هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱:۰۱ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۵
#1
هوشیاری مداوم...

نام کامل: آلستور مودی

نام مستعار: مودی چشم مجنون

گروه: گریفندور

معرفی کوتاه:...کارآگاه بازنشسته وزارت در زمان خودم بهترین بودم...عضو فعلی محفل...سابقه دستگیری بغضی از اون سیاهای رده بالا رو دارم...این همه زخم رو صورتم بیخودی بوجود نیمده...و در زمان ریاست دامبلدور در ویزنگاموت عضویت داشتم...با دامبلدور و ویزلیها هم رابطم خوبه...

هووم...بذار ببینم اصلا این اطلاعاتو واسه چی میخوای نکنه توهم از اونایی؟ ها؟ د بگو دیگه؟ نذار بگم زیر پیرنیت گلگلیه صورتیه...نذار بگم زیر شلواریتو پشت و رو پوشیدی...این چشم خیلی چیزا میبینه...آره...تا لایتناها میبینه...

تایید شد!


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۵/۶/۱۵ ۱۳:۵۳:۳۵

امروز خودم را زخمی کردم تا ببینم آیا هنوز درد را حس میکنم یا نه....درد تنها واقعیت است...

-- جانی کش


Re: شرح امتيازات
پیام زده شده در: ۲۳:۲۶ یکشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۴
#2
امتيازات جلسه ۷ تغيير شکل:

۱۰ امتياز اسلايترين

۱۰ امتياز هافلپاف

به دليل کار خوب دوستان در جواب دادن به سوالات!


امروز خودم را زخمی کردم تا ببینم آیا هنوز درد را حس میکنم یا نه....درد تنها واقعیت است...

-- جانی کش


Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۳:۵۸ جمعه ۱۹ اسفند ۱۳۸۴
#3
بسيار خب...ممنون آنيتای عزيز...هوم...حدود ۹۵۷ سال بود که کسی بهم نگفته بود خوشتیپ! ده امتياز برای هافلپاف بخاطر جوابهای صحيح آنيتا و ۱۰ امتياز به سالی بخاطر جوابهای صحيح دويل! ممنون از نظرات خوبتون و اما جلسه آخر ترم زمستانی رو باهم شروع ميکنيم...

بسيار خب فکر ميکنم شما هر چی ميخواستين در مورد تغيير شکل متوسطه و طلسمهای سه بخشی ياد گرفتيد حالا اين جلسه تنها چيزی که ازتون ميخوام اينه که يک نمايشنامه بنويسيد و در اون از حد اقل سه تغيير شکل مرحله متوسطه (جاندار به بيجان و بيجان به جاندار) استفاده کنيد. توجه کنيد که حد اقل يکی از اين سه طلسم بايد سه بخشی باشه...نمايشنامه ها به اين صورت امتياز داده ميشه:

-----امتياز نمايشنامه: (اندازه نمايشنامه نه بلند باشه نه کوتاه)

۱. کيفيت نمايشنامه (۱۰)

-----امتياز درسی:

۱.بکار بردن طلسمها و طلسمهای سه بخشی(۵)

۲. انتخاب طلسمها (چه طلسمهايی رو در نمايشنامه ميذاريد) (۵)

ميتونيد شروع کنيد...برای امتحان هم آماده باشيد!


امروز خودم را زخمی کردم تا ببینم آیا هنوز درد را حس میکنم یا نه....درد تنها واقعیت است...

-- جانی کش


Re: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۳:۳۶ جمعه ۱۹ اسفند ۱۳۸۴
#4
نام خطرناکترین موجودی که با جادوی سیاه در ارتباط هست را نام ببریدوبنویسید جادوگران جادوی سیاه بیشتر به چه حیوانی علاقه دارند.چرا؟


هووم...اين موجود گونه ای از مارهاست و بسيار کميابه به نام باسيليک...يادش بخير اون موقع ها سالی هی ميگفت من يه باسيليک دارم ما باور نميکرديم! جادوگران سياه به اين موجود علاقه دارن چون اندازه اين مار بسيار بزرگه...براحتی شکست پذير نيست و خصوصيت بسيار جالبی در چشمهاش داره! همونطور که ميدونيد باسيليک ميتونه شخص مورد نظر رو با نگاه کردن مستقيم بکشه! در ضمن اين جانور در مقابل جادوگران سياه قدرتمند کاملا آرام و تربيت پذيره و همونطور که پروفسور کويريل گفتن به راجتی ميشه باهاش ارتباط برقرار کرد!


