هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: کارگاه ساخت ورد جادویی
پیام زده شده در: ۲۲:۳۳ شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹
#91
نام ورد : فستدوییکوس
کاربرد: حرکت سریع محیط اطراف.


Mr.Marcoos Fenoeek


پاسخ به: کارگاه ساخت ورد جادویی
پیام زده شده در: ۲۲:۳۳ شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹
#92
نام ورد : فستدوییکوس
کاربرد: حرکت سریع محیط اطراف.


Mr.Marcoos Fenoeek


پاسخ به: اعضاي سایت خودشونو معرفی کنن
پیام زده شده در: ۲۰:۵۵ شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹
#93
نام:طاها

نام خانوادگی:(حالا چون شما هستی)مطلمی

محل تولد:زنجان

محل زندگی: ارومیه

جنسیت : پسر

سال تولد : 1386

تحصیلات:راهنمایی

علایق شخصی: مکعب روبیک ، دعا نویسی ، نویسندگی

نحوه ی آشنایی با هری پاتر: تو اینترنت داشتم دنبال کتاب میرداماد کبیر میگشتم این هری پاترو دیدم و طرافدارش شدم .


Mr.Marcoos Fenoeek


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۵۱ شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹
#94
سلام اگه ممکنه این تایپیک رو برام نقد کنید ارباب. ممنون!
http://www.jadoogaran.org/modules/new ... wtopic.php?post_id=355205


Mr.Marcoos Fenoeek


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۵:۱۰ شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹
#95
کی؟ وقت گل نی.


Mr.Marcoos Fenoeek


پاسخ به: یک سوال مطرح شده، متناسب با هر یک از گروههای هاگوارتز به آن جواب دهید
پیام زده شده در: ۱۲:۵۳ شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹
#96
1.به کدام یک از خصوصیات خودتان افتخار میکنید:
الف)اصالتتون
ب)خوشبینی تون
ج)هوش و ذکاوتتون
د)مهربانیتون////////

۲.در صورت تکرار قصه ی سه برادر کدام یک را انتخاب می کردید:
الف)سنگ زندگانی
ب)شنل نامرئی
ج)ابرچوبدستی
د)دانش پس از مرگ////////////////

۳.از بین اشیا صندوق جادویی کدام را برمیدارید:
الف)کلید طلایی
ب)بطری زیبا و خالی
ج)کتاب نقره ای
د)شمیشر جواهر نشان///////

۴.هنگام عبور از پل با دوستان صمیمیتون غولی اجازه ی عبور نمیدهد آنگاه شما چه میکنید:
الف)تسلیم شدن و تعظیم کردن بدون هیچ جنگ و خونریزی
ب)پاسخ به معمای غول برای عبور
ج)داوطلب شدن برای مبارزه////////////
د)عبور از پل دیگر که پس از عبور شما خواهد شکست

۵.از جادو برای چه استفاده میکنید:
الف)به دست آوردن قدرت
ب)در راه پیشرفت
ج)راحتی و آسایش
د)محبت و کمک به دیگران////////

۶.در برابر چه چیزی کمترین مقاومت را دارید:
الف)جهالت
ب)خواری
ج)گرسنگی
د)تنهایی////////////

۷.از چهار جام کدام را مینوشید:
الف)جام پر از مایع خونی رنگ///////
ب)جام پر از مایع نقره ای رنگ
ج)جام پر از مایع شفاف یا بیرنگ
د)جام پر از مایع طلایی رنگ

۸.کدام را مورد دوست دارید قبل از بقیه مطالعه کنید:
الف)غول
ب)سانتور
ج)دیوانه ساز//////
د)انسان

۹.به کدام جادو علاقه خاصی دارید:
الف)جادوی سفید
ب)جادوی خاکستری/////////
ج)جادوی سیاه
د)همه ی موارد

۱۰.از چه حادثه ای بیشتر می ترسید:
الف)از بین رفتن گنجینه ی دانشتان
ب)شکستن چوبدستیتان
ج)از بین رفتن کل زحماتتان
د)مرگ یکی از دوستانتان///////////


ویرایش شده توسط مارکوس فنویک در تاریخ ۱۳۹۹/۸/۲۵ ۱۲:۱۱:۳۷

Mr.Marcoos Fenoeek


پاسخ به: اتاق تسترالها
پیام زده شده در: ۱۰:۴۲ شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹
#97
وقتی تام برای لرد تسترال بیهوش را برد به مشکلات مرگخواران بدبخت چیز دیگری هم اضافه شده بود، لرد فکر میکرد 2 تسترال دارد و همین انتظار را هم داشت.

- تام ما حالا دو تا تسترال داریم.

