ویبره ساعت پنی باعث ویبره تخت شد و پنی با چماغ به جون ساعت افتاد.
-این چرا ساکت نمیره؟
پنی یک نگاه به ساعت انداخت و فهمید چرا ساکت نمیره. دید وقت اکرانه. پنی که میدونست اکران فیلمش شروع شده سوار جارو شد و ویراژ رفت.
...دقایقی بعد سالن سینما...پنی با شدت درو وا کرد و با سالن خالی پر از صندلی های آبی رو به رو شد.
-اینجا چرا پر از خاله؟
در حالی که تو فکر بود گله ای از ویزلی های قد و نیم قد وارد شدن و پنی رو رو دستاشون باخود بردن.
-پنی!
-جوز کمک!
جوزفین در حالی که تو سیل ویزلی ها شنا میکرد دست پنی رو گرفت و با خودش به صندلی های اول برد.
-اینم جای ری.
و دستشو تو حلق صندلی کناری فرو برد. صندلی هم دست جوز و گاز گرفت.
-چرا میکنی تو حلقم؟ هر چی پف فیل خوردم هزم شد.
-پف فیل چیه؟
-همون بوق فیله. پعنی اسمای دیگه بوق فیل رو نمیدونی؟
-نه.
و صندلی به علت کمبود صندلی از تعجب به جای مردن قش کرد.
-آهای کل ویزلی ها جارو تنگ کردن دستتو بردار برای اربابم.
-نه سو من زود تر جا گرفتم.
-ارباب نقش اولن باید جلو بشینن.
و لرد اومد و روی صندلی داورا جلوی اونا نشست.
-
-ما هم از داورانیم باید جلو بشینیم کسی چیزی بگوید آوادایش میکنیم.
-ارباب میشه زیر سایتون بشینم؟
-سو باز شروع کردی؟
-ببخشید ارباب.
-برو صندلی عقب لب مرز ساییمان بشین.
-ممنون ارباب!
و ویبره کنان رفت. تالار سیاه شد و با جیغای رکسان و پنی همراه. وقتی که نوشته ها ظاهر شد و صدای ری شروع به حرف زدن کرد ری هم اومد و کنار پنی نشست.
زحاکگوینده: ری شاخه
نویسنده و کارگردان: پنی نوشابه
وین گورکن به دست در نقش آهنگر.
لرد سیاه در نقش زحاک مار دوش.
پرنسس نجینی در نقش مار .(رابستن در نقش مترجم مار و بچه در نقش مترجم هافل . )
آرتور ویزلی در نقش آرش کمانگیر.
جوز درختی در نقش چماغ به دست.
بانو مروپ در نقش آشپز .
مالی و ویزلی ها در نقش لشکر آهنگر.
کی بود در نقش شیطان؟ آهان هیشکی.
و در آخر پروفف خودمون در نقش پیر دانا.
توجه: این فیلم به همراه پشت صحنه ها پخش میشود.و صحنه سیاه و با پایان جیغا فیلم روشن شد.
-شیطان به دیدن زحاک میره و دوش اونو میبوسه و دوتا مار از شونه های زحاک در میان که غذاشون مغز انسانه.
-فس فس.(من مغز دوست نداشتن میشم. من جیگر دوست داشتن میشم.)
-آخه فیلم نامه...
-تا کروشیویتان نکردیم مغز رو جیگر کنید!
-خلاصه داشتم میگفتم خوراک مارا جیگره.
-جیگر مارهایمان چی شد؟
-زحاک مامان الان جیگر میارم. سو مامان جیگرا چی شد؟
-الان بانو.
ولی شما که کله پاچه گذاشتین.
-سو مامان کله پاچه رو بریز دور به جاش جیگر سیخ کن مامان.
-چشم بانو.
صحنه سیاه و بعد جیغ روشن شد.
-هافل من میخوام قیام کنم. با آرش و چماغ به دست.
-خور.(پرچم چی شدن میشه؟)
-من پول ندارم همین پیشبند زردم خوبه.
-خور.(خوب نشدن میشه.)
-اه... ول کن دیگه.
-بابا جان از من به تو نصیحت. باید بریو لشکر جمع کنی و از هفت خان زحاک رد بشی.
-بابا بودجه پایینه همین الان مثل من بدویین برین سراغ زحاک.
پنی سرعتش به اندازه بودجه نبود پس ری نوشابه ای جلو پنی گرفت و پنی هم با سرعت آذرخش دوئید و دیوارو سوراخ کردو دنبال نوشابه طلسم شده خارج شد.جوز و آرتور و وین هم با لشکری مو قرمز به سمت زحاک رفتن و صحنه سیاه شد.
-به علت کمبود بودجه و عطسه های زیاد لرد بابت حصاصیت به موی قرمز فیلم پایان یافت!منتظر کمک های شما برای ساخت زحاک دو هستیم. برای کمک به هشتک-زحاک2-فقط برای تو مراجعه فرمایید.
-از هرچی مو قرمزه متنفریم!
ویرایش شده توسط پنه لوپه کلیرواتر در تاریخ ۱۳۹۸/۶/۳۰ ۲۰:۳۲:۴۱