امروز خودم را زخمی کردم تا ببینم آیا هنوز درد را حس میکنم یا نه....درد تنها واقعیت است...

-- جانی کش


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۹:۰۰ سه شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۴
#5
صيح همه دوستان بخير...ممنون از شرکتتون توی کلاس دوئل...کارتون خوب بود! اينهم امتيازات نهايی...

اسلايترين :‌ به فلينت عزيز ۱۸ امتياز ميدم برای کل تکليف و سوال اضافه...جراب سوالت درست بود اما موردی که اشاره کردی در مورد برگشتن طلسم به خودمون غلط بود...در واقع هيچ اتفاقی نميفته جز چند جرقه کوچک...پس زدگی چوبدستی دلايل ديگه ای داره که در دوئل هم زياد اتفاق ميفته و در ترم بعد انشا الله بررسيش ميکنيم! و برای سوالات تستت هم ممنون همش درست بود به غير از سوال ۲ که بعدن درستش کردی، من نصف نمره رو برای سوال دو بهت ميدم بازم کارت عالی بود! بسيار عالی پسر جان! برای تست هم ۹ امتياز بهت ميدم! عاليه! و اما لرد عزيز! کارت خوب بود ۱۵ امتياز برای تکليف اما جواب سوال اضافت هم درست بود پس ۵ امتياز هم برای اون! البته جراب بهتر طلسم پروتگر هست! چون پرتو داره! ولی در مورد شيلد هم درسته سپر غيب خواهد شد!

گريفندور: ها پسرم آفرين رونان...تستت عالی بود ۱۰ امتياز کامل رو گرفتی به علاوه يه کارت آفرين (هزار و دويست و شست و پنج آفرين) و اما در مورد کارت روی تکاليف...جواب طوالات عالی بودن اما سوال اضافی رو شرمنده ام! البته رفلکسيوس هم پرتو داره اما آخه فايده ای نداره نامرئی کنی! تازه کار خودمم سخت ميکنی که آينه ها رو کجا بذاری! نميتونم بپذيرم شرمنده! اما ۱۵ امتياز برای تکاليف گرفتی!

و اما درس...

ـــــــــــــــــــــــ

بسيار خب دوستان! اينهم پايان يک ترم خوب و خوش ديگه! اين دوجلسه آخره و بعدشم که امتحان دارين! اميدوارم بار ديگه همديگه رو توی ترم بهاری ببينيم! اما اين جلسه ميخوام درس طلسم آخر ترم زمستون رو بهتون ياد بدم...اين طلسم در واقع ضد پيش طلسم (اکس) عمل ميکنه! زمانی که شخصی پيش طلسم (اکس) رو برای شما اجرا ميکنه شما باز هم راه دفاع دارين! ورد اين طلسم (ويژن هایپروس) يا ( Vision Huperus) هست! که به شما کمک ميکنه که جای آرمدن پرتو نامرئی رو بفهمين...طرز اجرای اين طلسم به اين صورته که دست چوبدستی رو از طرف بازوی مخالف سمت ديگه سه بار به سرعت بسيار زياد حرکت بديد (سريع اما نرم) و هم زمان بگيد (ويژن هایپروس) اين طلسم پرتو نداره و پرتوی طلسم حريف رو به صورت کم رنگ نشون ميده! (تمرکز بيشتر وضوح بيشتر)!

