سوژه ی نیو!ساعت 5:30 صبح بود. همه ی ملت هافلی در خوابگاه در حال دیدن خواب 7 پادشاه بودند که ناگهان سرو صدای گوشخراشی آرامش آن ها را بر هم زد:
-جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ! بوقی! نکن! من تصمیم می گیرم چی کار کنیم!
-تو ناظر دومی! من می گم چی کار کنیم!
-نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه ولش کن پیوز! روح بی خاصیت!
-دختره ی جیغ جیغوی بی کار علاف سانـــــــــــــــــــسور!

همه ی ملت هافلی با پیژامه های گل گلی به سمت دفتر نظارت دویدند که ناگهان با صحنه ی عجیبی روبه رو شدند:
لورا از شانه های پیوز آویزون بود و هی با کف دستش می کوبید تو سر اون و با یک حرکت انتحاری اونیکی دستشو فرو می کرد تو هر سوراخی از بدن پیوز که می تونست

پیوز هم بی کار نشسته بود و کپه ای از موهای لورا رو با یکی از دستاش هی می کشیدشون و در کل موفق شده بود کل موهای قسمت شرقی سر لورا رو بکنه

و با اون یکی دستش سعی می کرد لورا رو از رو شونه هاش بندازه پایین!
-گوفک( افکت افتادن فک ملت بیننده)
-گوفکش(افکت افتادن لورا از شونه ی پیوز روی گونی سیب زمینی

)
هیچکس توان صحبت نداشت! لورا و پیوز به حالت

به ملت نگاه می کرد.بالاخره لورا گفت: آخ آخ! بچه ها بیدارتون کردیم؟ ما...ما..ما فقط دا..شتیم..داشتیم..
پیوز با سرعت حرف او را کامل کرد: داشتیم خودمونو برای ورزش صبحگاهی گرم می کردیم

! حالا بهتره همگی بریم بخوابیم..
ریتا به حالت مرموز به آن دو نگاه کرد و گفت: مطمئنید؟ آخه بعد دوماه یهو نصف شبی پیداتون شد و...
لورا در حالی که به زور کپه ای از موهایش را از چنگ پیوز بیرون آورد گفت: بی خیال باو! ما ها که با هم مشکلی نئاریم!
پیوز: آره آره! با با هم رفیقیم.
دو روز بعد!
لورا با عصبانیت وارد تالار شد و فریاد زد: دیه خستم کردی روح بوقی! من مگه بت نگفتم که اون اعلامیه رو نزن فعلا!؟
پیوز که تازه از حمام در آمده بود با آرامش جواب داد: ناظر اول منم هر کارم به خوام می کنم! ناراحتی می تونی استعفا بدی!
زاخار با عصبانیت گفت:بسه شما دو تام! تا الان که نبودیم تو تالار و به امان خدا ول کردین و رفتین حالا هم که 2 روزه هی دارید ایطوری می کنید!
-تقصیر لوراس!
-نخیرم!کاملا تقصیر توئه!
-تو!
-تو!
لودو آن دو را از هم جدا کردو گفت: تقصیر هردوتونه!
لورا بدون توجه به لودو فریاد زد: من استعفا نمی دم! اینقدر تو نظارت می مونم تا چشم حسودا کور بشه!
پیوز نعره زد: پس بچرخ تا بچرخیم!
اعضای هافل با وحشت به همدیگه و سپس به اون دو تا دیکتاتور نگاهی انداختند!
-----------------------------------------------------------
*توجه داشته باشید که توهین موهین خاصی تو پستاتون نباشه!
*به وجود آوردن هر نوع بدبختی برای این دوتا بلامانع است