هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۸:۲۸ جمعه ۷ اسفند ۱۳۸۳

اسلیترین

گلرت گریندلوالد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
امروز ۴:۵۱:۵۰
از شیون آوارگان
گروه:
کاربران عضو
مشاور مدیران
اسلیترین
ایفای نقش
پیام: 1309 | خلاصه ها: 1
آفلاین
مصاحبه با مرلین

گ:آقای مرلین آیا درست است دیشب با عروسکتون مامان بازی میکردین؟

مرلین:خیر...مشغول امتحان ضدطلسم حافظه کوتاه مدت روی یه عروسک ساختگی که جان داشت بودم که اگر بر روی خودم اجرا کنم دچار مشکل نشوم..
گ:جدا؟!!!

مرلین:البته! کرام در اون لحظه مشغول دیدن خوابهای وحشتناک و زجر کشیدن بود و نمیتونست در رو از دیوار تشخیص بده! چطور میتونسته با این اطمینان فکر کنه من داشتم عروسک بازی میکردم؟

گ:ایا درسته که کرام روی شما ضد طلسم اجرا کرده و شما خوب شدین؟

مرلین: همونطور که گفتم کرام نمیتونست فعالیتی داشته باشه چون درد امونش رو بریده بود... من خودم اگر انگشتم به اون وضعیت در بیاد و از داروهای وحشتناک بلتریکس بخورم تا صبح از درد ناله میکنم... البته این مال پیریه ولی شما فکر کنید یه شخصی چندین استخون بدنش باید جوش بخوره! ضمن این که چوبدستی کرام هنوز دست منه!(این قسمت رو لطفا با اونجایی که کرام با شصت پا چوبو برمیداره مقایسه کنین و همینطور نمایشنامه منم بخونین)

گ:خب پس شما چطور حافظتونو پس گرفتین؟

مرلین: شما انگار منو دست کم گرفتین؟ اگه قرار بود با یه نفرین به این سادگی از پا در بیام به اینجا نمیرسیدم.. شما میتونید مصاحبه همکارانتون رو با من توی خونم ببینین.. توضیح که دادم...

گ:خیلی ممنون از جواب شما!!!!

مرلین: خواهش می کنم! اگر بازم مشکلی بود با همراه من تماس بگیرید: 09112131313 در ضمن باید بگم فیلمی که از شکنجه های افراد کینگزلی نشان داده شد تنها بخش کوچکی از ظلمیه که اونا در حق مردم روا می دارن.. بزودی سری کاملش با عنوان : جنایات کرام و شکم از سروش جادوگران منتشر میشه...


زمان ما رسیده است، برادران و خواهران من! دیگر در خفا نخواهیم بود! صدایمان را خواهند شنید و این صدا کرکننده خواهد بود!


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۳:۱۱ جمعه ۷ اسفند ۱۳۸۳

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 901
آفلاین
مصاحبه با کرام

گ:آقای کرام آیا درست است دیشب درد میکشیدی؟

کرام:بله...ولی همون موقع مرلین داشت با عروسکش مامان بازی میکرد!!!

گ:جدا؟!!!

کرام:بله!!!

گ:ایا درسته که مرلین سریع خوب شده...چون طلسم شما ضعیف بوده؟

کرام:خیر!!!....من خودم ضد طلسمو خوندم که زود تر خوب بشه!!!!

گ:چرا؟!!!...ایشون که مخالف شماست

کرام:من برای مخالفانم هم ارزش قائلم....دوما تا دشمنی نباشه...وحدتی در جامعه نیست..این یک اصل سیاسیه....همه کشورا سعی دارن یک دشمن برای خودشون درست کنن!!!!!!

گ:خیلی ممنون از جواب شما!!!!

کرام:خواهش!!!...در ضمن من تمام فیلم گودریکو تکذیب میکنم!!...اون فیلم کاملا ساختگیه!!....اونا میخوان با احساسات ملت فهیم جادوگران بازی کنند!!!


