نگهبانان جزیره سریع چوب دستی هایشان را بالا بردند و به اعضا محفل حمله کردند باز هم نور سبز دیده میشد ولی اینبار همه جا را پر کرده بود...
لردسیاه که باز از این نور سبز تعجب کرده بود گفت:
- یعنی چی اینا چرا همش نور سبز می زنند بعد به ما میگن وحشی بربری؟!
سورس پیش ارباب اومد و گفت: ارباب اوه این نور سبز طلسم مورد علاقه شما نیست این ماله طلسم های کپک زده و فاسد شده محفل هست که تو این جزیره کپک زدن... ها ها ها..
در همین حال محفلی ها داشتن کمی دور تر دماغ از روزگار هم در می آوردن ...
مرگخواران با فریاد بلند لردسیاه به گوش شدن.
لرد سیاه: مرگخواران تا همه چیز تسترال تو تستراله بزنیم در ریم...!!
مرگ خواران همگی پشت سره لرد شروع کردن به دویدن به طرف ساحل
دراکو و همسرش که همینجوری اشک میریختن دست در دست پسرشان سوار قایق پوسیده که کنار ساحل بود و اعضای واقعی محفل با اون به جزیره آمده بودن میشدند...
مرگخواران همه سوار قایق شدن قایقی شبیه به قایق های یونانی...
اما اعضا محفل که حالا همه متوجه موضوع شده بودند داد و فریاد کنان به طرف مرگ خواران حمله کردن...