هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

شصت و نهمین دوره‌ی ترین‌های سایت جادوگران برای انتخاب بهترین‌های فصل بهار 1403، از 20 خرداد آغاز شده است و تا 24 خرداد ادامه خواهد داشت. از اعضای محترم سایت جادوگران تقاضا می‌شود تا با شرکت در عناوین زیر ما را در انتخاب هرچه بهتر اعضای شایسته‌ی این فصل یاری کنند.

مدیریت سایت جادوگران به اطلاع کاربران محترم می‌رساند که سایت به مدت یک روز در تاریخ 31 خرداد ماه بسته خواهد شد. در صورت نیاز این زمان ممکن است به دو روز افزایش پیدا کند و 30 خرداد را نیز شامل شود. 1 تیر ماه سایت جادوگران با طرح ویژه تابستانی به روی عموم باز خواهد شد. لطفا طوری برنامه‌ریزی کنید که این دو روز خللی در فعالیت‌های شما ایجاد نکند. پیشاپیش از همکاری و شکیبایی شما متشکریم.


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: دعواهاي دوستانه گريفيندور!
پیام زده شده در: ۱۵:۴۴ چهارشنبه ۹ دی ۱۳۸۳

پروفسور گودریک گریفندور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۹ یکشنبه ۶ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۱۲ جمعه ۲۸ مرداد ۱۳۸۴
از سالن عمومی گریفندور
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 232
آفلاین
هوم ...

از نحوه دوئل خیلی خوشم اومد مینروا

منم همینو توصیه میکنم هم جالب تر از کشت و کشتاره هم خلاقیت

توش بیشتره در ضمن به زودی یه دوئل ناب دیگه ( البته کاملا دوستانه )

از من میبینید...


وه که چه بیرنگ و بینشان که منم...کی ببینم مرا چنان که منم؟!

تصویر کوچک شده


Re: دعواهاي دوستانه گريفيندور!
پیام زده شده در: ۱۱:۳۳ چهارشنبه ۹ دی ۱۳۸۳

فنریر گری بکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۰ یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۲۳ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۸
از شب تاريك
گروه:
کاربران عضو
پیام: 351
آفلاین
سیریوس یه نقشه ی غارتگر دسته خدایا پس این کتابخونه ی برج کجاست؟ من گم شدم
جمیز از یکی از درهای میاد بیرون
جمیز:سلام سیریوس کجا بودی؟چی شده ناراحتی
_هیچی انقدر نیومدم برج گریفیندور راهارو گم کردم
جمیز شونه هاشو می اندازه بالا به من چه؟بخشید من کار دارم
_حالا من چی کار کنم ؟ده بیست سی چهل پنجاه صد
در یکی از اتاق باز میکنه فیسوووووووووووووووو! فیسوووووووووووو!
_سیریوس برکنار
سبیل و پشمیوس
_منو پشمالو میکنید باشه!! میبلوس میبل تونیا پوخ !!
_همه افراد برج بگیریدش
مینروا:زنگ خطرو بزنید
سیریوس:ای بدبخت سیریوس اتاق لوازم جون کوشی من یه جایی میخوام قایم شم
_اوف آخیش من یه بستنی وانیلی میخوام . به به !
کیه مگه مرض داری پاتو میزنی زمین برو اونور بزار باد بیاد
_وای مینروا تویی :-D
مینروا:
_
جیمز با جاروش میاد پر
_با بای مینروا


وقتي به دنيا مي آيم:سياهم
وقتي بزرگ مي شوم:سياهم
وقتي مريض مي شوم:سياهم
ولي تو
وقتي به دنيا مي آيي:صورتي هستي
وقتي بزرگ مي شوي:سفيد
وقتي مري


Re: دعواهاي دوستانه گريفيندور!
پیام زده شده در: ۶:۳۴ چهارشنبه ۹ دی ۱۳۸۳

پروفسور مينروا ‏مک گونگال


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۳:۱۵ شنبه ۲۳ دی ۱۳۸۵
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 895
آفلاین
من: باشه حالا که شما میگی اول خانمها پس آماده باش!
انیمالسویو!
چند تا موجود حشره مانند که نقره ای رنگ بودند و نیش های بلندی داشتند از واند من خارج می شن و به سمت گودریگ حمله ور می شن!

گودریک: خیال کردی!
به سرعت یه حفاظ آبی رنگ دور خودش بوجود میاره و اون حشرات در اون حفاظ گیر می کنن و با یه ورد همشون رو به شاخه های گل تبدیل کرد..

گودریک: پس اونقدرها هم دوستانه نیست اینا
من: نترس گودریک جان اونا زهر آلود نبودن...

