تصویر شماره ی ۱۶ کاراگاه داستان نویسی جیمز پاتر، سیریوس بلک و ریموس لوپین در راه سومین سال تحصیلشان در قطارهاگوارتز مشغول حرف زدن بودن .
- هی جیمز ؟
_ بله سیریوس .
-روزنامه پیام امروز رو خوندی ؟
- نه چطور ! ولی زیادم برام اهمیت نداره . چون همش پر از چرتو پرته .
سیریوس با لحن پرخاشگرانه گفت :
اونا دارن سعی میکنن . جبهه دامبلدورو پیش مردم خراب کنن . ببین چی نوشه !
به گزارش خبر نگار وزارت خانه .
دامبلدور سعی در یاد دادن جادویی های به جادپ اموزان دارد که در رده ی سنی انها نیست .
- ریموس گفت : این کارهاشون به جای اینکه به ننع مردم و ساحره ها باشه . به نفع ولدمورت .
سیریوس گفت:
جیمز تو یه چیز بگو . خیلی ساکتی؟ اینقدر کم حرف نبودی ! هنوز داری به لی لی فکر میکنی ؟
چی بگم لی لی زات پلید اونو نمیدونه . و همش با اون میچرخه !
برام جای سوال داره چطور گول خورده ؟
در همین لحظه سوروس وارد کوپا ان سه نفر می شوید .
تو چکار میکردی اونجا سوروس ؟
فکر کنم داشتی فالگوش وایمیستادی ؟ درست میگم .
به تو ربطی نداره سیریوس . بهتره تو کار من دخالت نکنی .
یک دفعه جیمز با یه حرکت رعد اسا چوب دستی اش را در می یارد می دارد و سوروس ررا جادو میکند .
تمام کسان کوپه های های داخلی و جلویی به سوروس می خنندند .
-جیمز به حسابت میرسم .
_پسره کله پوک
و سپس از کوپه بیرون میرود ..
و در راه رفتن زبون در می اورد.
امید وارم مشکلاتش حل شده با شه
پایان
----------
پاسخ: کمی نسبت به تلاش های قبلی پیشرفت دیده میشه در نوشته شما. هنوز جای کار داره. مشکلاتی اعم از غلط املایی، ظاهر پست (فواصل بین توصیف ها و دیالوگ های شخصیت ها)، کمبود خلاقیت و سوژه کلیشه ای، باعث میشن رول شما کمی با حداقل سطح مورد نیاز برای شروع فعالیت در ایفای نقش سایت فاصله داشته باشن. همینطور استفاده از شکلک هم تناسبی داره و تکرار چند باره ش روی تک دیالوگ ها یا چنتایی زدنشون و یا حتی بی ربط بودنش با جمله بیان شده توسط شخصیت میتونن از کیفیت نوشته شما کم کنن. ولی به هر حال تلاش تون رو تحسین میکنم و به شرط اینکه مجددا نقدهای روی نوشته های قبلی تون رو با دقت بخونید، بهتون این اجازه رو میدم که به مرحله بعدی برین:کلاه گروهبندیتایید شد!