هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: دفتر ثبت نام
پیام زده شده در: ۱۹:۱۵ یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۱
#81
فرم :

نام :
گروه :
کلاس های مورد علاقه :



بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



تابلوی اعلانات هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۹:۱۳ یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۱
#82
اعلامیه اول :


با سلام !

این ترم بهاری تابستونی مدیریتش با من هست . هدف این هست که یه دوره خوب و خوش و دور همی بگذرونیم و لذت ببریم .

چند مورد هست که میگم همین اول که با شرح کارها آشنا بشید .


-----------
1- اول اینکه تمام دانش آموزانی که میخوان این دوره در هاگوارتز شرکت داشته باشن ، حتی یک جلسه در این تاپیک ثبت نام کنند . این ثبت نام برای این هست که بدونیم چند نفر هستن که میخوان دانش آموز هاگوارتز باشن و طبق اون برنامه کلاس ها رو بریزیم .

2-کلاس ها با توجه به تعداد دانش آموزان از 5 تا 10 خواهد بود .

3-هاگوارتز حداکثر تا 10 روز دیگه شروع خواهد شد . در خرداد ماه ، به دلیل امتحانات واقعی دانش آموزان ، فقط 2 جلسه کلاس خواهیم داشت . در تابستون کلاس ها روال عادی خودشون رو خواهند داشت .

4-مسابقات کوییدیچ در این ترم به این صورت برگذار خواهد شد که :

-هر تیم یک پست در تالار خصوصیشون آماده خواهند کرد و کاپیتان تیم اون رو تو تاپیک مخصوص ارسال خواهد کرد و توسط خود من داوری خواهد شد .این مسابقات در تابستان شروع میشه .


پیشاپیش بابت همکاریتون ممنونم !

ایگور کارکاروف
مدیریت مدرسه جادوگری هاگوارتز !


ویرایش شده توسط ایگور کارکاروف در تاریخ ۱۳۹۱/۲/۳ ۱۹:۱۶:۳۵

بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



پاسخ به: میخانه دیگ سوراخ
پیام زده شده در: ۱۸:۵۴ یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۱
#83
بچه ها سعی کنید سوژه رو نکشید !

------
لرد از کافه بیرون میره و به سمت خونه ریدل حرکت میکنه . قطرات بارون به صورتش برخورد میکنه و فضای رومانتیکی رو به وجود میاره . به فکر نجینی میفته ، باید دنبال یک پسر باشه براش ، این بهترین کادویی که میتونه مار عزیزش رو خوشحال کنه ولی چطوری میتونه متوجه بشه که نجینی از کی خوشش میاد ! یک پسر تپل و سفید یا یک پسر خوشتیپ و خوش اندام ؟ برای اولین بار در زندگی ، تصمیم گیری برای لرد سیاه سخت شده بود . در نتیجه تصمیم گرفت که به کافه برگرده و این کار رو به مرگخوار هاش بسپاره !

در کافه :

لونا بر روی زمین نشسته و از خستگی چشمانش رو بسته و به فکر فرو رفته بود .چرا لرد فک میکرد که نجینی میتونه باهاش دوست بشه ؟ یعنی اینقد جذابه که حتی مارهام هم بهش علاقه دارن ؟ بی اختیار لبخندی میزنه و چشمانش رو باز میکنه و لرد رو میبینه که جلوش ایستاده و بهش خیره شده .

-ببینم لونا ، به من میخندی تو ؟ بزنم کریشیوت کنم اسمتم دیگه یادت نیاد ؟

لونا که از شک زیاد کمی به عقب رفته بود ، سعی کرد دهانش رو باز کنه و جوابی بده ولی لرد بهش اجازه نداد و در ادامه گفت :

-شما دو تا ، لونا و لیلی ، من شما دو تا رو خیلی دوست دارم ، از مرگخوار های خوب من هستید . هیچوقت ارباب رو ناراحت نکردید و همیشه به من خدمت کردین .
-ارباب ما در خدمت شما هستیم همیشه ، ممنونیم بابت حرفایی که زدین !
-جمع کنید این ماجراها رو ، یک ماموریت برای شما دارم . شما دو تا دختر هستید و خوب دختر ها رو میشناسید ، همونطور که حتما فهمیدین من دنبال یک جفت خوب برای نجینی میگردم . فک کنم شما بتونید یک پسر خوب براش انتخاب کنید تا روز تولد هم بیشتر وقت ندارید .

لرد این جمله رو گفت و میخانه رو تک کرد .

