من متن قبلی خودم را اصلاح کردم:نمی دانست باید چی کار کند.عصابش خیلی خرد بود و فوق العاده عصبی ،در حدی عصبی که داشت حرس می خورد و هر چی ازدهنش درمیومدبه خودش می گفت؛اون داشت خودش را سرزنش می کرد داشت با خودش این طور فکر میکرد:«که چرا اینقدرترسو و دیوانه بوده.چرا!واقا چراوقتی که اونقدر لیلی رو دوست داشته هیچی بهش نگفته و از همه بدتر چرا ناخواسته باعث مرگ کسی که این قدر دوستش داشت شده بود.وقتی که به طبقه ی بالا رسید داخل اتاقش شد و در را محکم پشت سرش کوبید.از هری پاتر متنفر بود چون لیلی هری روبیش تر از اون دوست داشت و خودش را به خاطر هری به کشتن داده بود.»
-باید بلند بشم و صورتم را از این اشک لعنتی پاک کنم تا کسی نفهمد و مسخرم نکنه و دوباره برای خودم دردسر درست نکنم.
به سمت آیینه حرکت کرد...چیزی را که میدید باور نمیکرد لییی.....لی.....لیلی آره اون درست میدید اون رونا بود فکر کرد خواب میبیند اما این خواب نبود. دستش را جلو برد آینه زمانی را نشان میداد که او لیلی را در آغوش گرفته و لیلی سر رو شانه های او گذاشته است .آن زمان بهترین زمان برای هردوی آنان بود.هیچ یک آن روز را فرا موش نمی کردند.
امیدوارم پذیرفته شود
عرضم به حضور شما... در کل خوب بود و تایید میشی.
اما اجازه بده یک سری نکات کلی رو بگم:
برای نوشتن حالا چه فقط نمایشنامه باشه چه رول های دیگه، رویه ات رو همون اول مشخص کن. یعنی بهتره که از همون اول یا رسمی بنویسی، یا تا آخر متنت همون روند رو ادامه بدی. مثلا شما دوست داشتی از کلمات شکسته (چی کار کند / دهنش در میومد و غیره) استفاده کنی، تا آخر متن اگر همون رویه رو پیش می گرفتی بهتر بود. یه جاهایی رو رسمی نوشتی یه جاهایی رو غیر رسمی و به اون شکل. اینجوری باعث میشه خواننده نتونه خوب با متن ارتباط برقرار کنه.
نکته دیگه اینکه بعضی وقتا نیازه بعد از چند خط نوشتن از اینتر استفاده کرد و یک فاصله ای ایجاد کرد که خوندن راحت تر بشه. اینم خوده نویسنده بهترین کسیه که تشخیص میده کجا فاصله ایجاد کنه. معمولا متن که زیاد طولانی بشه، اون جاهایی که حس میکنی موضوعی که داشتی می نوشتی تموم شده و یه چیز دیگه رو میخوای شرح بدی میتونی با دو تا اینتر اینارو از هم باز کنی. هم زیبا تر میشه هم خوندنش راحت تر.سال اولیا از این طرف (گروه بندی)