هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مسابقات لیگالیون کوییدیچ را قدم به قدم با تحلیل و گزارشگری حرفه‌ای دنبال کنید و جویای نتایج و عملکرد تیم‌ها در هر بازی شوید. فراموش نکنید که تمام اعضای جامعه جادویی می‌توانند برای هواداری و تشویق دو تیم مورد علاقه‌شان اقدام کنند. (آرشیو تحلیل کوییدیچ)




Re: چه كسي باعث مرگ سيريوس شد؟!!
پیام زده شده در: ۱۳:۰۷ چهارشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۸۴
#1
من که فکر می کنم سیریوس مرده باشه چون در غیر این صورت داستان یه خورده از حالت واقعی(گرچه تخلیه ولی تو دنیای جادو هم مرده زنده نمیشه و همچنین دامبلدور مرگ سیریوس رو تصدیق کرده) خارج میشه و بی مزه میشه مگر اینکه روحش برگرده .
من مخالفم که سیریوس خودکشی کرده چون مسلما میدونسته که هری به جز اون کسیو نداشته و به خاطر هری هم که شده از قصد نمی زده خودشو بکشه به علاوه تو کتاب بود که وقتی بلاریکس به طرفش جادو میفرسته چشای سیریوس گرده می شه پس امکان نداره واسه کاری که قبلا نقششو داشته تعجب کنه. باعث این مرگ هم نمیشه گفت هریه چون هری فقط یه خورده حماقت کرد و اونم به این دلیل که احساسی شده بود و نمی تونست قبول کنه که این فقط یه خواب بوده. ولی هری حتی درستی قضیه رو هم امتحان کرد و تقصیر باز هم بر میگرده به کریچر و مالفویها و در نهایت ولدمورت و مرگخواراش .


و تو اي غول قصر ... در رفتي از دست ... گربه ي چكمه پوش!!!
=========================
T.A.T.U




تصویر کوچک شده


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۲:۲۰ پنجشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۸۳
#2
به هر حال تولدت مبارک !!! مرلین ... خودش کجاست ؟؟
نمیخواید براش تولد بگیرین ؟؟البته فکر کنم سنش از تعداد پستاش بیشتر باشه ... حالا چند سالش شد؟؟
فقط یه چیزی ... این کیکه تاریخش نگذشته ؟؟؟


و تو اي غول قصر ... در رفتي از دست ... گربه ي چكمه پوش!!!
=========================
T.A.T.U




تصویر کوچک شده


Re: بچه های باحال اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۷:۵۴ سه شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۳
#3
همه نشستن تو تالار به ساعت خیره شدن ...
بلا یه نگاه به زیر پاش میندازه ... جلل خالق این دیگه چیه انداختی زیر پای من دراکو ؟!!
نارسیسا زیر پای بلا رو نگاه میکنه : احمق این سیگارته ... گوشاتو بگیر ...
چند ثانیه بعد
کراب گوششو گرفته و عرق ریزان در حالی که همه بدنش میلرزه گوشه دیوار وایساده ...
کراب : دراکو ... دراکو ... جون مادرت ... نکن ... وای ... دراکو
دراکو: وایسا ببینم ... اولا مگه جون مادر من بازیچس ؟؟ دوما تو ترسویی من چی کار کنم ؟؟ چهارشنبه سوریه دیگه !! حالا اینو داشته باش
کراب : نه ... من از فشفشه میترسم ... دراکو ... جون من ... جون پانسی
دراکو : مگه خودت ناموس نداری ؟؟
پانسی :
بلا و میلی و مانیا :
همین لحظه کینگزلی ظاهر میشه با کیسه ای سیاه ...
دراکو: اومدی؟؟
کینگزلی ": آره بر و بچم دعوت کردم ... بیان بترکونن
لرد : میدونی چی حال میده ؟/؟ گریفیها رو بیاریم تو آتیش بندازیم ... از روشون بپریم ... اینجوری شکنجه گاه هم خلوت تر میشه ...
نارسیسا : فکر بیستیه
کراب : من میرم ...
دراکو : فکر کردی ... تو اینجا میمونی ... میخوایم بی خطری بموادو رو تو امتحان کنیم
کراب : بابا من پرده گوشم حساسه ... یهو پاره میشه ها ...
دراکو : تو همینجوریشم کری ...
------------------------
یه نفر ادامه بده ... من حوصله ندارم