لیلی و لونا نگاهی به هم انداختن و همزمان گفتن :

-الان دقیقا چه خاکی بر سرمون شد ؟

لیلی که نمیتونست جلوی بغضش رو بگیره ، با صدای آروم و ناراحتی ادامه داد :

-خو آخه ما اگر میتونستیم پسر خوب پیدا کنیم که برای خودمون پیدا میکردیم الان تو ظرف ترشی نبودیم .
-دقیقا و ماجرا اینه که اگر کسی رو پیدا نکنیم ، حتما کشته میشیم . لرد به هیچ چیز اندازه مارش اهمیت نمیده .

مشکل جدیدی در زندگی لیلی و لونا پیدا شده بود . به علاوه نقشه ای که داشتن باید یک پسر هم پیدا میکردن برای نجینی ولی حتی نمیدونستن که از کجا باید شروع کنن و اصلا چجوری یکی رو راضی کنن با نجینی دوست بشه .




بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



پاسخ به: دفتر مدیریت مدرسه
پیام زده شده در: ۱۸:۲۴ یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۱
#84
اعلامیه های هاگوارتز به زودی زده میشه و ترم رو شروع میکنیم . فقط یک تعطیلی در خرداد ماه به دلیل امتحانات بچه ها خواهیم داشت و بعد از تابستون ادامه ترم رو اوکی میکنم .


در حال حاضر ، نیاز دارم که مدیر های هر گروه اینجا اعلام بکنن که تعداد دانشجو هاشون چقد هست که من بتونم بر اون حساب برنامه بریزم .


ممنونم بابت همکاریتون !


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



پاسخ به: خادمان لرد سياه به او مي پيوندند(در خواست مرگخوار شدن)
پیام زده شده در: ۱۹:۱۰ جمعه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
#85
1. سابقه ی عضویت در گروه مرگخواران؟

آری زیاااااد !

2. سابقه ی عضویت در محفل؟

آلبوس دامبلدور بودم یه مدت ، هدف گرفتن محفل به نفع لرد بوده البته ! :D

3. مهم ترین تفاوت بین دو جبهه ی سیاه و سفید؟

اصلا من به خودم اجازه نمیدم این مقایسه رو انجام بدم لرد سیاه ، چجوری میشه جبهه سیاه رو با اون پشمک ها مقایسه کرد اصلا ؟

4. نظر شما درباره کچلی و جادوگران کچل؟

کل جادوگران باید کچل باشن اصلا ، چه معنی میشه جادوگری با مو وجود داشته باشه ؟

5. بهترین و مناسب ترین راه نابود کردن یک محفلی چیست؟

اونا خدا دادی نابود هستن باو !

6. در صورت عضویت چه رفتاری با نجینی(مار محبوب ارباب)خواهید داشت؟

نجینی رو سر ما جا داره ، حاضرم یک کلیم رو تقدیم ایشون کنم که بخورن و لذت ببرن .

7. به نظر شما چه بلایی سر موها و دماغ لرد سیاه آمده است؟

من در مقامی نیستم که در مورد لرد سیاه نظر بدم !

8. یک نمونه از کارهای بی رحمانه و سنگدلانه و سیاهانه خود را شرح دهید.

یک روز داداشم چایی درست کرده بود برای خودش ، من خوردم جاش !

نظر خود را بصورت کاملا خلاصه درباره این واژه ها بین کنید:

ریش: ریش سیاهش خوبه !
طلسم های ممنوعه: طلسم هایی که ممنوع نیستن !
الف دال: دو حروف الفبا ؟


چقدر زیباست دیدار مجدد دوستان قدیمی.
کاش ارباب میتونست همتونو با میخ به اینجا وصل کنه که نتونین جایی برین.

خوش اومدین.

تایید شد.


ویرایش شده توسط لردولدمورت در تاریخ ۱۳۹۱/۲/۲ ۳:۴۹:۳۶

بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



پاسخ به: میخانه دیگ سوراخ
پیام زده شده در: ۱۹:۰۳ جمعه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
#86
اتاق لرد :

لرد بر روی صندلی قدیمی مورد علاقش نشسته بود و چوب دستیش رو بررسی میکرد . باد خنکی از درز پنجره وارد میشد و به صورت بی دماغ لرد میخورد . صدای سوختن استخوان های انسان ها در شومینه هارمونی مورد علاقه لرد رو ساخته بود .

-هوووم ، من 10 بار این چوب دستیم رو تغییر دادم ، پس چرا هنوز نمیتونم پاتر رو بکشم ؟ فک کنم رولینگ یه دخالت هایی در سرنوشت های ما میکنه . باید یه برنامه بریزم اول حال اون زنیکه رو بگیرم !

