كينگزلی با بيخيالی تمام و بدون فكر به اين موضوع كه كارشون كساد شده در حال نوشيدن آب پرتقالشه. اسپروات جلوش واستاده و حدود نيم ساعت منتظره تا كينگزلی به كارش رسيدگی كنه. كينگزلی لبش كه به آب پرتقال آغشته شده بود را با دستمال سبز رنگش پاك ميكنه و ميگه:
-برو فردا بيا!
فردا:اسپروات دوباره مياد، اما اين بار در كمال حيرت پرونده رنگ و رو رفته و خاك گرفته ای رو مشاهده ميكنه كه در دستان كينگزلی جا گرفته. اسم خودش هم بر روی پرونده به وضوح قابل رويته. كينگزلی ميگه:
-سلام پومانا. برو بگير رو اون صندلی بشين.
اسپروات هم ميره ميگيره رو اون صندلی ميشينه.

اسپراوت صداش رو صاف ميكنه و ميگه:
-نتيجه چی شد؟ تبرئه ميشم يا نه؟
كينگزلی هيچی نمی گه و با اين حالت

به اسپروات زل ميزنه و ميگه:
-يا ريش مرلين! وقتی به دنيا اومدی سی كيلو بودی؟ البته من پنجاه كبيلو بودم.
اسپراوت عصبی ميشه و ميگه:
-من شصت كيلو بودم. گفتم دروغ بگم چشات نتركن!
كينگزلی پرونده رو محكم ميكوبه زمين و ميگه:
-من هفتاد كيلو بودم.
يك ساعت بعد:-من صد و پنجاه كيلو بودم.
كينگزلی خشمگينانه به اسپراوت زل ميزنه و ميگه:
-بگذريم... اگه قبول نكنی وزن من از تو بيشتر بود تبرئت نمی كنم.
اسپروات به مدت سی ثانيه فكر می كنه و به اين نتيجه مر رسه كه قبول كنه. كينگزلی دوباره به پرونده نگاه ميكنه و ميگه:
-ما به كار زندگی مردم چی كار داريم؟ ببين يه بار ديگه اينجوری حرف بزنی من ميدونم و تو ها! عمرا تبرئه شی. بريم ببنيم بقيه فرم رو چی كار كردی؟
كينگزلی دوباره به پرونده نگاه ميكنه و اين بار صورتش به رنگ بنفش در مياد و ميره كه موهای سرش رو بكنه كه متاسفانه چون نداره از اين كار عاجزه

.
-يا نظرت رو راجع به محفل و مرگخوارا ميگی يا بگيرم بكشمت. اصغر ساندويچی ديگه كيه؟
اسپراوت با حالتی شرمنده ميگه:
-نظر خاصی ندارم. فقط يه سوال دارم، جيمز بيا محفل؟
كينگزلی با عصبانيت بهاسپراوت زل ميزنه و ميگه:
-با اين وضعيت نمی تونم تبرئه كنمت، اما يه راهی وجود داره. گوشت رو بيار.
اسپراوت گوشش رو مياره جلو و سی ثانيه بعد مبلغ صد گاليون رو به طرز مخفيانه درون جيب كينگزلی ميذاره كه موجباتش دراومدن صدای كينگزليه:
-تبرئه.
فرم رفوس اسكريم جيور:-سلام بوقی.
-به جای اينكه بگی بوقی برو قبرت رو آماده كن. مگه كتاب هری پاتر رو نمی خونی؟ به زودی ميميری و بعدش من وزير ميشم

.
اسكريم جيور با ناراحتی به كينگزلی نگاه ميكنه. كينگزلی برای تنوع به جای آب پرتقال آب سيب مينوشه. پرونده روفوس جلوی چشمانش خودنمائی ميكنه.
-چه ساده نوشتی. اصن مشكلی نداره. برو آزادی رو عشق كن كه تبرئه شدی!
=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=
سوژه ی اسپروات: مسابقه!
توضيح: هر نوع مسبقه ای به هر شكلی رو توصيف كن! خلاقيت ميتونه باعث زيبايی پستت بشه.
سوژه ی اسكريم جيور: وزارت!
هر چيز در مورد وزير يا وزارتخونه يا مشابه اون رو ميتونی بنويسی. به عنوان پيشنهاد ميتونی يه روز كه تو وزارتخونه بر مسند وزير نشسته بودی رو شرح بدی!
موفق باشين!