چرت و پرت های عامه پسند
کاری از کلنل فابستر
کارگردان جی کی رولینگ
جلوه های ویژه HVN ,gN l,Vj
بازیگران هری پاتر، هرمایونی و رونالد ویزلی
------
رون: هری این دیگه چیه ؟!
هری: رون این یه هلی کوپتره!!!
رون: با این چی کار میکنن؟!
هرمایی: رون ماگلا با این پرواز میکنند؟!
رون: چه جهنمی، این تاپاله اهنی امکان نداره بتونه پرواز کنه !!
هرمایی: رون بالا سرتو نیگا کن یکیشون داره پرواز میکنه !!
هری: از اونجایی که دور تا دور این جزیره رو اب گرفته و از اونجایی که چوبدستیامونو از دست دادیم، این تنها راه فرارمون از این جزیره است ..
هرمایی: اما هری هیچ کدوم از ما بلد نیستیم یه هلیکوپتر برونیم !!
هری: راست میگی پس تسلیم میشیم !!
رون: نه، صبر کنید، فکر کنم من میتونم یکی از این ماسماسکا رو برونم .
هرمایی: رون این که یه شوخی نیست، تو حتی اسمشو امروز شنیدی، کی یاد گرفتی یکیشونو برونی؟!
رون: چه جهنمی، منطقتون کجا رفته ؟! من همین الان یکی از اونا رو دیدم که پرواز میکرد ...
هری: خب ...
رون: خب ؟! من کسیم که با چهار تا فیش و فوش کردن تو زبون مارا رو یاد گرفتم هری، رفتم اموزش گاه پارسل ماثا رو راه انداختمو کلی پول به جیب زدم، پس حسودی نکنو بپر سوار شو ...
هرمایی: هری این تنها شانسمونه ...
چند دقیقه بعد روی هوا ...
هری: رون کارت عالیه ...
رون: چه جهنمی، روندن این از انگشت کردن تو دماغمم راحتتره ...
هری: هرمایی هنوز دارن تعقیبمون میکنند؟!
هرمایی: اره هری، اینجا رو هوا تو دیدشونیم، باید یه جا فرود بیایم ...
هری: رون تو اون جزیره این تابوت پرنده رو بشون، رو هوا تو دیدشونیم ...
رون: چه جهنمی، هری من فقط یکی از این ماسماسکا رو دیدم که داره پرواز میکنه، هیچ وقت فرصت نشد ببینم چجوری با یکیشون فرود میان ...
هری: رون اینو الان باید بگی ...
هرمایی: اوه نه اوضاع داره خطرناک میشه ... یه موشک به سمتمون شلیک کردند ...
هواپیما روی هوا منفجر میشه اما هری رون و هرمایی موفق میشن قبل انقجار خودشونو داخل اب پرت کنند ..
چند روز بعد قهرمانان داستان ما در یک سلول بهوش میاند ...
هرمایی: هعی بلند شید، ما رو برگردوندند به همون زندانی که توش بودیم ...
رون: لعنتی ...
هری: حالا چی کار کنیم ...
رون: من یه نقشه ای دارم ...
هری: بگو چیه ؟!
رون: من دیدم نگهبانا چجوری این درو باز و بسته میکنند ... یاد گرفتم چطوری باید بازش کنم ...
هرمایی: رون تو یه نابغه ای، یعنی میتونی ما رو از اینجا ببری بیرون ؟!
رون: اره فقط شماها بایس برام یه کلید جور کنید ...
هری و هرمایی به طرز نا امید کننده ای مایوس میشند ...
ناگهان سلول اونها منفجر میشه ... و همشون میمیرن ...
جی کی رولینگ: چه جهنمی؟!!! این دیگه چی بود ؟! کی اینجا رو منفجر کرد !؟ با اجازه کی ؟!
یکی از کارگران: قربان جناب HVN ,gN l,Vj گفتم که دستور شماست که اونجا رو منفجر کنیم ...
جی کی رولینگ: HVN ,gN l,Vj من کی گفتم اونجا رو منفجر کنی احمق ؟!
HVN ,gN l,Vj چوبدستی خودش رو در میاره و نام خودش رو با حروف اتشین روی هوا مینویسه و بعد ALT+SHIFT رو میگیره، حروف فارسی میشن و نام لرد ولد مورت پدیدار میشه ...
جی کی رولینک: لعنتی، هنوزم از این حقه قدیمی استفاده میکنی؟! چطور متوجه نشدم ؟!
لرد ولدمورت: هاهاهاهاهاهاهاها ... من بلاخره تونستم هری رو بکشم ....
صدایی از عدم: اما من هنوز احساس زنده بودن میکنم ...
لرد ولدمورت: چه جهنمی !!!!!
فیلم تموم میشه، کسایی که از نظر منطق علت و معلولی فیلم دچار مشکل شدند تا اخر تیراژ رو ببیند ...
اخر تیتراژ
رون و هرمایی در بهشت برین دارن هم دیگه رو بوس میکنند ...
من تقریبا تمام جاهایی رو که میشده از دست بدی تو جنگ از دست دادم ...