هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مسابقات لیگالیون کوییدیچ را قدم به قدم با تحلیل و گزارشگری حرفه‌ای دنبال کنید و جویای نتایج و عملکرد تیم‌ها در هر بازی شوید. فراموش نکنید که تمام اعضای جامعه جادویی می‌توانند برای هواداری و تشویق دو تیم مورد علاقه‌شان اقدام کنند. (آرشیو تحلیل کوییدیچ)

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (lfnjmm,mwelkflwfwl;efmkemf098409194)



پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۱۲:۳۱:۲۶ جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
#1
سلام به همه اعضای محفل و به خصوص اقا ریموس لوپین
درخواست عضویت توی محفل باحال رو دارم برای جلوگیری از پیشرف جادوی سیاه

درود بر تو فرزندم.
مطمئنا محفل ققنوس به افراد باانگیزه ای مثل تو نیاز داره.
اما با توجه به اینکه پست های کمی داری، من نمیتونم ویژگی های یه جادوگر سفید رو درونت ببینم.
بنابراین، لازمه که بیشتر بنویسی و نقد بگیری تا من‌بتونم سفید بودنت رو تایید کنم.
پس فعلا، تایید نشد.


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۴۰۳/۲/۲۷ ۱۱:۱۴:۰۸


پاسخ به: اگه ميتونستي از يه ورد استفاده كني اون چي بود؟
پیام زده شده در: ۱۲:۲۶:۲۱ جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
#2
حتما از وردهای زیر استفاده می کرم:
اداوراکادورا
کروشیو
لوموس
اکسپکتوپاترونوم
اکسپلیارموس



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۵۶:۵۴ پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
#3
نام :جیمز پاتر
لقب :شاخدار


زندگی نامه:جیمز پاتر پدر هری پاتر و همسر لی لی اونز بود که او و همسرش توسط ولدمورت کشته شدند.پدر جیمز پاتر معجونی را برای حالت دادن مو اختراع کرد که باعث ثروت هنگفتی شد که به ایین خاندان رسید.


شباهت های ظاهری:جیمز پاتر مانند هری موهای قهوه ای و بهم ریخته داشت که در دوران تحصیلش در هاگوارتز توجه دیگران را به خودش جلب میکرد . او عینک گرد میزد و یک بازیکن جستجو گر خوب بود



او یکی از اعضای گروه قارتگر بود و با سه نفر از دوستانش ریموس لوپین(مهتابی) پیتر پتی گرو(دم باریک) و سیریوس بلک(پانمدی) این گروه را تشکیل داد.یکی از وسایل جالبی که انها اختراع کردند نقشه قارتگر بود که سالها بعد به دست هری رسید. جیمز با سوروس اسنیپ مشکل زیادی داشت و همیشه او را طلسم میکرد ولی به دلیل پا درمیانی لی لی و علاقه ای که جیمز به او داشت او دیگر این کار خود را ادامه نداد.
پس از اینکه جیمز و لی لی از هاگوارتز فارغ التحصیل شدند پس از مدتی کمی با هم ازدواج کردند و پس از مدتی پسری به نام هری به دنیا اوردند.جیمز صمیمی ترین دوست خود یعنی سیریوس بلک را به عنوان پدر خوانده هری انتخاب کرد.
در نهایت انها به دلیل خیانت دوستشان پیتر پتی گرو که رازدارشان بود توسط ولدمورت کشته شدند و لی به دلیل فداکاری مادر هری هری پاتر زنده ماند.



خیلی ممنونم که به حرفام گوش کردی. فقط نقشه غارتگر درسته که تو معرفی شخصیتت املاشو تصحیح کردم.

تایید شد.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۲/۶ ۲۳:۵۷:۴۵


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۱۷:۲۲ پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
#4
نام:هری پاتر
القاب :پسری که زنده ماند
چوبدستی :هسته پر ققنوس
پاترونوس :گوزن


شباهت بسیار زیاد به پدرش جیمز پاتر داره ولی رنگ چشم هاش به مادرش لی لی رفته. موهای قهوه ای و بهم ریخته داره و روی پیشانی اش زخمه صاعقه مانندی وجود داره.



