هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: اگر قرار بود با يكي از شخصيت هاي كتاب ازدواج ميكرديد ، آن شخصيت چه كسي بود ؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۲۱:۳۸ دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۳
#1
با عرض سلام من به همسرم فلور علاقه دارم و حاضر به ازدواج با کس دیگری هم نبودم


به همه اعتماد داشتن خطرناک است، به هیچ کس اعتماد نداشتن خطرناکترین است.


پاسخ به: بعد از تمام شدن سری کتابهای هری پاتر چه قدر به اونها سر میزنید؟
پیام زده شده در: ۲۱:۳۵ دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۳
#2
من از کلاس سوم (دبستان)که شروع به خوندن کردم تا حالا هرکدومو حدود 5 الی 6 بار به طور میانگین خوندم مثلا حدود 10 بار سنگ جادو رو خوندم ولی شاهزاده دورگه رو فقط 3 بار خوندم یا یادگاران مرگو 5 بار خوندم و جام آتشو 3 بار الانم دوباره دارم مرور میکنم دارم حفره اسرارآمیزو برای بار چهارم میخونم.


به همه اعتماد داشتن خطرناک است، به هیچ کس اعتماد نداشتن خطرناکترین است.


پاسخ به: قوی ترین ساحره
پیام زده شده در: ۲۱:۱۸ دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۳
#3
من میگم پروفسور مک گونگال از همه ساحره ها حتی از بلا قوی تره.


به همه اعتماد داشتن خطرناک است، به هیچ کس اعتماد نداشتن خطرناکترین است.


پاسخ به: اگر دامبلدور نمیمرد،دوست داشتیددوست داشتید به جاش کی میمرد؟
پیام زده شده در: ۲۱:۱۴ دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۳
#4
اول اینکه بهتر که دامبلدور مرد حالا اگه نمیمرد دوست داشتم به جاش پروفسور تریلانی بمیره که همه از شرش راحت شن. :sibyll:


به همه اعتماد داشتن خطرناک است، به هیچ کس اعتماد نداشتن خطرناکترین است.


پاسخ به: فکر کن رولینگ میخواد کتابو باز نویسی کنه...بهش میگفتی چه تغییراتی بده یا چه چیزایی اضافه کنه؟
پیام زده شده در: ۲۱:۱۱ دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۳
#5
نمی دونم شاید نمیخواستم سیریوس بمیره


به همه اعتماد داشتن خطرناک است، به هیچ کس اعتماد نداشتن خطرناکترین است.


پاسخ به: چگونه با سایت جادوگران آشنا شدید؟
پیام زده شده در: ۲۰:۲۲ یکشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۳
#6
من داشتم تو یه وب مطلبی راجع به خانم رولینگ میخوندم که دیدم نوشته منبع:جادوگران
بعدش که اومدم اینجا عضو شدم


به همه اعتماد داشتن خطرناک است، به هیچ کس اعتماد نداشتن خطرناکترین است.


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۱۹ یکشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۳
#7
نام:بیل ویزلی

خون:اصیل زاده

گروه:گریفندور

رنگ مو:مانند همه اعضای خانواده ام سرخ مو

چوبدستی:چوب درخت ساج و ریسه قلب اژدها 32 سانت و کاملا انعطاف پذیره

عضویت در:محفل ققنوس

شغل:در بانک جادویی گرینگوتز که به وسیله جن ها اداره میشود در مصر

ویژگی ظاهری:بلند قد و لاغر با موهای بلند دم اسبی و گوشواره هایی به شکل دندانه

متاهل
نام همسر:فلور دلاکور

تأیید شد.


ویرایش شده توسط ماندانگاس فلچر در تاریخ ۱۳۹۳/۴/۳۰ ۱۳:۵۶:۵۹

به همه اعتماد داشتن خطرناک است، به هیچ کس اعتماد نداشتن خطرناکترین است.


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۳:۵۰ یکشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۳
#8
من جیمز پاتر پدر هری رو میخوام فک کنم آزاد بود. اگه نشد بیل ویزلی


به همه اعتماد داشتن خطرناک است، به هیچ کس اعتماد نداشتن خطرناکترین است.


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۲:۵۲ یکشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۳
#9
من میخوام برم گریفندور تمام مشخصات گریفندوریا رو خوندم فک کنم برام مناسب باشه میخوام برم گریفندور :kiss:


به همه اعتماد داشتن خطرناک است، به هیچ کس اعتماد نداشتن خطرناکترین است.


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۴:۳۰ یکشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۳
#10
دامبلدور بار دیگر با چشمان نافذش به آرگوس فیلچ نگاه عمیقی کرد و پرسید:«آقای فیلچ شما مطمئنی که این نامه را از شخص ناشناسی گرفتی؟»


فیلچ پاسخ داد:


-بله پروفسور.


-خوب دیگر میتوانی بروی.


فیلچ هم با عجله از دفتر پروفسور دامبلدور بیرون رفت.


هنگامی که دامبلدور تنها شد بار دیگر نامه را از نظر گذراند تنها چیزی که
پشت نامه نوشته شده بود این بود "به آقای آلبوس دامبلدور(به روشی
که یه گریفیندوری میتونه بازش کن)" دامبلدور چوبدستی اش را از داخل
ردایش درآورد و نوک آن را به طرف نامه گرفت و چند ورد را زیر لب زمزمه کرد که کارساز نبود.

ناگهان فکری در سرش جرقه زد «شمشیر گریفیندور»

دامبلدور از پشت میز بلند شد وبه دیوار پشت میز نگاهی انداخت. کلاه گروهبندی کهنه و نخ نما در یکی از قفسه ها بود ـ در کنار آن شمشیر جواهر نشان و باشکوهی قرار داشت که غلاف آن بلورین بود و یاقوت های درشت روی دسته نقره ای آن می درخشید. دامبلدور دستان کشیده اش را به طرف شمشیر دراز کرد و آن را برداشت؛سپس به طرف نامه رفت و تیغه شمشیر را در لای درز پاکت نامه گذاشت و کشید پاکت نامه به آسانی باز شد و دامبلدور نامه را از درون آن به بیرون آورد تای آن را باز کرد.
درون نامه نوشته شده بود:


«همیشه حدسیات آلبوس دامبلدور به درستی به وقوع نمی پیوندد کسی نمیداند شاید لرد ولدمورت شرور هنوز زنده باشد .شاید یک جان پیچ مخفی وجود داشته باشد که آلبوس دامبلدور از آن بی خبر است»


نامه امضایی نداشت.


جمله بندی هات اون قدرت لازم رو نداره و این یعنی باید بیش تر بخونی تا قلمت در این مورد قوی تر بشه. ضمن اینکه می تونستی ابتکار بیشتری به خرج بدی و داستان بهتری بنویسی. توجهت به توصیف شمشیر خوب بود.
بعد از ورودت به ایفا می تونی برای برطرف شدن اشکالات پست هات از جادوکاران ویزنگاموت و ناظران تالار خصوصی درخواست نقد کنی. تایید شد!

سال اولیا از این طرف!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۴/۲۹ ۱۱:۴۷:۲۸

به همه اعتماد داشتن خطرناک است، به هیچ کس اعتماد نداشتن خطرناکترین است.






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.