-بله ارباب؟

-تام ما از تو بسیار راضی هستیم و به تو پاداش به خصوصی می دهم! حال تو این تسترال را ببر بیرون امارت بگردان تا نفسش تازه شود.

-چشم.

تسترال بدبخت بی خبر از همه جا تا چشماشو باز کرد خودش رو تو حیاط امارت ریدل ها دید.

-وای ای عزیزم !ای عزیز رفتی منو تنها گذاشتی!

-سلام!

-یا حضرت تسترال

-قش نکن تسترال عزیز

-خب چرا قش نکنم تو اومدی منو ببری اون دنیای تستراکو!

-نه من هنوز مجوز حمل روح ندارم! چرا میترسی نترس من با تو کاری ندارم من تازه از تسترال ها خوشم میاد.

-اگه راست میگی منو ببر پیش تستراکو م اگه زحمتی نیست!

-چشم الان میبرمت!

-بعدشم اگه میشه من رو ببر آزمایشگاه تستراکو! باشه؟

-راستی شنیدم تسترالا خون خوشمزه ای دارن. این درسته؟

-چی ؟ خب نه من خیلیم خونم بد مزه است.

-پس با من بیا من میبرمت آزمایشگاه

آزمایشگاه هکتور

-واو!

-خب پس من میرم بای.

-وای تسترال تو اینجایی(از طرف هکتور)

-وای تسترال تو اینجایی(از طرف تام)


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۲۹ ۲۲:۱۱:۴۵

Mr.Marcoos Fenoeek


پاسخ به: افسانه لرد ولدمورت
پیام زده شده در: ۸:۴۳ شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹
#98
- توت فرنگی مامان راست میگه بازم نیازش داریم ولی فعلا باید پلاکس رو پیدا کنید برید ببینید کتی چی تجویز کرده حالا بریدم فعلا، برید!

مرگخوارا مثل همیشه از اتاق برون رفتند و با هم دیگه به این اتفاق نظر رسیدند که به جای اینکه پلاکس رو پیدا کنن برن از کتاب فرهنگ لغت جادوگری معنی اون لغات رو بفهمن خیلی هم کار هوشمندانه ای بود.

-خب پس الان معنی مخلوق هستی و گل آب نما به همراه کمی روح زندگی چیه؟

-اینجا معنی کل این جمله رو نوشته:استعاره ای جادویی است به معنی نوشاندن ارواح و خاک مقدس(خاک طلا ی یه شهاب سنگ ) و چند قطره خون جاوید (خون یک فرد جاویدان)!

-خب ما الان روح از کجا پیدا کنیم؟ اونم روحی که بشه نوشید!

-من یکی رو میشناسم اینجا میاد ولی فکر نکنم بهمون کمک کنه.

-خب بگو کی رو میگی؟

-اما خب باید آدرسش رو از کتی بگیریم.

-بگو اون کیه خب ههمون روحی که ....

مرگخوار نتونیت جمله اش را تموم کنه چون یه صدا مثل انفجار از اتاق جلسات طبقه ی بالا اومد و از اتاق جلسات دود بلند شد. مرگخوارا که فکر کردند لرد عزیزشون ترکیده دوان دوان رفتن طبقه ی بالا اما چیزی که دیدن خیلی عجیب بود.

-این کیه اینجا افتاده؟

-مثل یه روحه نکنه روح اربابه؟


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۲۹ ۲۲:۱۱:۲۴

Mr.Marcoos Fenoeek


پاسخ به: قصر خانواده مالفوی
پیام زده شده در: ۱۷:۲۶ پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹
#99
خاطرات مارکوس فنویک سال 2021 (البته یه قرن دو قرن اونورتر البته من اون موقع مرده بودم)
--------------------------------------------------------------
وسط بیابون نا کجا آباد پادگان سربازی


-اینجا کجاست ما را آورده ای مردک؟

-پادگان سربازی! احترام بگزارید!

-دراکو اگر ما را از اینجا خارج نکنی !خون خودت ،،، خانواده ی مالفوی ،،، این پادگان گردن تو خواهد بود.

-سرهنگ وارد میشود! احترام بگذارید!

-دراکو اینجا همه مانند سرهنگ دارای اضافه وزن هستند؟

-ارباب به این اضافه وزن نمیگن که .میگن عضله. 180 کیلو عضله ی خالص.

-نه خوشمان آمد. اگر تو ماموریتت را انجام بدهی من از این سرهنگ می خواهم در استخر خصوصی به من تعلیم عضله در آوردن بدهد.

-ارباب به این میگن بدن سازی نه عضله درآوردن ارباب.

-دراکو نیاز نیست تو به ما ارباب سیاهه لرد....