نجینی ناز کنان از زیر تخت خودش رو به آرومی بیرون میکشه و سعی میکنه با سر و صدا توجه لرد رو جلب کنه . این کار باعث میشه که رشته افکار لرد پاره بشه ولی با خوشحالی نجینی رو به بغل میگیره .

-فیییس فیس میس کیس ؟ (عزیزم از خواب بیدار شدی بالاخره ؟ )
-مییس شیس فیس نیس . (پ ن پ الان دارم میخوابم )
-شیییش نیییییس گوسپند ! ( خفه شو )
-شییششش کادوش خریدشنیش؟ (کادو برام چیزی خریدی هنوز ؟ )
-هممم ، نش چیش توش شیاز ؟ (همم ، نه چیزی هست که تو نیاز داشته باشی ؟ )
-فففففففیس سیییس نییس (خب همونجور که میدونی منم احساس دارم و تنها دیه نمیتونم ادامه بدم ، خواهش میکنم یه دوست دختر برام پیدا کن )
-
-چیییییشه ؟ (چته خب منم نیاز دارم دیگه !


لرد به فکر فرو رفت . پیشنهاد نجینی بد هم نبود ، به جای اینکه یکی رو بکشه میتونه یکی رو با نجینی دوست کنه ، اینجوری مار بیشتر هم گیرش میاد و قدرتش بیشتر میشه ولی کی واقعا مناسب دوستی با نجینی هست ؟ آیا اون فرد ترجیح نمیده که بمیره ولی با یه مار رابطه نداشته باشه ؟ اینها مسائلی بود که به صورت در فکر لرد عبور میکرد . باید یک راه مناسبی برای قانع کردن یک نفر پیدا کنه .


--------




بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۵:۵۴ جمعه ۳ تیر ۱۳۹۰
#87
1. سه تعریف از پیشگویی ( بنا بر برداشت خودتان) بنویسید. ( 15 نمره)

1-پیشگویی اتفاقات :
در این دسته از پیشگویی ،اتفاقاتی که قرار هست در آینده بیفته رو متوجه میشه شخص و میتونه ازش جلوگیری کنه و نکنه ! در واقع برای مثال متوجه میشه که در ماه آینده ،قرار هست که فردی بر اثر خوردن نوشیدنی های مسموم بمیره ،میتونه بره اون فرد رو در اون زمان نجات بده .

جالب اینجاست که بدونید بهترین و حرفه ای ترین فرد تو این سبک خانم ویزلی (رز)هستند که هر سال هزاران پیشبینی های به این صورت انجام میدن.

2-پیشگویی سرنوشت:
پیشگویی سرنوشت ،مثل گزینه بالا هست ،یعنی اتفاقاتی که در آینده انجام میشه رو متوجه میشه اما تنها فرقش اینه که تو فرد توانایی تغییر سرنوشت خودش رو نداره و نمیتونه کاره بکنه.فقط میفهمه که چه بلایی سرش خواهد اومد.
مثلا متوجه میشه که فلان روز فردی نوشیدنی مسوم میخوره ،اما اگر حتی از خوردن اون نوشیدنی پرهیز کنه ،به صورت دیگر خواهد مرد. پس نمیتونه کاری در این مورد بکنه.

حرفه ای ترین فرد تو این سبک ،پرفسور تریلانی بودن که یک بار سرنوشت خود را حدس زده و از ترس زودتر سکته کردند.


3-پیشگویی علمی :

این نوع پیشگویی دیگه از دایره جادو و جادوگری خارج میشه و بر میگرده به علم های مختلف مثل ریاضی و آمار و اقتصاد یا هواشناسی و غیره !
تو این نوع پیشگویی انسان ها با کمک علم هایی که بدست میارن ،اتفاقاتی که ممکنه در آینده بیفته رو حدس میزنن.مثل بالا پایین شدن بورس ها و ارز ها ،قیمت طلا و نفت ،یا آب و هوای روزهای آینده و این جور مسائل !

شخصا این نوع پیشگویی رو ترجیح میدم به پیشگویی های دیگه !


======
2. یک رول طنز بنویسید که در آن خودتان پیشگویی اتفاقی که درون کلاس از آن صحبت شد را انجام می دهید. ( 15 نمره )

باد سرد همچنان به صورت ایگور میوزید .چوب دستیش چند متر اونور تر افتاده بود و به دو تیکه تقسیم شده بود .سکوت تمام خیابون رو فرا گرفته و هیچ جانور زنده ی دیگری در اونجا حضور نداشت !

