نیو سوژه!
همه جا ساکت بود.
همه به خانه هایشان رفته بودند ؛ چون قرار بود فردا شعبه دوم پاتیل درزدار افتتاح شود!
ناگهان حرکتی در کوچه دیده شد
جادوگر سیاه پوشی داشت به صورت مقفیانه ، به سمت انبار نوشیدنی کره ای میرفت!
از لرزش های گاه و بیگاه و خنده های هیستریک جادوگر ، بعد از حرف زدن با خودش درمورد معجون ، میشد فهمید یا هکتور است یا دیوانه شده!
جادوگر ، با ورد آلوهومورا در را باز کرد و وارد شد.
به محض وارد شدن نقابش را دراورد:
-پختم!
جادوگری که حالا معلوم شده بود گویل است یک کیسه پر از معجون داشت!
درحال ریختن معجون در بشکه نوشیدنی کره ای به میزان یک شیشه در بشکه با خودش حرف میزد:
-وقتی فردا همه از این معجون عشق هایی که به بدبختی درست کردم بخورن ، همه عاشق استاد هکتور میشن!یعنی از فردا همه فقط از معجونای استاد هکتور استفاده میکنن!
بعد از اتمام کارش قبل از گذاشتن ماسکش با به یاد آوردن سختی عجیبش برای گرفتن تار موی هکتور برای معجون عشق ، لرزی به تنش افتاد.
سریعا از محل دور شد تا کسی مشکوک نشود.
______________
صدای وینکی ، جن وزیر بلند به گوش میرسید:
-جادوگران و ساحره های عزیز!حشرات ، گیاهان، گرگینه ها و بقیه اعضای جامعه جادو!وینکی افتخار کرد که به شما شعبه دوم پاتیل درزدار به اسم پاتیل دو درزدار رو ، معرفی کرد و اون رو افتتاح کرد!
ملت جامعه جادو هورا کشان صف کشیدند تا اولین نوشیدنی کره ایشون از پاتیل دو درزدار رو بگیرند!