هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: موزه‌ی وزارتخانه
پیام زده شده در: ۱۷:۱۵ شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۵
#31
نام پدر: بوبویِ دای

محل تولد: بیمارستان

شماره شناسنامه: 1



این بدترین شکنجه دنیاس، اینکه صبر کنی و بدونی هیچ کاری از دستت ساخته نیست.

the hunger game | 2012 | Gary Ross


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: تابلوی اعلانات الف دال(ارتش دامبلدور)
پیام زده شده در: ۱۴:۰۷ سه شنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۵
#32
آغاز به کار دوباره ارتش


الف.دال دوباره شروع به کار کرده!
برای عضویت، یک رول با محوریت ارتش دامبلدور در تاپیک دفترچه خاطرات هاگوارتز بزنید و گزارش اون رو در تاپیک ثبت نام الف.دال بدید.



این بدترین شکنجه دنیاس، اینکه صبر کنی و بدونی هیچ کاری از دستت ساخته نیست.

the hunger game | 2012 | Gary Ross


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: دروازه ی هاگوارتز (مدیریت)
پیام زده شده در: ۱۳:۴۷ سه شنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۵
#33
نقل قول:

تراورزold نوشته:
سلام حاج ناظر، یه تاپیک داریم به اسم حموم ارشدها بعد این بستست. تاپیک خشگل مشگل و آسلامی به نظر میاد. می‌شه بازش کنید آیا؟


باز شد.


این بدترین شکنجه دنیاس، اینکه صبر کنی و بدونی هیچ کاری از دستت ساخته نیست.

the hunger game | 2012 | Gary Ross


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: زمين كويديچ هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۷:۱۰ دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۵
#34
ریونکلا Vs. اسلیترین

گم شدن جارو


- بلاتریکس کوافل رو به سمت دروازه ریون پرتاب می کنه، شترِ کارمایکل با یه ضربه مانع از گل شدن اون می شه. به نظرتون تیم ریونکلا با سازمان حمایت از حیوانات قرداد بسته؟

تماشاچیان فقط در سکوت به تیم عجیب و غریب خیره می شن.

فلش بک- سه روز پیش- رختکن کوییدیچ ریونکلا
اعضای تیم کوییدیچ ریونکلا در رختکن جمع شدن و در حال حاضر همشون به خاطر مصیبت نازل شده، سیامک انصاری وار به همدیگه زل زدن.
- روستایی گاومیش پرنده ره داره. به هرحال جاروها غیب هسته و هر کس باید وسیله پرواز ره برای خودش پیدا کنه.
- منم که عقاب و کاربلدم.
-یه جوری پیکسی می شم اسنیچ رو می گیرم که ریگولوس به گرد بالمم نرسه.
-

زمان حال- زمین بازی
دای سعی می کنه با کانگوروش صحبت کنه تا بیشتر بپره و بتونن حداقل یک گل برای ریونکلاو به ثمر برسونن، ولی موفق نمی شه. اورلا پس از تلاش های ناموفق، قبول می کنه پنجه هاش نمی تونن توپ رو بگیرن و الان سعی می کنه با بال زدن جلوی وینکی موثر باشه.

- فرصت مناسبیه که داورها رو براتون معرفی کنم. رودولف با دقت داره بازی رو نگاه می کنه، مرلین هم با حوریاش... بله بله اونم حواسش به بازیه!

فلش بک- دو روز پیش- صحراهای آفریقا

دای پس از تفکر های فراوان، الان وسط صحرا ایستاده و داره توضیح می ده که چرا الان اینجان.
- پرنده پرنده ـس دیگه لاله. حالا بعضیا پرواز می کنن، اینا می پرن!

و با قیافه ای که سعی می کنه مهربون به نظر بیاد به سمت گله کانگورو ها می ره.

زمان حال- زمین بازی
بلاتریکس دوباره کوافل رو به دست گرفته. ویولت تیک آفی با جاروی شاسی بلندش می کشه، دور می زنه و با تمام قدرت بلاجرو سمت مهاجم اسلیترین پرتاب می کنه.

مدافع دوم اسلیترین، پاتیل، با همکاری هکتور سعی می کنه جلوی ضربه رو بگیره ولی متاسفانه بلاجر از توش رد می شه و پاتیل تقریبا به فنا می ره!
- می خوای معجونِ درست شدگی بهت بدم عزیزم؟

فلش بک- دو روز پیش- جنگل های آمازون

- من خیلی گولاخم! شتر پرنده هم خیلی گولاخه! چه دروازه بانی ای بکنیم!

