هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: قوی ترین مرگ خوار کیه؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۲:۳۲ دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۲
#31
1.بلاتریکس وحشی تر از همه هم بود
2.لوسیوس مالفوی (همیشه یک پایه اتفاقات شوم بود ولی قدرتش بیشتر از روی قدرت ثروت و نفوذش بود و جایگاهش میان محافل جادوگری مثل وزارت سحر و جادو بود )


جادوگران


پاسخ به: قصر خانواده مالفوی
پیام زده شده در: ۱۵:۴۰ شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲
#32
لوسیوس مالفوی روی تخت بزرگ و اشرافیش که دور تا دورش را پرده های از جنس ابریشم جادویی پوشانده بود در خواب عمیقی بود ولی بدنش کاملا خیس بود و در خواب چیزی با خود میگفت ... قصر اشرافی و خانوادگی مالفوی قدیمی ترین و کهن ترین قصر جادویی تاریخ میراث جهانی جادوسکو( معادل ماگلی یونسکو) یکی از هفت مکان عجایب هفتگانه جادویی نه هرگز حتی اگه شده باشه دراکو را قربانی کنم و نارسیسا را بلا عوض کنم حاضر نیستم این قصر را به این راحتی ها به یک مشت مرگخوار زوار در رفته ... ترکیده ... اسکلت... شپشو... بدم :pashmak:
...اصلا جدیدن لردسیاه این مرگخوارا رو از کجا آورده از کوچه زغالی ها تو بن بست آخر کوچه ناکترن؟
بابا قبلا مرگ خوار شدن هم سلسله مراتبی داشت

بله لوسیوس همینجوری تو خواب با خودش حرف میزد و عرق میریخت البته خیسی بدنش بیشتر از حد تولید عرق بدنش بود انگار که با سر رفته بود تا عمق 100 متری استخر قصر ...

ناگهان مالفوی با صدای داد خود از خواب پرید و مثل مرده های از گور گریخته بلند شد و روی تخت اشرافیش نشت و شروع به نفس کشیدن های شدید و پی در پی کرد انگار که داشته زیر آب خفه میشده...

هه ..! هه.. .هه.. هه. ..هه... یا پدر سالاراز اسلیترین این چه کابوسی بود ... نزدیک بود قصر عزیزم از دست برود ...
لوسیوس که حالا کمی حالش جا اومده بود از تخت بلند شد و به دور و ورش نگاهی انداخت شومینه سلطنتی روشن بود ... پوست اژدها ی بلغاری تمام دیوار اتاق را تزئین کرده بود مجسمه های بزرگ و خوفناک و اشرافی دکوری اتاق جلوه خاصی به اتاق اشرافی لوسیوس داده بود اما ناگهان چیزی آه از نهان لوسیوس بلند کرد...

یک مرغابی پلاستیکی بادی زرد رنگ خیس کف اتاق...
لوسیوس سریع به طرف پنجره اتاق رفت و به حیاط خیره شد دید که اطراف استخر یک عالمه جسد و ردای جادوگری و تعداد زیادی ساحره هست ...
عده ای در حال دادن تنفس مصنوعی به مرگخوارنی که روی زمین افتاده بودن آب استخر خالی شده بود چیزی شبیه ماهی بادکنی و جندش آور گوشه ای از استخر افتاده بود که معلوم شد همون شش پر از آب شده است...

و در گوشه دیگر لردسیاه بطری آب معدنی را بلند کرده بود و به مرگخوارن شیفته که به بطری زل زده بودن انگار که چیز مقدسی است و سرنوشتشان به آن بستگی دارد... نشان میداد.

ناگهان نارسیسا وارد اتاق شد..

اوه عزیزم بهوش اومدی...
زود بیا بریم پایین لردسیاه میخواد سرنوشت مسابقه را تایین کند بیا زود بریم ...
برو باهاش صحبت کن بهش بگو حاظری بشی جن خونگی خانه ریدل شاید از تصمیمش منصرف شد... لااقل اینجوری من و دراکو قصر را داریم...
لوسویس نگاهی به نارسیسا انداخت ...