و تو اي غول قصر ... در رفتي از دست ... گربه ي چكمه پوش!!!
=========================
T.A.T.U




تصویر کوچک شده


Re: بچه های باحال اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۲:۲۲ دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۳
#4
بلاتریکس همونطور که رو صندلی لم داده داره برا بقیه نقششو میگه ...
کراب وسط حرفای بلا میگه: راستی بلا شوهرت کجاست ؟؟رودولفوسو میگما ....
بلاتریکس : اولا تو مگه خودت ناموس نداری .... به شوهر من چیکار داری؟؟دوما از قدیم گفتن وقتی دو تا آدم بزرگ دارن با هم حرف میزنن یه بچه نمیپره وسط بگه پستونکم کو ... سوما به تو چه ؟؟ چهارما تو مگه خودت ناموس نداری؟؟ پنجما تو مگه خودت ...
نارسیسا: بی خیال بلا بچه است ... جوونی کرده ... تو به بزرگی خودت ببخش ...
مانیا : وایسید ببینم ... رودی از کی تا حالا دور از چشم من زن گرفته ؟؟
پرمیس : هی ... هی ... تند نرو ... رودی از این (سانسور) نمیکنه ...
نارسیسا : بسه بابا ... به جای بحث کردن برید شوهرتونونو جمع کنید
مانیا که ردای باباشو چسبیده ... با صدای بچه گونه میگه : بابا ... بابا دخترتو بد بخت کردن ... بابا ... دامادت قلابی در اومد ...
سالازار : کو اون (...) که دختر مثل دسته گلمو دو دستی تقدیمش کردم ؟؟؟
نارسیسا : تازه بچه هم داره ... دوتا از اولی ... سه تا از دومی ...

سالازار و مانیا و پرمیس :
لرد : پدر بزرگ حرص نخورید ... یه وقت خون دماغ میشیدا (برگرفته از تایتانیک)
بلا در حالی که دلشو گرفته و میخنده ...: این همسر ما عجب آب زیر کاهی بوده ما نمیدونستیم ...
نارسیسا: اگه لوسی اینجوری بود من سه سوته ازش تلاق میگرفتم ...
کراب : لوسی ؟؟
نارسیسا: عزیز دل انگیز لوسیوس رو میگم ... بابای رفیقت ... بیچاره ... از زندان فرار کرده ... موبایلشو جا گذاشته نمیدونم الان کجاست ... آدرس اینجارم که بلد نیست
لرد :طفلکی مرگخوار بیستی بود ... حیف شد
نارسیسا: مگه مرده که اینجوری میگین ؟؟؟
لرد : نه ... بالاخره پیداش میشه ... یه مرگخوار واقعی همیشه میتونه سرورشو پیدا کنه ...

بلا : از دراکو چه خبر؟؟
نارسیسا : دلش واسه باباش تنگ شده ... طفلی خیلی دوسش داشت ...
بلا میره طرف تلفن ... هرچی سعی میکنه موفق نمیشه ... مانیا بیا جون بابات اینو برا من راه بنداز ... اعصابم خرد شد
مانیا : مگه بابام جونشو از سر راه آورده ؟؟؟
بلا: من معذرت میخوام ... بیا جون من ...
مانیا : آهان حالا شد ... خوب شمارتو بگو :
بلا : 09122541233
مانیا : این شماره کیه ؟
بلا : تو کاری نداشته باش ... .
بلا گوشی رو میگیره : این چرا بوق میزنه ؟؟
مانیا : یه خورده صبر کن ... الان برمیداره ...
یه صدای دخترونه از پشت گوشی : بله ؟؟
بلا : فکر کنم اشتباه گرفتم ...
از پشت گوشی صدای زد و خورد کوتاهی میاد ...
یه صدای پسرونه از پشت گوشی : بده من دختره ی (...) ...
صدای پسرونه : بفرمایید ؟؟
بلا : سلام خاله ... خوبی ؟
دراکو :سلام ... خوبید ؟؟
بلا: اون قبلیه کی بود ؟؟
دراکو : پانسی پارکینسون ... دوستمه
بلا : به به ... با دخترا هم دوست میشی ...
دراکو : خاله ... این مک گونگال داره پدرمو در میاره ... به دادم برسید
بلا : هر وقت پاتر یا هرکی اذیتت کرد این طلسمی که میگمو روش اجرا کن ...
----------
صد سال بعد ...
---------
دراکو : آره ... آره ... فهمیدم ... بسه ... من این همه رو چه جوری با هم یاد بگیرم ؟؟
بلا:
بلا :این آدرسی که میگمو یاد داشت کن ... بعد مدرسه یه جاروی سیاه که روش نوشته " دراکو مالفوی " میاد دنبالت ...
دراکو :ok ...bye
بلا : نارسیسا بچت لات شده
نارسیسا : حالش خوب بود ؟
بلا : 20
نارسیسا : پاشم براش اسفند دود کنم
-----------------------------------------------------
معذرت اگه طولانیه