-خوش خوشانتونه آره بعد از اینکه مجبورتون کردم روی ذغال پا به رهنه راه برید اونوقت میفهمید باید سر جلسه ی سخرانی من کسی لب تر کنه!

- به ما رحم کنید ای سرهنگ!

-ارباب از شما بعید بود.

-خب به شما رحم میکنم . چون بار اولتون بود. سرباز!

-بله قربان؟

-برو ذغال رو آماده کن

تام جاگسن: صبر کنید!

-تام تو در این پادگان چکار می کنی؟


Mr.Marcoos Fenoeek


پاسخ به: کافه تفريحات سياه!
پیام زده شده در: ۹:۴۱ پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹
خاطرات مارکوس فنویک (سال نمی دونم )
---------------------------------------------------------------

-مطمئنا تا ایده ام رو بهتون نگم درست بردار نیستم پس گوش بدید
-برای اولین بار تو عمرم ازت می خوام زودتر ایده ات رو بگی
-خب من دو تا ایده دارم یکی اینکه با اون ماشینای ماگلی بریم که اونجاست یکی هم اینه که از اون روح یا عزرائیلی که پشتتونه بخواین بهتون کمک کنه
-چی تو گفتی عزرائیل همون روح مرگی که ما جادو گرا داریم
-خب روح مرگم میشه به من گفت در ضمن دوشیزه بل لطفا از این به بعد به من عزرائیل نگین چون من هنوز امتحان عزرائیل شدنمو ندادم
-این صدای چه فردی بود
-ای بابا مرلین ای پیر پر پر نمنمنه من پشتتونم
-خب واقعا صدا از پشتمونه؟
-ای بابا دیگه شما چرا آقای جاگسن ؟
-خب صورتت ترسناکه یعنی اگه ببینیمت میمیریم؟
-دقیقا دقیقشو بخواین نه چون یه ماسک زدم
- خیلی خب آجیلای پر مغز مامان شما اول برگردین وگرنه یه کروشیو مهمونتون میکنم.
همه ی مرگ خوارا وقتی بر گشتن یه موجودی مثل یه مجنون گر دیدن فقط با این تفاوت که این تفاوت که این موجود دقیقا شبیه روح های هاگوارتز بود.
-تو همونی نیستی که ارباب زندانیت کرده بود بعد فرار کردی.
-فکر کنم نه این کسیه که تو هگوارتز یه نقاشی داشت البته نقاشیش تو کافه ی گروه ریون کلاو بود آره اون نقاش نقاشی تو بود.
همه ی مرگ خواران بجز کتی چوب دستی هایشون رو محکم چسبیدند خب دلیل خوبی هم داشتند کسی که جلوشون بود شاید بعد از هری و دامبلدور و محفلی ها لرد دنبال این فرد بود.
-لطفا حرکت نکن ما هری پاترو از دست دادیم تو رو از دست نمیدیم.
- خب دوستان من می خوام باهاتون یه معامله بکنم اگه من براتون به جای هری پاتر یه محفلی و محلشو بهتون بگم میزارین همراهتون خدمت ارباب حاضر بشم
-اگه قبول نکنیم خودتو ببریم به ارباب نشون بدیم چطور
- چرا ناراحت میشی خب اگه میتونستین منو بگیرین خیلی وقت پیش دوشیزه بل منو میگرفت دیگه درضمن منو یادتون رفته که می تونم ماسکم رو پایین بیارم
-باشه ولی باید یه چیزی تند تر از اون ماشینای ماگلی بدی اونوقت قبول میکنیم.
-خب تا حالا باید خسته شده باشین میتونین اون طرف رو ببینین اون خار ها رو می بینین یادم میاد که حدود یکی دو دهه پیش وقتی از آزکابان فرار کردم از اون خارا برای پرواز کردن استفاده کردم شما هم میتونین از اون استفاده بکنین
-خب باید چیکار کنیم نکنه باید بخوریمش
-بله باید بخورینش یا میتونین اون رو تو پوستتون فرو کنین این هم آدرس زاخاریاس بهتره شما عجله کنین اون الان تو مرلین گاهه راستی اسم من مارکوس فنویک هست لطفا اسم من رو به لرد بگید راستی این تیغ ها فقط برای چند ساعت اثرش موندگاره خدا نگهدار.
- خب کتی برای اولین بار از ایده ات خوشم اومد .
-خب تا موقعی که به ایده های من عمل کنین میتونین درست کارا رو انجام بدین
-خب آجیلای پر مغز مامان راه بیوفتین یعنی پرواز کنین تا یه کروشیو مهمونتون نکردم.


ویرایش شده توسط مارکوس فنویک در تاریخ ۱۳۹۹/۸/۲۲ ۹:۵۲:۳۷

Mr.Marcoos Fenoeek






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.