مساله مهم در مورد اين طلسم اينه که وقتی شما طلسم رو در مقابل پيش طلسم (اکس) اجرا ميکنيد و طلسم حريف رو ميبينيد ديگه وقتی برای اجرای ضد طلسم اون نميمونه...و بيشترين کاری که ميتونيد بکنيد جاخالی دادنه اما اينجا راه حلی هست...طلسم ويژن قابلت ترکيب شدن با همه طلسمها رو داره! هم هجومی و هم دفاعی...تنها کاری که بايد بکنيد اينه که دو ورد رو هم زمان اجرا کنيد! يکی از اونا ويژن و ديگری طلسم دفاعی انتخابی شماست! يکی از طلسمها بايد بلند خوانده بشه و ديگری بايد توی ذهن خوانده بشه! کار سختيه اما با تمرين شدنيه! اين استراتژی شماست که کدوم طلسم رو بلند و کدوم رو توی ‌ذهن بگيد! زود باشيد تمرين رو شروع کنيد...زود باشيد...

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اما اين جلسه که جلسه آخر در اين ترمه، کار جالبی رو براتون در نظر گرفتم...کاری که ميکنيد اينه که يک نمايشنامه دوئل بين خودتون و هر انسان زنده يا مرده ای که خواستيد مينويسيد و در اون از حد اقل ۳ تا از طلسمهايی که در اين ترم ياد گرفتيد استفاده ميکنيد. نحوه امتياز دهی به اين شکله:

>امتياز نمايشنامه نويسی:
---کيفيت نمايشنامه که توسط خودم سنجيده ميشه.(۵)
---طول نمايشنامه که نه بايد زياد بلند يا زياد کوتاه باشه. (۵)

>امتياز دوئل:
---استفاده از حداقل سه طلسم آموزش داده شده در اين ترم. (هر طلسم بيشتر ۳ امتياز بيشتر) (۵)---استراتژی در دوئل که توسط خودم سنجيده ميشه. (۵)

بسيار خوب از همين الان ميتونيد شروع کنيد!

--------------------------

اما تکاليف در باره طلسم ويژن:

۱- طرز اجرای طلسم ويژن رو کامل توضيح بديد!(۵)

۲- چه کار کنيم که بتونيم هم زمان طلسم ديگری رو همزمان با طلسم ويژن بفرستيم؟(۵)

۳- گزارشی از تمرين خود روی طلسم ويژن بنويسيد و در صورت داشتن مشکل، مطرح کنيد!(۵)

-------------------------

در پناه سرژ موهای سرژ آفتاب نخوريد!


امروز خودم را زخمی کردم تا ببینم آیا هنوز درد را حس میکنم یا نه....درد تنها واقعیت است...

-- جانی کش


Re: ستاد مرکزي حذب ليبرات دموکرات جادوگرياليستي
پیام زده شده در: ۷:۳۵ سه شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۴
#6
اطلاعيه...مهم! کاری از گروه سلمونی اسموت آقا فرهمند و پسران!

ــــــــــــــــــــــــــــــ

تا بحال فکر کرديد که کليتان چگونه زيبا خواهد بود اگر...روی آن اين همه چمن نبود؟آيا تا بحال به اين فکر کرده ايد که انسان چرا ماشين ۴ را اختراع کرد؟ آيا تا بحال به فوايد اسموتيت اسلامی انديشيده ايد؟ اگر نه اينجا اطلاعات مفيديست برای شما...

===

چند مثال ساده! مثلا همين برزيليا! چند بار تاحالا جام جهانی رو بردن؟

بخاطر کلشونه ديگه؟ ميگين نه؟ الان دليلشم ميگم!

سر اسموت باعث ميشه که آفتاب يا نور پروژکتور به کلشون بخوره و بعد مستقيم بازتاب کنه توی چشم حريف و حريف از ميدون به در بشه!

اما اين مساله از نظر علمی هم به اثبات رسيده که اسموت بهتر از نا اسموته! دانشمندان دانشگاه علميه قزوين (بفرست يه صلوات مرلينييييی) به اين نتيجه رسيدن که مو باعث جلوگيری از رسيدن اکسيژن به مغز ميشه! و کله اسموت ها بهتر ميتونن تصميم بگيرنر چون سلولهاشون اکسيژن بيشتری داره! درضمن برادر حميد برای کفش اين موضوع برنده جايزه نوبول سال پيش شد! (هوووی...طرفداری اسموت نشدن وزير دست نگيرنا! کله سرژ قضيش فرق ميکنه! استثناييه! موهايه سرژ عين آنتنه اصلا اکسيژنو بهتر ميگيره! ريشهای دامبل هم همينطور!)

