بستگی به حال و هوای اون روزم داره.
توی تست پاترمور و جاهای دیگه همیشه اسلیترین. موقع خوندن نقل قول های گروه ها هم اسلیترین. اگه قرار باشه چیزی مربوط به گروه ها انتخاب کنم به طور ناخودآگاه اسلیترین.
ولی یه قسمتی هم درونم هست که حوصلش نمیشه همیشه اینقدر به زندگی اهمیت بده و ترجیح میده زندگی رو راحت تر بگیره. و بنظرم هافلپافیه. خاکی تره. با دنیا در صلح تره و خب زرده
بدون جلب توجه یه سری افراد، بخصوص موجودات پر سر و صدای گریفیندوری به ماجراجویی های خودش میپردازه
و خب با اینکه خیلی از دوستام ریونکلاوی هستند مطمئنم ریونکلاوی نیستم. خود فکر کردن به اینکه به دانش و فهمیدن اهمیت بدم منو خسته میکنه