هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مسابقات لیگالیون کوییدیچ را قدم به قدم با تحلیل و گزارشگری حرفه‌ای دنبال کنید و جویای نتایج و عملکرد تیم‌ها در هر بازی شوید. فراموش نکنید که تمام اعضای جامعه جادویی می‌توانند برای هواداری و تشویق دو تیم مورد علاقه‌شان اقدام کنند. (آرشیو تحلیل کوییدیچ)


اطلاع‌رسانی کوییدیچ قوانین کوییدیچ برنامه مسابقات بیلبورد امتیازات


# مسابقه میزبان نتیجه مهمان
1 براکت بالا برتوانا ~ اوزما کاپا
2 براکت پایین پیامبران مرگ ~ هاری گراس
3 نیمه‌نهایی بازنده 1 ~ برنده 2
4 فــیــنــال برنده 1 ~ برنده 3


دفتر رئیس فدراسیون اطلاعات تیم‌ها کافه کوییدیچ کازینو پیژامه مرلین

گنگستران کوییدیچ

نیازمندی‌های شهروندان




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۲۶ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
#1
نام : بیدل آواز خوان

نام خانواده گی : آواز خوان

لقب ها : بی دل ، مو فنگی ،گومبا

معرفی شخصیت : وی در زمان مرلیخیان می زیست .
وی از کودکی علاقه زیادی به نقاشی داشت و سعی می کرد در هر زمان نقاشی کند . و به همین دلیل توانست در سن نوجوانی نقاشی لبخند ولدمورت را خلق کند .
او که با خلق نقاشی لبخند ولدمورت ثروت و شهرت زیادی به دست آورده بود تصمیم گرفت ثروت بیشتری به دست آورد به خاطر همین خانواده خود را نیز فروخت .

بعد از فروخت خانواده ی خود تصمیم از ثروت خود در راه قاچاق فیلم های ( ) استفاده کند . ودر اخر وقتی داشت میرفت که پیاز بگیره بره عضو محفل شه تابلو خونه ریدل ها رو دید و شیرینی ها رو انداخت دور و رفت که عضو مرگخواران شه .



پاسخ به: خادمان لرد سياه به او مي پيوندند(در خواست مرگخوار شدن)
پیام زده شده در: ۱۳:۰۰ سه شنبه ۸ مهر ۱۳۹۹
#2
سلام میتونم بیام تو ؟!

سلام بیدل عزیز.

تو درخواست قبلی، بهتون توضیح دادم که لازمه بیشتر تلاش کنین. تو این مدت چندین پست زدین و نقد هم گرفتین. لاکن کافی نبوده. کاری که باید بکنید، تلاش بیشتره. درواقع انتظار دارم با توجه به نکاتی که تو نقدها بهتون گفته شده، تلاش کنین ایرادات موجود در پست‌هاتون رو از بین ببرین و روی نکات قوتتون و ‌پرورش اون‌ها تمرکز کنین. من هنوز ایرادات ساده‌ای رو در پست‌هاتون می‌بینم که باید رفع بشن.
همچنین لازمه روی ایفای نقشتون کار کنین. شخصیت بیدل هنوز کلی راه پیش روشه.

عجله نکنین و سعی کنین از فعالیت در سایت لذت ببرین.

موفق باشید.


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۹/۷/۹ ۱۴:۳۱:۵۵


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۸:۰۲ شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹
#3
کی

گابریل تیت



پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۷:۳۱ شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹
#4
چیکار

وایتکس کردن تو حلق مردم



پاسخ به: آزمایشگاه سرّی ریونکلا
پیام زده شده در: ۱۵:۱۰ شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹
#5
لیسا با یک حرکت سریع به سمت ریموند حمله ور شد .

ولی در حین حمله پای او به میز گیر کرد و سرش به قفسه کتاب بخورد کرد و بیهوش شد و بخوابی نه چندان طولانی فرو رفت .

ریموند همینطوری که مشغول چک کردن لیسا بود . چشمش به کاغذی می افتد که از جیب لیسا به بیرون افتاده است می افتد .

نقل قول:
امروز میاد تنها امید شونه از پا درش بیار .


ریموند با خودش کمی فکر میکند و می گوید :تنها کسی امروز میاد بیدل هست یعنی هدف اصلی شون بیدله ! چرا !؟ ...

باید به همه خبر بدم باید از بیدل مواظبت کنم من باید جلوشون بگیرم. اما چطوری ؟


باید برم آزمایشگاه و به همه بگم و سپس به سمت آزمایشگاه به راه می افتد





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۱:۵۴ شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹
#6


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۹:۴۰ جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۹
#7
کجا

در زمان



پاسخ به: دفتر خانه ریدل(ارتباط با ناظر)
پیام زده شده در: ۱۸:۰۸ جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۹
#8
سلام ارباب

کاری چیزی خواهش از ما خواستین بگین انجام بدیم .

من می خواستم مجوز باز کردن یه آموزشگاه تاریخ نویسی تو خونه ی ریدل ها رو بگیرم که اگر من جایی نبودم که بتونم تاریخ رو بنویسم شاگردام بتونن .



پاسخ به: زير نور ماه!
پیام زده شده در: ۱۷:۵۳ جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۹
#9
شب شده بود .
لاورن هیجان زده اما در عین حال ذق زده شده بود . حتی خودش به حرف خودش شک کرده بود .
ایا واقعا برای داده جمع کردن داده به استوا میرفت و یا واقعا‌ برای هدف دیگری بود .

حسابی گیج زده شده شده بود و خواب داشت بر اون غلبه میکرد سعی کرد نخوابه اما خواب قوی تر بود و بر اون غلبه کرد و اون به خواب نه چندان عمیق فرو رفت .

با صدایی بلند از خواب بیدار شد . ترسیده بود و نمی تونست چکار کنه این صدا ها برا چی بود . از پنجره بیرون نگاه کرد . از تعجب خشکش زد .

اونو میشناخت اون یه مرگ خوار بود . چطور جاشو فهمیدن چطور ممکنه .

- لاورن زود از اونجا برو بیرون.

لاورن زیر چشمی نگاهی انداخت باید زود میرفت حتی اگه به قیمت جونش تموم بشه .

ناگهان ارتور صداش کرد و گفت : نمیتونی از اینجا به جای دیگه اپارات کنیم طلسمش کردن . تو باید با دوست من آقای مولدن بری فرد قابل اعتمادبه زود برو .

لاورن با سرعتی زیاد بعضی از وسایل ضروری ریشو جمع کرد .

لاورن با سرعتی فوق العاده بعضی از وسایل ضروری ریشو جمع کرد . و از راه پله پایین رفت نگران اعضای محفل بود ولی می دونست چیز های مهمترین برای نگرانی است و با اراده ای قوی سوار ماشین شد .








پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۲۱:۵۶ پنجشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۹
#10
کی
ارباب لرد







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.