و تو اي غول قصر ... در رفتي از دست ... گربه ي چكمه پوش!!!
=========================
T.A.T.U




تصویر کوچک شده


بچه‌های باحال اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۶:۴۶ یکشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۳
#5
افتتاح اولین تاپیک ایفای نقش پس از اندی دور خود چرخیدن و بیکاری را در تالار خصوصی تبریک میگم
صلوات ختم کنید
============
نارسیسا و بلاتریکس در گوشه ای از تالار نشستن و به بازی شطرنج جادویی پرداختن...
کراب وسطشون نشسته و یک لحظه به بلا و لحظه ای دیگر به نارسیسا نگاه میکنه ...
کراب: آهان ..آفرین ... بلاتریکس برو برو ... الان سربازه میزننتت ... اه ... ایول نارسیسا ... خوب زدیش ... بزن بازم
بلا : میشه بگی تو طرفدار کی هستی؟
کراب: مثل اینکه یکی داره در میزنه ...
کراب به سمت در میره تا بازش کنه ...
در با صدای وحشتناکی باز میشه و کراب از اینور تالار به پرواز در میاد تا اونور تالار به دیوار میخوره ...
نارسیسا: کدوم بی فرهنگی اینجوری درو کوبید ؟؟
بلا که به پشت سر نارسیسا خیره شده سعی میکنه بهش بفهمونه که خفه شه !!!
نارسیسا برمیگرده پشتشو نگاه میکنه ...
لرد؟؟؟چیزه ... من ... با پرمیس بودم
لرد: پرمیس؟؟ولی اگه اشتباه نکنم من درو باز کردما !!!
بلا : مثل اینکه فراموشی گرفتید ...
لرد : من؟؟؟؟
بلا: نه پرمیس ...
لرد: ولی ...
فریادی از پشت به گوش میرسه و همشونو از کل کل و بحث کردن متوقف میکنه ...
بسههههههههههههههههههههههه ...
لرد: به به ... جد عزیز ... چه عجب سری به اینجا زدید
سالازار : پاشید که این تالار کوفتی خیلی کثیفه ... به همه زنگ بزنید بگید بیان کمک اینجا رو تمیز کنیم
============================
اعضای با همت اسلیترین ... ادامه بدید


ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۴۰۳/۳/۲۲ ۲۳:۴۸:۴۸

و تو اي غول قصر ... در رفتي از دست ... گربه ي چكمه پوش!!!
=========================
T.A.T.U




تصویر کوچک شده


Re: انجمن تفرقه بین دو جبه ی سیاه وسفید
پیام زده شده در: ۱۷:۲۳ جمعه ۲۱ اسفند ۱۳۸۳
#6
عزیز دل برادر الیور وود ...تو اول آواتورتو درست کن ... بعد بیا اینجا بگو: این سیاهها ترسیدن همه فرار کردن ... میخوای اعلام وجود کنی چرا طفره میری دل انگیز جان؟؟
خیلی راحت بگو ...