اون یکی از بهترین جستجوگر های زمان خودش بود ودر اجرای طلسم پاترونوس توانایی بالایی دارد


اممم... درست می‌بینم؟
یکی جلوی چشمای خودم سعی کرد خودشو جای من بزنه؟

متاسفانه این شخصیت گرفته شده. لطفا از لیست شخصیت‌ها یه شخصیت دیگه که گرفته نشده رو انتخاب کن. در ضمن لطفا توضیحات مربوط به شخصیتت از جمله ویژگی‌های ظاهری، اخلاقی، زندگینامه و... رو هم بیشتر کن تا بتونم تاییدت کنم. چون الان معرفی شخصیتت خیلی کوتاهه و تقریبا هیچ توضیحی راجع بهش ندادی. می‌تونی پست نفرات قبلی رو توی همین تاپیک بخونی تا دستت بیاد منظورم چیه.

تایید نشد.

ولی منتظرتم که زودتر برگردی و تایید بشی.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۲/۶ ۲۲:۳۸:۳۲


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۲:۰۳:۲۸ پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
#5
ای کلاه دانا من انسانی ریسک پذیر و خطر کن هستم و حاضرم برای چیزی که میخواهم هر کاری بکنم و هیچ ترسی از ان ندارم و تا ان را بدست نیاورم پا پس نمیکشم خیلی دوست دارم توی گریفندور باشم ولی اسلترین نههههههههههههه



پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۰:۵۱:۴۷ پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
#6
ای کلاه من انسان ریسک پذیری هستم و برای رسیدن به چیز هایی که دلم میخواد هر کاری میکنم دوست دارم توی گریفندور باشم ولی حلا هرچی که خودت میدونی



پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۰:۳۵:۱۱ پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
#7
صبح روز اولین حضور اما توی هاگوارتز بود . از دیشب که کلاه اونو برای اسلترین انتخاب کرد تا الان رنگ صورتش مثل گچ سقید بود.امروز کلاس اول ورد های جادویی بود که به وضوح اما نسبت به معلم این درس بی دلیل خشم داشت .خودش هم نمی دونست دلیل ناراحتی اون چیه؟!
خلاصه سر کلاس اصلا به حرف های معلم گوش نمیکرد و فقط به فکر این بود که ناگهان چیزی به دستش خورد و با ناراحتی گفت:ای دستم. که استاد گفت:هواستون باشه و گرنه برای تنبیه مجبوری با اژدها بجنگی!
اما که ازز حرف استاد عصبانی بود چیزی نگفت و بعد از کلاس به حیاط رفت و مشغول قدم زدن شد.که ناگهان رعد برقی به شاخه درختی خورد و شاخه محکم به صورت اما خورد اون خواست برگرده به سرسرا که پروفسور داک داون استاد ورد های جادویی رو دید که در حال تهدید کردن یکی از معلم های اما شنید که میگفت:بهتره با من راه بیای و گرنه قول نمیدم زنده بمونی.اونو بده به من. مرد دیگه که خیل ترسیده بود دست کرد تو جیبش و چوبدستی عجیبی رو بیرون اورد و به پرفسور داد.
اما از تنها درسی که اون روز یاد گرفته بود ورد بیهوشی بود.سریع چوبدستی رو گرفت سمت اون و اروم زمزمه کرد:
استیوپیفای
طلسم به پرفسور خورد و روی زمین افتاد مرد دیگر سریع گفت:دختر بدو مدیر رو بیار زود باششششششششششش!
اما با سرعت دویید که سر راه مدیر به او گفت :خودم می دونم چی شده!

به عنوان اولین نوشته‌ت جالب بود!

تایید شد!

مرحله بعد: گروهبندی


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۲/۶ ۲۱:۲۴:۲۶






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.