامردا بیاید کمک!

ناگهان ویزلی جوان به خود امد، ذوق دستگیری مجرم بعد از ان همه مدت او را کور کرده بود؟ او به دوست از خواهر عزیز ترش حمله ور شده بود؟ :hyp:
رز از شدت پشیمانی خودش ورد شطرنجی را بر خود اجرا کرد! دستان سارا را گرفت و او را از آن وضعیت نا متعادل خارج کرد.




only Hufflepuff




پاسخ به: **ثبت نام الف.دال**
پیام زده شده در: ۱۴:۱۵ پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۳
#37
نام: ریونا بونز

لقب: زاغی

شغل: الان که مشغول تحصیل در هاگوارتزم . بعد ها هم قراره خبرگزار برای پیام امروز باشم!

مهم ترین انگیزه عضویت:مبارزه علیه سیاهی ها

مهم ترین هدف الف دال: مبارزه با جادوی سیاه و طرفداران آن

واکنش به دیدن یکی از افراد جوخه:اروم و بی حرکت می مونم طوری که از دیدش پنهون بمونم!

چه طلسمی را به سمت کله کچل ادم بی دماغ میفرستی؟ اوادا کداورا

چرا ریش البوس دامبلدور درازه؟:چون دامبلدور خیلی خردمنده و همچنین پیره!

ارزو برای الف دال ؟: پیروزی در برابر تمامی سیاهی ها

نظرم درباره ی واژه های زیر:

الف دال : گروه باحال دانش اموزی

ایوان روزیه : نمی دونم کیه اصلا!

محفل ققنوس: جادوگرای باحال! جایگاه بعدی الف دالی ها!

لرد ولدمورت: یه ادم عقده ای بی رحم!

گربه های امبریج: بیخود و حال بهم زن!

11.یکی از قشنگترین پست هام:این!
این یکی هم خوبه!


only Hufflepuff




پاسخ به: جاذبه های هری پاتر
پیام زده شده در: ۱۳:۵۱ پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۳
#38
جذاب ترین مرگ --> دامبلدور

جذاب ترین پیروزی --> ساختن سپر مدافع توسط هری

جذاب ترین شکست --> شکست هری از اسنیپ (هر بار که اسنیپ هری و دوستاش رو ضایع میکرد)

جذاب ترین بخش -->
داستان شاهزاده

جذاب ترین مورد احساسی--> عشق اسنیپ به لیلی

جذاب ترین ایده --> وارث بودن هری به سالازار اسلیتیرین و ارتباط ذهنی هری و ولدمورت

جذاب ترین شخصیت --> اسنیپ و هرمیون

جذاب ترین نکته --> قدرت عشق و اینا...کلا نظریات دامبلدور

جذاب ترین ترفند --> سکه های ارتش دامبلدور

جذاب ترین جمله -->I'm ready to die



only Hufflepuff




پاسخ به: نظرتون راجع به پایان فیلم 7 چیه؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۳:۲۷ پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۳
#39
هههه :) الان من چی بگم نفرای قبلی هرچی بود رو گفتن!
ولی مشخصه که منم میخوام نظرم رو بگم.
اول اینکه مثل همه ی فیلم های هری پاتر یه جاهاییش ضد و نقیض داستان بود! مثلا همون کشتن مار توسط نویل که دوستان گفتن باید قبل از دویل می بود! یا همون زوج لونا و نویل که تو کتاب اسمی هم ازش نیست!

اممم...چجوری بگم؟ بازی دنیل تو این فیلم خیلی خوب نبود. نمیدونم چرا واقعا؟!
ولی انصافا بازی بعضی بازیگرا محشر بود از جمله:
الن ریکمن(اسنیپ)** دامبلدور**بلاتریکس **مالی ویزلی**جرج و فرد و بقیه که الان یادم نیس.

در کل فیلم خوبی شده بود فیلم 7 قسمت پایانی!
مخصوصا اونجاییی که هری میره که خودشو تسلیم کنه!



only Hufflepuff




پاسخ به: زیباتریان صحنه ی محفل ققنوس چی بود؟
پیام زده شده در: ۱۳:۱۴ پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۳
#40
اونجایی که ولدمورت میره تو بدن هری!

واقعا جالب بود! عالی کار کرده بودن!

واقعا بابت اون قسمت باید به دنیل ردکلیف تبریک گفت.

در کل اون قسمت همه بهترین بازیشون رو نشون دادن!


only Hufflepuff








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.