و تو اي غول قصر ... در رفتي از دست ... گربه ي چكمه پوش!!!
=========================
T.A.T.U




تصویر کوچک شده


Re: مغازه جیب بر های جادویی ویزلی ها
پیام زده شده در: ۱۱:۳۰ پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۳
#7
نارسیسا میاد تو ...
فرد :چی میخوای؟؟
نارسیسا:سلامت کو؟؟مثلا صاب مغازه ای
فرد:سلام!!!
نارسیسا:الان؟؟
فرد: عجب گیریه ها
رون:آهان فهمیدم .... تو یه بار دیگه برو بیا تو بعد فرد بهت سلام میده
فرد:رون ...
نارسیسا:فکر خوبیه
------------------------
نارسیسا دوباره میاد تو...
فرد هیچ کاری نمیکنه
نارسیسا:
فرد:آهان ... سلام!!
نارسیسا:سلام!!
فرد :خوب؟؟
نارسییسا:خوب چی؟؟
فرد: چی میخوای؟؟
نارسیسا:
1-5 تا چوبدستی تقلبی
2-وسایل آتیش بازی دو سه کیلو
3-فشفه جادویی هم هرچی داری بده

فرد:اینا رو برای خودت میخوای؟؟؟
نارسیسا:نه دل انگیز جان ... تولد دراکوئه
فرد:به سلامتی ... ایشالا صد سال زنده میمونه.
آروم پیش خودش میگه:ایشالا همین فردا خفه بشه
نارسیسا:چیزی گفتی ؟؟
فرد :من ؟؟رون تو بودی؟؟
نارسیسا:سفارشهای من؟؟
فرد:الان میارم
یک ساعت بعد ...
نارسیسا:زود باش بچه من عجله دارم!!
فرد:بچه خودتی ...میشه هزارو ...
نارسیسا:خوب ... به حساب تولد دراکو ... بای


و تو اي غول قصر ... در رفتي از دست ... گربه ي چكمه پوش!!!
=========================
T.A.T.U




تصویر کوچک شده


Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۱۰:۲۴ پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۳
#8
1-در جمله ی "غذا لذیذ است" غذا چه نقشی دارد؟

1- لذیذی
2- نهادی*
3- بنیادی
4- کو کو غذا ؟
5- من گرسنمه بی معرفت ! بپر یه ساندویچ هم برای من بخر!
2- در جمله ی " غذای ظهر لذیذ است" ظهر نقش.....دارد.

1- حیاطی
2- اضافی
3- قیدی
4- ساعت یک و سی دقیقه*
5- هووم ..مشکوکه..
6- روم به دیوار گلاب به روتون !

3- در جمله ی "مردم او را ریش سفید می خوانند" ریش سفید نقش .... دارد.

1- آسلامی
2-کدخدایی
3- مسند
4- مملی آن پیر دانا
5- او کسی نیست جز هوق بی شجاع الله
6- اشتباه میکنید, او مرلین نیست.*
7- بن لادن در زمانی که ریشش کوتاه بود.

4- نظرتون راجع به "علی به زمین خورد" چیست؟؟

1-ای وای .. خاک به سرم چیزیش که نشد؟*
2- علی همون عله است؟
3- بگذار سرش به سنگ بخوره بفهمه ملت چی می کشند..
4- پاش به سیم سرور گیر کرده؟؟
5- واقعا" چرا خورد زمین؟
6- چند بار بگم اسم منو تو جمع نیار آبرفورث؟؟
7- صد چلچراغ دارد و بیراه میرود / بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش!

5- کدام گزینه جمله ی "دیروز یک مرگخوار پادگان را اشغال و به آن آسیب رساند" را درست ویرایش کرده؟

1- دیروز یک مرگخوار پادگان را اشغال کرد و به آن آسیب رساند.
2- دیروز پادگان یک مرگخوار را گرفت و به او آسیب رساند.
3- یک مرگخوار غلط کرد پادگان را گرفت!!
4- مرگخوارا مگه بیکارند ؟*
5- سوسک!! باز تو همه ی درارو نبستی ؟
6- اصولا چه جوری مرگ رو میخورن؟

6- نظرتون راجع به "پاتر دیروز با هواپیما به آمریکا رفت " را در دو سطر بیان کنید.

1-بیا بعد هی میگند بودجه دولت کجا میره ... این پاتر معلوم الحال همشو خرج مسافر کرده
2- واه واه مگه جاروی ملی چه ایرادی داره که با هواپیما رفته؟
3- هواپیما دو شاخه داره؟*
4- پاتر هیج جا نمیره من مواظبشم.
5- همه میدانند .. آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند
6- پاتر هر چه زود تر بیا به دفتر من .. این کارهای ضد آُلامی چیه انجام میدی؟

7- برای دوره باز آموزی زز... بازار توسط نمید به امریکا فرستاده شد!

