توضیح کوتاه:فرزند ششم از یک خانواده نه نفری ام که مثل سایر برادرانم برای تحصیل به هاگوارتز میرم و در اونجا دو دوست گرانبها به نامهای هری پاتر و هرمیون گرنجر پیدا میکنم. از اولین سال ورود من به هاگوارتز و آشنا شدن با هری پاتر اتفاقات زیادی در هاگگوارتز رخ میدهد که ما هم در آن اتفاق ها حضور داریم....
ویژگی های ظاهری: مو قرمز دوست داشتنی به همراه صورت پر از کک و مک و به طور کلی جنتلمنم
ویژگی های اخلاقی: از مقایسه شدن نفرت دارم دوست دارم همیشه تک و همیشه تو چشم باشم
توضیح کوتاه:فرزند ششم از یک خانواده نه نفری ام که مثل سایر برادرانم برای تحصیل به هاگوارتز میرم و در اونجا دو دوست گرانبها به نامهای هری پاتر و هرمیون گرنجر پیدا میکنم. از اولین سال ورود من به هاگوارتز و آشنا شدن با هری پاتر اتفاقات زیادی در هاگگوارتز رخ میدهد که ما هم در آن اتفاق ها حضور داریم....
ویژگی های ظاهری: مو قرمز دوست داشتنی به همراه صورت پر از کک و مک و به طور کلی جنتلمنم
ویژگی های اخلاقی: از مقایسه شدن نفرت دارم دوست دارم همیشه تک و همیشه تو چشم باشم
توضیح کوتاه:فرزند ششم از یک خانواده نه نفری ام که مثل سایر برادرانم برای تحصیل به هاگوارتز میرم و در اونجا دو دوست گرانبها به نامهای هری پاتر و هرمیون گرنجر پیدا میکنم. از اولین سال ورود من به هاگوارتز و آشنا شدن با هری پاتر اتفاقات زیادی در هاگگوارتز رخ میدهد که ما هم در آن اتفاق ها حضور داریم....
ویژگی های ظاهری: مو قرمز دوست داشتنی به همراه صورت پر از کک و مک و به طور کلی جنتلمنم
ویژگی های اخلاقی: از مقایسه شدن نفرت دارم دوست دارم همیشه تک و همیشه تو چشم باشم
هري پاتر به طرز مشكوكي كشته شده. حالا جيني تصميم گرفته كه بفهمه كي پشت اين ماجرا ست! بعد مراجعه ی جینی به وزارت خونه جینی میفهمه که قبر هری خالیه. پس به سراغ آنجلینا می ره که یه کارآگاهه که هری رو پیدا کنه... ---------------- -چیه؟ -من یه کارآگاهم!!! -خب که چی ؟ اینو که می دونم نیم ساعته داری به من میگی اینو که شتر هم بود می فهمید که تو کارآگاهی! -منظورم یه چیز دیگه بود. -یا منظورتو مثل آدم میگی یا به همین میله میزنم از وسط دو تیکت می کنم جیگرم حال بیاد یکم هم عقدم خالی شه از دست شما جماعتی که مثل آدم حرف نمی زنین و همش منظور دارین خب مثل آدم حرفوتو بزنین. اون هری گور به گور شده هم فکر کرده من دونگی ام که امپراطور بهش هیچی نگفت اونم هیچی نمی پرسید و منتظر می موند و امیدوار! -باشه عزیزم آروم باش. مگر نه گلبول های سفید بدنت فعال میشن دستور انتشار هیستامین می دن رگات گشاد میشه خونت میره بالا(یعنی فشارش) بعد قلبت که کشش نداره می افتی میمیری باز ما باید کلی پول خاکسپاری و این حرفا پای تو بدیم. پس آروم باش!
هردو مدتی به هم خیره شدند و هیچ نگفتند. در این یک مورد هردویشان می دانستند که آسمون به زمین هم برود و زمین به کهکشان! باز هم هیچ کدامشان نمی توانند پیروز میدان باشند. پس تصمیم به برجام گرفته تا صلح برقرار کنند بدون این که بدانند برجام و فرجام شرجام و این جور حرفا چیست!
-حالا چی میگی تو؟ -میگم باید با مجوز وارد دفتر هری بشیم نه یواشکی. -الان همینم هم مونده که برم مجوز بگیرم همه یعالم و ادم بفهمند شوهر من بهم خیانت کرده... -لازم نیست همه بدونن دونستن یک نفر کافیه! -کی؟ -به نظرت کی؟
جینی اندکی به فکر فرو رفت زیرا فرو رفتن زیاد نیازی نبود اون به خوبی می دانست که کیست! -آرسی!