ادی قدمی جلو می ذاره و پاش تا زانو توی ماده ای لزج و قهوه ای رنگ فرو می ره.
- ایشالا که شکلاته.

و سعی می کنه سریعا خودش رو بیرون بکشه.

زمان حال- زمین بازی

اورلا بالاخره می تونه کوافل رو به دست بیاره. سرمست به سمت دروازه اسلیترین پرواز می کنه.
دای کانگورو ـش رو مجاب می کنه تا بپره...

- اوه... نه! دوتا از مهاجمین ریون با هم برخورد می کنن! رودولف خشمگین از روی صندلیش بلند می شه و دای رو به خاطر برخورد با ساحره ای به شدت با کمالات به فحش می کشه!

فلش بک- روز پیش- کافه ای زیرزمینی

- اون داوشمون که جاروهای مدل بالا داره کدوم تونه؟
-

زمان حال- زمین بازی
لینی سعی می کنه با زودتر گرفتن اسنیچ به این بازی لعنتی خاتمه بده. دای گیج از اتفاق افتاده و سقوط ـشون روی کانگورو ـش نشسته. باروفیو سعی می کنه با پاشیدن شیر روی صورت اعضای تیم حریف بازی رو جمع کنه. ویولت دو چماق رو در دستش گرفته و بلاجر رو به سمت هر کی گیرش می یاد پرتاب می کنه.

- مثل این که پیکسی چیزی دیده، چون با سرعت داره به سمت زمین شیرجه می ره!

فلش بک- دو روز پیش- جنگل های آمازون

ادی به این نتیجه می رسه که در یک باتلاق فرو رفته؛ ولی چون خیلی گولاخه، با استایل منتظر فرشته مهربونه که بیاد و نجاتش بده.

صدای پایِ گله شترهای پرنده هر لحظه نزدیک تر می شه. یکیشون ادی رو با دندوناش بلند می کنه و برای این که سر راه نباشه اون رو به بالا پرتاب می کنه. ادی روی کوهان یکی از شترها میوفته و سعی می کنه از فرصت به وجود اومده به خوبی استفاده کنه.

زمان حال- زمین بازی
-... هکتور خشمگین از نابود شدن بهترین دوستش بلاجرو به سمت پیکسی پرتاب می کنه. جناب وزیر با یه دفاع عالی اونو منحرف می کنه. ریگولوس فشار بیشتری به جاروش میاره و تقریبا کنار پیکسی قراره می گیره!

فلش بک- دو روز پیش- صحراهای آفریقا

دای خودش رو در کیسه یکی از کانگورو ها جا داده و در حالی که سعی می کنه خیلی کوچیک به نظر بیان به لندن آپارات می کنه.

زمان حال- زمین بازی

- درست می بینم؟! تیم حیوان گرای ریونکلا داره پیروز می شه! لینی تقریبا اسنیچ رو در آغوش گرفته! نه! صبر کنید...

رختکن کوییدیچ

فلور در حالی که هفت تا جارو پشت سرش پرواز می کنن وارد رختکنِ تاریک می شه.
- بچه ها؟! کسی اینجا نیست؟ من فقط جارو ها رو بردم برای بازی فردا یکم آپشن بهشون اضافه کنم. هی! کجایین؟!


ویرایش شده توسط دای لوولین در تاریخ ۱۳۹۵/۴/۲۱ ۱۷:۲۳:۱۱
ویرایش شده توسط دای لوولین در تاریخ ۱۳۹۵/۴/۲۱ ۱۷:۲۴:۲۱

این بدترین شکنجه دنیاس، اینکه صبر کنی و بدونی هیچ کاری از دستت ساخته نیست.

the hunger game | 2012 | Gary Ross


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۵:۱۳ شنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۵
#35
1- یک رول کوتاه در مورد ساختن جارو توسط خودتون بنویسید (20 امتیاز)

تلوزیون جادویی پس از چند دقیقه نشان دادن برفک و پخش صداهای عجیب، بالاخره تصویر را نشان داد.

دای با لبخندی که هر لحظه بیشتر بر وسعت آن افزوده می شد وارد کادر شد.
- آیا از کوتاهی جاروی خود رنج می برید؟ آیا شخصیت خود را بنا بر یک جاروی سخن گو ساخته اید؟! با ما تماس بگیرید!

دای محو و کادری صفحه را در بر گرفت.

جاروفروشی دای و لاله به جز اصغر
0277 907 909


پنج صبح- جنگل

- کاری نداره که، الان به این جاروهایی که خریدیم یه طلسم دسته جمعی می زنم درست می شه.

مرلین رفتگان شما را هم بیامرزد.