7- کژتابی را در جمله ی "البلغاری لیس کمثل المگس حول الشیرینی بل هو کرام" رفع کنید.

1- کرام یک بلغاری است
2- بلغارستان سرشار از مگس است
3-در بلغارستان مگس ها گرد شیرینی مانند پروانه دور شمع میگردند
4- بی سواد اینکه کژتابی نداره .. ایهام تناسب داره(کرام: الف) ویکتور کرام---> هیچ بلغاری ای مانند مگس دور شیرینی نیست بجز کرام/ب)کرام به معنی جوانمرد --> بلغاری ها اصلا" مانند مگس دور شیرینی نیستند.. بلکه بسی جوانمردند/ د) کرم کارامل فال که با شیرینی تناسب داره ---> بلغاری ها مانند مگس دور شیرینی نیستند بلکه مانند مگس دور کرم کارامل فال اند.)
5- کاملا" در اشتباهی دوست من!! این سوال پیش میاد که آیا اعراب متمدن میتونند گ را تلفظ کنند؟*
6- مگه عرب متمدن هم داریم؟؟
7- این دغل دوستان که میبینی مگسانند گرد شیرینی!

8- "چو دانی و پرسی سوالت خطاست " چند جمله دارد؟

1- تو که میدونی پس چرا دیگه میپرسی؟
2- هووم .. خودت چی فکر میکنی؟
3- جواب در پشت برگه
4- چو شبه جمله است یا منادا؟
5- سوال استاندارد نیست !! همه ی قواعد مربوط به استفهام انکاری را نقض میکند..
6- اگه سوال 2 را بگی .. میگم
7- اصل سئوال غلطه ! به جای اینکه بنویسی سئوال نوشتی سوال
8-سه جمله*

9- و در آخر دوست عزیز دوست داریم نظر شما را راجع به سوالات بدونیم ..

1- صد رحمت به سوال ها ی المپیاد*
2- ببخشید بعضی سوال ها چند تا جواب داره .. چی کارش کنیم؟
3- والا من نمی دونم .. خودت احساس نمیکنی که کمی کم داری؟
4- یه پیشنهاد .. اگه برای نمایش گزینه هات عدد کم آوردی .. میتونی از اعداد رومی استفاده کنی
5- الهم یشف هذا الاختی و انصرنا فی المشاکل المالیة
6-آخ جون تموم شد!


و تو اي غول قصر ... در رفتي از دست ... گربه ي چكمه پوش!!!
=========================
T.A.T.U




تصویر کوچک شده


Re: بدترين خاطره دادلي....
پیام زده شده در: ۱۶:۱۹ شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۳
#9
همه اونایی که هاگرید گفت درست ... ولی فکر نمیکنم این خاطره ها انقدر درد آور باشه که وقتی دیوانه ساز میبینه یادشون بیفته . من فکر کنم دادلی هیچ خاطره به اون صورت بد و وحشتناکی نداشته احتمالا وقتی دیدانه سازو حس کرده فقط سردش شده چون مثلا اگه یادش بیفته دم دراورده ممکن نیست گریش بگیره


و تو اي غول قصر ... در رفتي از دست ... گربه ي چكمه پوش!!!
=========================
T.A.T.U




تصویر کوچک شده


Re: انتخاب بهترين ترجمه هري پاتر و محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۹:۵۰ چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۳
#10
بسه دیگه ... یکی بیاد این تاپیکو جمع کنه
آقا اصلا هرکی عشقش کشید ویدا بخونه ( آدمای عاقل)
هرکی هم میگه فضا رو بچه گونه کرده بره نیلا والا بخونه
ما فسقلی ها ویدا اسلامیه میخونیم شما پدربزرگا برید نیلا والا بخونید باشه ؟؟

نارسیسا جان شما حق نداری به کسی توهین کنی ! در ضمن چند تا از پیام هات در همین تاپیک پاک شدند!

توسط لاوندر براون


ویرایش شده توسط لاوندر براون در تاریخ ۱۳۸۳/۱۱/۲۵ ۱۷:۰۶:۰۱

و تو اي غول قصر ... در رفتي از دست ... گربه ي چكمه پوش!!!
=========================
T.A.T.U




تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.