یعنی واقعیت داره یعنی کابوس نبود....؟


جادوگران


پاسخ به: تولد 9 سالگی جادوگران !
پیام زده شده در: ۲۰:۵۷ پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۱
#33
منم تبریک میگم نهمین سالروز تاسیس سایت را چه قدر زود میگذرد زمان ،9 سال خیلی زیاد است، فکر میکنم همین دیروز بود که داشتیم به ریش مرلین، بعدش سرژ و پرای ققنوس، خاله بازی گریفندوری ها میخندیدیم دوران بسیار خوبی بود

همیشه شاد باشید
از دوستداران جادوگران
لوسیوس مالفوی 14 دی 1391


جادوگران


پاسخ به: آينده ي سايت جادوگران؟؟( همه ميدانيم كه سرانجام روزي هري پاتر به پايان ميرسد)
پیام زده شده در: ۲:۴۵ یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۱
#34
سلام من هم همانند دابی همان نظر دارم با تشکر از همه بابت اون روز های خوب و به یادماندنی و گرم سال نو هم به همه تبریک میگم


جادوگران


Re: پروژه ی پاترمور
پیام زده شده در: ۱۰:۵۹ سه شنبه ۵ مهر ۱۳۹۰
#35
SilverMirror130
این نام کاربری من هست من هم امروز به سایت دعوت شدم


جادوگران


Re: پروژه ی پاترمور
پیام زده شده در: ۱۹:۰۰ جمعه ۱۴ مرداد ۱۳۹۰
#36
خوب منم امروز ثبت نام کردم خیلی خوشحالم موفق شدم روزای قبل همیشه دیر میرسیدم...

بچه ها درخواست برای زبان فارسی یادتون نره


جادوگران


Re: پروژه ی بعدی رولینگ
پیام زده شده در: ۰:۱۹ شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۰
#37
خیلی دوست دارم کتاب باشه.


جادوگران


Re: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۰:۳۶ پنجشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۰
#38
جسیکا پاتر کیه؟ چیه؟ باباش کیه؟ چطور بهتر بشناسمش؟


جادوگران


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۰:۳۰ پنجشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۰
#39
کلمات جدید:
مرگ - نور- شوم-بلاتریکس- جادو--ترس- کهن- چوبدستی - آزکابات-نفرین-
نقل قول :


يک داستان كوتاه و زيبا بنويسيد:
1) از 10 كلمه فوق حتما بايد حداقل 7 كلمه در داستان بكار برده شود.
2) از يك كلمه چندين بار و به شكلهاي گوناگون ميتونيد استفاده كنيد ولي يك كلمه به حساب مياد(حركت => حركتي-حركت كردم...)
3) كلمات تعيين شده بايد با رنگي غير از رنگ متن مشخص شود.
4) برداشتن و يا اضافه كردن پسوند به كلمات همچنين تغيير در نحوه گفتن آنها بلامانع است (چطور=> چطوري---دلم ميخواست=> دلت ميخواست)


ویرایش شده توسط لوسیوس مالفوی در تاریخ ۱۳۹۰/۲/۸ ۱۰:۳۱:۲۶

جادوگران


Re: مرگ خواران دریایی!
پیام زده شده در: ۱۹:۴۹ سه شنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۰
#40
نگهبانان جزیره سریع چوب دستی هایشان را بالا بردند و به اعضا محفل حمله کردند باز هم نور سبز دیده میشد ولی اینبار همه جا را پر کرده بود...
لردسیاه که باز از این نور سبز تعجب کرده بود گفت:
- یعنی چی اینا چرا همش نور سبز می زنند بعد به ما میگن وحشی بربری؟!
سورس پیش ارباب اومد و گفت: ارباب اوه این نور سبز طلسم مورد علاقه شما نیست این ماله طلسم های کپک زده و فاسد شده محفل هست که تو این جزیره کپک زدن... ها ها ها..
در همین حال محفلی ها داشتن کمی دور تر دماغ از روزگار هم در می آوردن ...
مرگخواران با فریاد بلند لردسیاه به گوش شدن.
لرد سیاه: مرگخواران تا همه چیز تسترال تو تستراله بزنیم در ریم...!!
مرگ خواران همگی پشت سره لرد شروع کردن به دویدن به طرف ساحل
دراکو و همسرش که همینجوری اشک میریختن دست در دست پسرشان سوار قایق پوسیده که کنار ساحل بود و اعضای واقعی محفل با اون به جزیره آمده بودن میشدند...
مرگخواران همه سوار قایق شدن قایقی شبیه به قایق های یونانی...
اما اعضا محفل که حالا همه متوجه موضوع شده بودند داد و فریاد کنان به طرف مرگ خواران حمله کردن...


ویرایش شده توسط لوسیوس مالفوی در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۱۶ ۲۰:۰۹:۵۰

جادوگران






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.