2-چرا از قالی پرنده و یا بشکه پرنده در زمان قدیم استفاده نشد برای پرواز و به جای آن از جارو استفاده شد ؟ توضیح دهید (5 امتیاز)
چون بشکه شیک نبود! قالی پرنده هم کنترل نمی شد. بافت فرشو که نمیشه درست در دست گرفت.

3- یک نقاشی با نرم افزار paint از یک جارو اولیه بکشید (5 امتیاز)
تصویر کوچک شده


4- آنیماگوس چیست ؟ (5 امتیاز)(ویژه دانش آموزان رسمی)
این افسون توسط یک جانورنما (آنیماگوس) برای این که به شکل حیوانیش دارآید، یا از شکل حیوانیش برگردد به اجرا در می آید. گاهی اوقات شکل حیوانی، بستگی به فرم جانورنمایی ساحره یا جادوگر دارد. جانورنما شدن کاریست با پیچیدگی و خطر بالا.


این بدترین شکنجه دنیاس، اینکه صبر کنی و بدونی هیچ کاری از دستت ساخته نیست.

the hunger game | 2012 | Gary Ross


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر ثبت نام دانش آموزان
پیام زده شده در: ۲۲:۴۷ جمعه ۱۱ تیر ۱۳۹۵
#36
نام: دای لوولین
تاریخ عضویت: ابان 94
تعداد ترم هایی که در هاگوارتز شرکت کرده اید؟ هیچی
آیا شناسه ی قبلی داشته اید؟ نه


این بدترین شکنجه دنیاس، اینکه صبر کنی و بدونی هیچ کاری از دستت ساخته نیست.

the hunger game | 2012 | Gary Ross


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۱:۱۹ جمعه ۱۱ تیر ۱۳۹۵
#37
بعد از شروع سوژه و گسترش ملت در نواحی مختلف و بعضا ناپدید شدن عده ای و زدن سی و دو پست( ناموسن؟:|) ملت ریونکلاوی و هافلپافی دوباره در سرسرا جمع شده بودند. لاکریتا بنا بر عادت دیرینه خود سعی در بالا رفتن از شانه های ویلبرت داشت که متوجه شد اتفاقات مهم تری در جریان است!

-
-
-

قبل از این که سه بی طرف خبر خود را پخش کنند، لینی میان جمع رفت.
- ملت! ما اینو پیدا کردیم. بقیه چیکار کردن؟

و جواهر دیهیم ریونکلاو را بالای سرش گرفت.
لیلی پس از مشورت های بسیار با سدریک تصمیم گرفت واقعیت را بگوید.
- خب ببینید... اسمشو نبر...
- پسرم می خواد با ننه هلگا ازدواج کنه. شرط ازدواج ننه داشتن نشان های چارتا گروهه.
-

ملت همچنان پوکرفیس در افکار خود فرو رفتند.
- یعنی ارباب می ذارن من به عنوان ساقدوش بشینم رو شونه هاشون؟
- من چی بپوشم؟
- شام چی می دن؟
- کروشیو سلف سرویس.

بعد از این که ملت پی بردن، ای دل غافل! عمریه بلند فکر می کنن؛ تصمیمی به شدت گولاخ طور گرفتند.
- می ریم خونه ریدل تبریک می گیم!شاید تونستیم ننه رو هم راضی کنیم مهریه شو ببخشه.


این بدترین شکنجه دنیاس، اینکه صبر کنی و بدونی هیچ کاری از دستت ساخته نیست.

the hunger game | 2012 | Gary Ross


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: کافه تریا مادام پادیفوت
پیام زده شده در: ۱۴:۲۷ پنجشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۵
#38
خانه گریمولد

محفلیون در حال کوتاه کردن ریش دامبلدور بودند. حجم ریش های روی زمین ریخته شده کم کم در حال افزایش بود...

نیم ساعت بعد
- بذار منم بیام رو این تخته چوب اورلا. قول می دم غرق نشیم!
- نه هری. جایی برای تو نیست. امکان داره با هم غرق بشیم.
- اورلا! آآآ... خیخ...شوارتزینگر.

هری پاتر پس از سالها تسترال شانسی و فرار از مرگ و دست به دامن شدن رولینگ برای جواب دادن اکسپلیارموس هایش؛ با افکت دلخواه نویسنده در انبوهی از ریش غرق شد.

طبقه بالا- اتاق هرمیون

- بسوزین، کتابای لعنتی!

هرمیون پس از آتش زدن کتاب های محبوب خود، به دنبال تبر گشت.
- وقت خوبیه برای گسترش دادن کلکسیونِ سرهایِ اجنه.