گودریک: پس اینو داشته باش! لازگو لجس!
من: اوه نه!
یه نور درخشان سبز رنگی از واند گودریک می زنه بیرون... من سعی می کنم که با یه ورد خنثاش کنم ..برای همین نور قرمز رنگی از واند من خارج میشه و به اون نور سبز رنگ برخورد می کنه ولی اون نور سبز رنگ داره کم کم نور قرمز رنگ رو از بین می بره...

من:باشه پس اینطوریاس! ها...
یه صندلی که در کنار من بود را به شکل یه عروسکی که دقیقا شبیه من هست ،تبدیل می کنم و من به سرعت تبدیل به گربه می شم...و می پرم رو یکی از میزای نزدیک...

نور سبز رنگ به عروسک من برخورد می کنه و از سر تا پا یه مایع سبز رنگ بد بو عروسک رو می پوشونه...

با یه حرکت واند اونو غیب می کنم...
من:کارت عالی بود گودریک ... فکر نمی کردم اون ورد را اجرا کنی
گودریک:چه کنیم دیگه..دوئل دیگه!

من:بله بله...موافقم!

(منظور از دوستانه اینه که به هم صدمه جدی نزنیم!)


Minerva McGonagall

Head of Gryffindor House

Deputy Headmistress

Less Expectation , Less Disappointment


Re: دعواهاي دوستانه گريفيندور!
پیام زده شده در: ۱۷:۱۶ سه شنبه ۸ دی ۱۳۸۳

پروفسور گودریک گریفندور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۹ یکشنبه ۶ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۱۲ جمعه ۲۸ مرداد ۱۳۸۴
از سالن عمومی گریفندور
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 232
آفلاین
یک دوئل ناب...

گودریگ vs پروفسور مک گونگال:

یک ساعت از آغاز دوئل میگذرد...

گودریگ : شما بفرمایین.

مینروا: نه شما بزرگ مائین ...

گودریگ : از هزار سال پیش گفتن ( خانمها ...)

مینروا : خواهش میکنم بفرماین...

گودریگ : چشم ... پس:تارانتالگرا !

پروفسور با یه حرکت طلسمو خنثی میکنه...

مینروا : من انتظار نداشتم طلسم به این سادگی اجرا کنید

گودریگ: خودتون گفتید به رقص و خندیدن اکتفا کنیم...

مینروا : بله... ادامه میدیم

میدونید آخر این دوئل چی میشه...

خودم میگم: به قهوه خوردن با مینروا و آلبوس



وه که چه بیرنگ و بینشان که منم...کی ببینم مرا چنان که منم؟!

تصویر کوچک شده


Re: دعواهاي دوستانه گريفيندور!
پیام زده شده در: ۱۶:۴۸ یکشنبه ۶ دی ۱۳۸۳

سوسك بي همتا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۳ چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۳۱ سه شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۳
از چاه فاضلاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 715
آفلاین
در اينجا شاهد دو دوئل كاملا دوستانه هستين!
تصویر کوچک شدهتصویر کوچک شده


دوئل 1 : سوسك و چو تصویر کوچک شده
سوسك: خودت نشكنج!
چو: با يك خانم محترم درست حرف بزن!
سوسك: تو ...
چو: به كي گفتي «تو» ؟
سوسك: به خودم! منظورم شما بود...
چو: آ باريكلا...! بچه ات قربونت بره...
سوسك: كدوم بچه ام؟
چو: مگه چند تا بچه داري؟
سوسك: بدون احساب اونهايي كه ديروز به دنيا اومدن 111 تا!
چو: ... با احتساب ديروز ميشه چند تا؟
سوسك: 222 تا!
چو: ... منو مسخره ميكني؟
سوسك: آره!
چو: پس حالا كه اينجوريه...
بشكنج!
سوسك با يك حركت سريع (شبيه ماتريكس) جاخالي ميده و ميپره هوا:
خودت بشكنج...!

فكر مي كنيد سر انجام براي چو چه اتفاقي مي افتد؟ براي فهميدن اين موضوع به سينماي سر كوچه مراجعه كنيد!
دوئل... فيلمي از احمدرضا درويش

---------------

دول 2 : سوسك و جكتصویر کوچک شده[Automated by GetSmile]تصویر کوچک شده
سوسك: نه بابا!
جك: خودتي...
سوسك: كي؟
جك: چي كي؟
سوسك: چي چي كي؟
جك: چي چي چي چي چي؟
سوسك: پيچ پيچي...
جك: لئو ناردو داوينچي...
سوسك:نخودچي!
سوسك: اجي مجي لاترجي!
جك: من قبول ندارم! فكر كردي من بچه ام؟
سوسك: نه به جان تو!
جك: خودتي!
پروفسور مك گونگال: ميشه تمومش كنين؟
سوسك: نه!
جك: نه و نهنگ آبي!
سوسك: نه و چكمه!
جك: چه ربطي داشت!؟
پروفسور مك گونگال: اگه تمومش نكنين مجبور ميشم كه...