-لعنتی بهت میگم یه پیشبینی کن .متوجه نمیشی چی میگم بهت؟
-راستشو بخوای نه ،چون واقعا من پیشگو نیستم که چیزیو پیشگویی کنم .
-خفه شو ،به من گفتن تو یکی از بهترین پیشگو های جهان هستی.
-
-به من گفتن تو پیشبینی کردی اسلیترین قهرمان هاگوارتز میشه و این اتفاق افتاده ، سریع باش یه پیشبینی برای من بکن !
-

فکر ایگور خالی به نظر میرسید.اون شب خیلی خسته بود و حتی توانایی فکر کردن به خودشم نداشت ،این مرد چی میگفت ؟ذهنش کاملا بسته شده بود .چشماشو به آرومی بست و سعی کرد کمی آرامش پیدا کنه.

-هوی ،فک نکن با این کارا دلم به حالت میسوزه ،سریع پیشبینی کن برام.
-اگر یک لحظه ساکت شی من آرامش پیدا کنم برات یه پیشبینی خفن میکنم.فقط ساکت شو !

مرد غریبه ساکت شد.ایگور به فکر فرو رفت ،هر چی فکر میکرد به نتیجه ی خاصی نمیرسید.با ناامیدی دنبال راهی میگشت تا خودش رو از این مرد دیوونه نجات بده.فکر های مختلفی از تو ذهنش رد میشد .اول به این فکر کرد با لگد به شکمش بزنه و در بره ،بعد به این نتیجه رسید که چوب دستیش رو بگیره و بعد دعوای فیزیکی کنه اما همه اینها ایده های بدی بودن که مطمئنا نتیجه بدی داشتن.

با ناامیدی چشماش رو باز کرد و نگاهش به چوب دستی مرد غریبه افتاد ،ناگهان فکری به ذهنش رسید.از خوشحالی نزدیک بود بخنده و همه چی لو بره ،سریع خودشو جمع کرد و گفت :

-من پیشبینی میکنم چوب دستی شما در دقایق آینده اگر در دستان من باشه میشکنه!
-
-خب دیگه این تنها پیشبینی منه ،اگر نظرت هست که بده من ،اونوقت میفهمی که من چه پیشگوی خوبی هستم.
- ،اوکی بیا بگیر !

ایگور به سرعت چوب دستی رو از دست فرد گرفت ،و بازم با سرعت به دو تیکه تقسیمش کرد ،به سرعت بلند شد ،به سرعت خنده شیطانی به مرد غریبه کرد و به سرعت در رفت !


ویرایش شده توسط [fa]ايگور کارکاروف[/fa][en]IGΘЯ[/en] در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۳ ۱۵:۵۵:۴۸

بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: نحوه برخورد،فکر کردی کی هستی!؟
پیام زده شده در: ۱۸:۳۳ پنجشنبه ۲ تیر ۱۳۹۰
#88
در عمل که بخوایم تو همین سایت هم در نظر بگیریم ، هیچ کدوم از گروه ها جز اسلیترین خصوصیاتی که میگن رو ندارن !

چون این اسلیترین بود که با شجاعت ،زیرکی و باهوشی ،سخت کوشی و با اعتماد به نفس تونست قهرمان جام هاگوارتز فقط با یک نفر بشه !

یعنی یک نفر به تنهایی از اسلیترین همه گروه ها رو سوسک کرد ،دیگه فرض کن تعداد بیشتری اسلیترینی بیان ،دیگه کار شماها تمومه !


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: دفتر مدیریت مدرسه
پیام زده شده در: ۲۲:۲۲ چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۹۰
#89
در هر صورت ،میخوام که مسابقات هاگوارتز رو دوباره شروع کنم خودم ،اگر لطف کنی تاپیکش رو باز کنی ممنون میشم .

و اینکه امتیاز هام به این ترتیب هست :

نفر اول : 15 امتیاز
نفر دوم : 10 امتیاز
نفر سوم : 5 امتیاز

به تمام شرکت کننده ها هم 1 امتیاز میدیم چون شرکت کردن !


اگر موافق هستی ،باز کن اونجارو یه ذره مسابقه برگذار کنیم حال میده ،از خود هاگوارتز حالش بیشتره !


ویرایش شده توسط [fa]ايگور کارکاروف[/fa][en]IGΘЯ[/en] در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱ ۲۲:۲۶:۵۲

بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۲۲:۱۵ چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۹۰
#90
نقل قول:
شناسه های قبلی من به ترتیب از اولی :

برایان دامبلدور
ایگور کارکاروف
ریموس لوپین
و حالا ویکتور کرام



؟!؟!؟!؟


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.