و در آخر نگاهی به اين عکس جادويی زيبا بيندازين! آخه کوجاش زشته به اين خوشتیپی؟ تازه از نظر تیپ هم که بهتره! والا! بريز پايين اون پشمارو!
اسموت بايد گردد!


_______________________
با تشکر فراوان از ربرتو کارلوس که کله بسيار زيبا و اسموتشو در اختيار ما قرار داد تا منتاژ کنيم! تهيه شده در گروه آسلام و موضوعات جانبی شکبه ۳ ! زمستان ۸۴!


امروز خودم را زخمی کردم تا ببینم آیا هنوز درد را حس میکنم یا نه....درد تنها واقعیت است...

-- جانی کش


Re: پادگان نظامی
پیام زده شده در: ۱۰:۱۵ دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۴
#7
هزاران نفر دوش تا دوش ايستاده بودند منتظر دستور او! گويی زمين را بجای ريگ و آسفالت با انسان فرش کرده بودند...همه در حال آماده باش! استوار و محکم و گودريک گريفندور در برابر آن هزار و اندی سرباز ايستاده بود و فرياد ميزد:

- هووو...قدم رو...هووو...به چپ راست...به راست چپ!

سربازان مانند ماشينی اطاعت ميکردند! چه باشکوه بود آن صحنه...چه با عظمت! چه قدرتی...که ناگهان...

-هوی...گريف پاشو...گريف...خواب بد ميبينی؟ گريف...هويی!

-ها...ها...چيه؟ به چپ چپ! قدر رو!

- چی ميگی بابا...نکنه دوباره؟...استغفرالله...نذا دهنم واشه! (پاسگاه پليس دو روز بعد: گريف: نه آقا بخدا الکی يه حرفی زد از رو بچگی...آقا ما تاحالا تو عمرمون آب معدنی هم نخورديم بخدا...)...گودريک پاشو مشتری داريم!

گودريک با چشمانی خواب آلود: ها؟ مشتری دا...داريم...چی ميخواد؟ شير پاستوريزه که اون گوشس...آدامس بادکنيکيم که شرمنده تموم کرديم...ردش کن بره...بره...آخييی...

آرتيکوس با فرياد: هوووی...جناب يکی از رئسای پادگان...پاشو وگرنه خودم چپت ميکنم...متقاضی داريم ميخواد عضو ارتش بشه!

- جدی؟ چه خوب چندمين نفره؟ ديروز که تا ۱۲۸۷ رفتيم درسته؟

-نه با اجازتون اولين نفره!

و بالاخره پس از کشمکشی طولانی گريف تصميم به رسيدگی گرفت:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خب...

- اسم...

- هادوک!

-شغل...

-علاف ۹۹ درصد!

-خوبه...تو کدوم قسمت ميخوای باشی؟

- نيروی دريايی!

-وزير مورد علاقت چه شکلی بايد باشه؟

-آقا با عينک ريبن خيلی خوبه!...طنزشم زياد کنيد بد نيست!

-منظورم از نظر اسموتيت بود!

-نه ممنون...صرف شد!

-نه خير شما از مرحله پرتی...بوگو ببينم...مامانت چه نسبتی با مرلين داره؟

-آقا مرلين يه بار اومده بود خونمون!

-ها داره جالب ميشه...چرا اومده بود؟

-آقا خونمون نزديک پارک بود بيچاره قضای حاجت گرفته بودش مجبور شد بياد خونه ما!

-آها ازون لحاظ!...هوووم بذار ببينم!...شما تاييدی! نشان شما به زودی توسط آرتيکوس کبير تقديمتون ميشه!

ــــــــــــــــــــــــــــ

آرتيکوس...سدا! يادت نره!


امروز خودم را زخمی کردم تا ببینم آیا هنوز درد را حس میکنم یا نه....درد تنها واقعیت است...