این بدترین شکنجه دنیاس، اینکه صبر کنی و بدونی هیچ کاری از دستت ساخته نیست.

the hunger game | 2012 | Gary Ross


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۱۳:۴۰ پنجشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۵
#39
هافلــکلاو

پس از ساعت ها ور رفتن دای با آینه، ویکی پدیا را هم توانست هک کند ولی فنجان ننه پیدا نشد که نشد. دای از شدت عصبانیت شد ولی از آنجایی که فعلا دیواری در دسترس نبود سر خود را به آینه کوبید.
- ببین. ببین... یه چیزی تو آینه ـست.
- شومینه.
- یه گورکنه.
- علیرضا! ما بعد از اون مسابقه کوییدیچ کزایی که همه چی از آسمون بارید ، گمش کردیم. ننه افسردگی گرفت. قهر کرد با ما و وسایلشو برداشت رفت. ولی چارقد گلی گلیشو من نگه داشتم. بعدش ما یتیم شدیم...
- الان چی گفتی؟!
- چارقد گل گلی ننه رو من دزدیدم به عنوان یادگاری. هنوزم روزی سه بار آتیشش می زنم.

دای به فکر فرو رفته بود و به جمله وندلین فکر می کرد. اگر جام دست خود ننه بود چه؟!

لندن

- برین بیرون!

تیم سه نفره مشتکل از لاکریتا، ویلبرت و زنوفیلیس در حالی که سیلی از لنگه کفش های پاشنه بلند، انواع و اقسام لوازم آرایشی، ناخن مصنوعی، لوسیون با بوی لیمو، ماسک محافظت از پوستِ برادران به جز خسرو( ) و هزاران جوایز نقدی دیگر و فحش های متخلف نثار آنان می شد پا به فرار از آرایشگاه گذاشتند.

- مقصد بعدی کجاست؟


ویرایش شده توسط دای لوولین در تاریخ ۱۳۹۵/۴/۱۰ ۱۳:۴۴:۴۲

این بدترین شکنجه دنیاس، اینکه صبر کنی و بدونی هیچ کاری از دستت ساخته نیست.

the hunger game | 2012 | Gary Ross


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۱:۲۵ یکشنبه ۶ تیر ۱۳۹۵
#40
هافـلکلاو


وندلین با قدم هایی محکم مسیری را پیش گرفته بود و دای تقریبا پشت سر او می دوید.
- هی حداقل نمی خوای بگی کجا داریم می ریم؟
- دنبال نشان های گمشده بگردیم.
- خب کجا؟

وندلین هرگز در زندگی خود کم نمی آورد. یا حداقل برای نشان دادن برتری خود طرف مقابل را به آتش می کشید ولی الان واقعا حرفی برای گفتن نداشت.

- خب از اونجایی که من خون آشامم و مستعد اربابم و اینا، الان یه راه حل پیدا می کنم.
- دیر شد.من تصمیم گرفتم بریم زیرزمین های قلعه رو بگردیم چون معمولا کسی اونجا نمی ره.

دای از هر لحظه ای بیشتر تحقیر شد. دای نابود شد. دای تصمیم گرفت سر به بیابان نهاند. دای آب شد.

- هی! خودتو جم و جور کن. من حوصله ندارم برات صبر کنم.

دای سعی کرد خودش را دوباره جامد کند. سپس به همگروهیش نگاه کرد که از پله ها پایین می رفت و از این همه دلرحمی به شدت متعجب شد.
- باید سریع بهش برسیم لاله. من نمی خوام اگه چزی پیدا کرد افتخارشو برای خودش برداره.

به هرحال، لاله همیشه تقصیر ها را بر گردن می گرفت!

دو ساعت بعد- محلی نامعلوم، احتمالا زیرزمین های هاگوارتز.


پس از دو ساعت دویدن در راه رو های مختلف و نرسیدن به هیچ، دای نیاز شدیدی به استراحت و رفتن به مرلینگاه داشت.
- هی لعنتی... بسه دیگه!
- انقدر غر نزن. بیا این راهرو امتحان کنیم. تهش سیاهه؛ و از اونجایی که سیاهی خیلی خوبه پس من مطئمنم هدف همینجاست.

دای مرگخوار بود ولی جدا هیچ علاقه ای نسبت به راهرو هایی با انتهای سیاه نداشت. دای گیبن نبود!


این بدترین شکنجه دنیاس، اینکه صبر کنی و بدونی هیچ کاری از دستت ساخته نیست.

the hunger game | 2012 | Gary Ross


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.