فكر ميكنيد پروفسور مجبور مي شود چه كاري را انجام دهد؟ براي فهميدن اين موضوع به سينماي سر كوچه مراجعه كنيد!
دوئل... فيلمي از احمدرضا درويش


سلطان سوسك بي همتا!


Re: دعواهاي دوستانه گريفيندور!
پیام زده شده در: ۱۴:۳۸ یکشنبه ۶ دی ۱۳۸۳

چو چانگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۰ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۲۷ دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷
از کنار مک!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1771
آفلاین
اخه پروفسور دعوا هم دوستانه نميشه كه!

ولي خب به خاطر شما چشم.

چو:نشكنج!

سوسك:باشه تو هم همينطور!

چو:نشكنج ولي صدات در نياد!سي لنسيو!


[b][font=Arial]«I am not worriedHarry,» 
said Dumbledore
his voice a little stronger despite
the freezing water
«I am with you.»[/font]  [/b]


Re: دعواهاي دوستانه گريفيندور!
پیام زده شده در: ۲۱:۱۸ شنبه ۵ دی ۱۳۸۳

بردیا کبیری فر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۶ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۹:۳۲ جمعه ۲۸ بهمن ۱۳۸۴
از هاگوارتز
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 153
آفلاین
جك:بابا كوتاه بيا سوسكي جون تو كه نمي توني با مك گونگال سرشاخ بشي تو بايد با مورچه سرشاخ بشي!
سوسك:منو مسخره مي كني؟
الان نشونت مي دم.اكسپلياموس
جك جا خالي ميده.
جك:برو بابا تو مال اين حرفها نيستي سوسكي خان اينقدر خون الوده ات را كثيف نكن.
سوسكي:الان پوست از سرت مي كنم!
پروفسور:بابا ول كنيد ،بتركين جفتتون اه!
جك:اخه مي بيني پروفسور هي من هيچي نمي گم اونم هيچي نمي گه!
پروفسور:خوب بابا جوش نيار فشار خونت بالا ميره ها اونوقت سكته مي كني مي موني رو دستمون ها
جك:باشه ديگه پروفسور :




Re: دعواهاي دوستانه گريفيندور!
پیام زده شده در: ۱۲:۲۲ جمعه ۴ دی ۱۳۸۳

سوسك بي همتا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۳ چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۳۱ سه شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۳
از چاه فاضلاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 715
آفلاین
سوسك: مك گونگال مي كشمت!
مك گونگال: با كي بودي!؟
سوسك: با شما بودم... مگه ايجا كسي ديگه اي هم هست!
مك گونگال: اجي مجي لا ترجي!
سوسك جا خالي ميده : عمرا!
مك گونگال: اگه نميري از برج ميندازمت بيرون! پس از همون جا كه هستي به ايست!
...
دوئل... فيلمي از احمدرضا درويش!


سلطان سوسك بي همتا!


Re: دعواهاي دوستانه گريفيندور!
پیام زده شده در: ۴:۵۳ جمعه ۴ دی ۱۳۸۳

پروفسور مينروا ‏مک گونگال


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۳:۱۵ شنبه ۲۳ دی ۱۳۸۵
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 895
آفلاین
یا ریش مرلین

مثلا گفتیم دوستانه ها ! یه کم کمتر خشن باشید...اینجا استفاده از جادوی سیاه مجاز نیست!

به همین رقصیدن ها و خشک شدن ها اکتفا کنید...اینا فقط برای تفریح هست نه برای کشتن هم دیگه

یه کم هم خلاقیت نشون بدید

آلیشا: منم می خوام تو نقش هدیه تهرانی باشم!
من: وا مگه اینجا فیلم راه انداختیم...

نوزیوس!
دماغ آلیشا شروع می کنه به بلند شد...به هر طرف که سرش رو تکون میده دماغش به یکی می خوره...
جیمز: اوه پروفسور یاد فیتال افتادم !

من: می دونم...شورتیوس!
دماغ آلیشا کوتاه میشه...
خب بقیه این جور کارا رو با همکلاسی ها خودشون بکنن...با اساتید هاگوارتز چنین شوخی بکنید مجازات میشید! فقط اساتید می تونن چنین شوخی با شما بکنن


Minerva McGonagall

Head of Gryffindor House

Deputy Headmistress

Less Expectation , Less Disappointment


Re: دعواهاي دوستانه گريفيندور!
پیام زده شده در: ۲۳:۰۳ پنجشنبه ۳ دی ۱۳۸۳

آلیشا اسپینت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۴ سه شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱:۳۳ پنجشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 186
آفلاین
آلیشیا در نقش هدیه تهرانی در حالی که روش به دوربینه از کنار چو و سوسک رد میشه!








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.