-- جانی کش


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۹:۵۴ شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۴
#8
بسيار عالی بود مارکوس عزيز آفرين!...هوم فقط چند نکته رو ميخواستم متذکر بشم:
نقل قول:

طلسم های دفاعی بیشتر باعث بازگشت طلسم به حریفی که طلسم تهاجمی را فرستاده می شود و حتی طلسم های تدافعی زیادی هستن که دارای قدرت زیاد هستن و طلسم های مرگبار را نیز به سمت مخالف هدایت می کنند. اجرای صحیح و با تمرکز طلسم های تدافعی حتی می تواند طلسم را با همان قدرتی که فرستاده شده برگرداند ولی اگر با تمرکز انجام نشود با قدرت کم تری بازگشت داده می شود.



در مورد سوال دو...بيشتر دقت کنيد
...خصوصيت ويژه اونها چيه در واقع اگر بخوام راهنمايی بکنم اينه که طلسمهای دفاعی چه موقعی عمل ميکن؟
در واقع طلسمهای دفاعی فقط موقعی عمل ميکنن که...بقيشو شما بايد بگين!

در ضمن سوال ۴ خيلی سخته حواستون باشه!
نکته ديگه اينکه بهتره برای سوال آخر اشاره کنيد که طلسم آينه پيشرفته چه کار ميکنه!
اينجوری بهتره!

باز هم ممنون! منتظر بقيه شما هم هستم!


امروز خودم را زخمی کردم تا ببینم آیا هنوز درد را حس میکنم یا نه....درد تنها واقعیت است...

-- جانی کش


Re: شرح امتيازات
پیام زده شده در: ۹:۴۳ شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۴
#9
اينهم امتيازات نهايی جلسات فشرده ۴ و ۵ دوئل:

________________________

اسلايترين: ۲۰ امتياز به زابينی و فلينت عزيز

گريفندور : ۳۰ امتياز به ويزلی و رونان عزيز برای جوابهای خوبشون

هافلپاف: ۱۰ امتياز هم به آنيتای عزيز بخاطر جواباش اما ميتونستی بيشتر توضيح بدی!


امروز خودم را زخمی کردم تا ببینم آیا هنوز درد را حس میکنم یا نه....درد تنها واقعیت است...

-- جانی کش


Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۴:۴۸ شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۴
#10
اميدوارم همينطوری باشه که شما ميگی! از کار بسيار خوبت ممنونم دويل عزيز! حتما هفته ديگه جوابهای درست رو نگاه کن که خودتو ارزيابی کنی و اما مشکلی که داشتی:

نقل قول:

دوباره تمرکز کردم و سعی کردم یه گربه رو تصور کنم کار خیلی راحتی نبود چه طور میشد گاز سبز رنگ به یه گربه تبدیل بشه یکم شک داشتم ولی سعیمو کردم احساس کردم از درون گاز دو تا چشم دارن بم نیگا میکنن بیشتر تمرکز کردم درست مثل این بود که یه جایی رو مه سبز رنگ گرفته باشه و حالا اون مه داره از بین میره می تونستم صورت گربه رو ببینم کم کم بدنش هم قابل تشخیص بود خیلی هیجان زده بودم میتونستم گربه کامل رو ببینم هنوز به طور کامل جسم پیدا نکرده بود که یهو شیشه پوکید !!!! نمی دونم چرا !!!
- پروفسور به مشکل بر خوردم ممکنه بگین چرا شیشه شکست ؟؟؟


هوووم...اگه دقت کنی خودت گفتی که هيجان زده شدی! البته طبيعيه واقعا برای بار اول هيجان انگيزه که گربه رو تونستی ببينی اما همونطور که ميدونی هيجان و تمرکز دوچيزی هستن که مغز رو بسيار تحت تاثير قرار ميدن و تحت تاثير قرار گرفتن ذهن يک جادوگر هميشه خوب نيست! در واقع چيزی که باعث شده کار خوبت خراب بشه ادغام شدن احساس هيجان و تمرکزه که باعث ميشه نيروی جادوييت از کنترل خارج بشه...در واقع ادغام تمرکز و هيجان اتفاقيه که خيلی وقتا ميفته و جادوی مارو از کنترل خارج ميکنه پس يک جادوگر با تجربه بايد روی احساسات خودش مسلت باشه!

باز هم امتحان کن مطمئنم موفق ميشی!


امروز خودم را زخمی کردم تا ببینم آیا هنوز درد را حس میکنم یا نه....درد تنها واقعیت است...

-- جانی کش






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.