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۲:۴۵ جمعه ۷ اسفند ۱۳۸۳

پروفسور گودریک گریفندور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۹ یکشنبه ۶ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۱۲ جمعه ۲۸ مرداد ۱۳۸۴
از سالن عمومی گریفندور
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 232
آفلاین
صدای دموکراسی - افشای وحشی گری در وزارت

گودریک : به نام خدا ، این صدای دموکراسیست و برنامه دوم ما بعد از تسخیر جادوگر تی وی.
مرلین : بله دوستان من میخواستم خبر سلامتیمو بدم و بگم که حرف کرام یه قسمتش درسته ما هنوز تمام جادوگر تی وی رو نگرفتیم . یه قسمتش دست کنیگ و یاران از خودش بدترشه.
گودریک : اما ما قول میدیم که اون قسمت رو هم بگیریم و به کمک شما نیازمندیم ای مردم غیور...
مرلین : بله کرام هنوز برنامه های کوچکی رو از اینجا پخش میکنه ولی اصل جادوگر تی وی دست ماست به حرفهای کرام توجهی نکنین!
گودریک : حالا در این قسمت ما تصاویری دل خراش که تمامشوت عین واقعیتن رو از شکنجه ها و بد رفتاریها و فحشای عمال حکومتین رو پخش میکنیم...
مرلین : این تصاویر مخفیانه توسط یکی از مردان غیور ما ضبظ شده که امش رو نمیگیم:
----------------------<<<>>>-----------------
{ پیر زن : نزنین...نزنینش...بچه امه نزنینش . {سانسور. پیرزن حرف رکیی زد.} وای بر شما...
مامور : ببند دهنتو پیرزن...جناب کرام دستور دادن...}
مامور با تمام توان طلسم شکنجه رو اجرا میکنه...
{ زندانی : آخ...آخ...نه...ترجیح میدادم برم آزکابان ولی توی این اتاق شکنجه نشم...
مامور : دیوانه ساز دوست داری هان؟...باشه...هی اون دیوانه ساز رو بیار!
پیرزن : نامردا مگه این چیکار کرده؟!
مامور : خفه میشی یا نه...پیرزن؟!!!
پیرزن : نه نمیشم...
زندانی : نه با مادرم کاری نداششته باشین...!!! نــــــه...
مامور : به نام کینگزلی وزیر اعظم...آواداکداورا...پیرزن خرفت...
یه دیوانه ساز از در وارد میشه...
زندانی : نه...
مامور : نمیزان ببوستت...میخوام زجر بکشی...میخوام زجه بزنی...دستور قتلتو کرام داده...
زندانی : ای بی همه چیز...
مامور : به نام کرام...کروشیو!!!
دیوانه ساز هم تمام شادی زندانی رو میمکه...
مامور : ببیوسش...
زندانی : مادر اومدم پیشت...به نام عدالت...به نام مرلین و فاج کبیر...
نـــــــــه...!!!!!
دیوانه ساز زندانی رو میبوسه...
مامور : حالا بمیری بهتره...آوادا کداورا !
کرام از در وارد میشه...
کرام : آفرین...کارت عالی بود...}
------------------------<<<<>>>---------------
مرلین : بله اینهم نشانه ای بود از بی رحمی و قصی قلب بودن کرام و کینگزلی...اونا باید برکنار بشن!!!
گودریک : تا دیداری بعد خدا نگهدار!


وه که چه بیرنگ و بینشان که منم...کی ببینم مرا چنان که منم؟!

تصویر کوچک شده


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۲:۰۹ جمعه ۷ اسفند ۱۳۸۳

اسلیترین

گلرت گریندلوالد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
امروز ۴:۵۱:۵۰
از شیون آوارگان
گروه:
کاربران عضو
مشاور مدیران
اسلیترین
ایفای نقش
پیام: 1309 | خلاصه ها: 1
آفلاین
مرلين از سنت مانگو مرخص شد!
مجري: خبرنگاران ما براي فيلم گرفتن از مرلين به بيمارستان سنت مانگو رفتند ولي مرلين از بيمارستان مرخص شده بود! پس از پيدا كردن آدرس خانه مرلين خبرنگاران ما با دوربين ويژه خبرگزاري به خانه مرلين رفتند تا ببينند چگونه مي‌شود كه به اين زودي مرخص شده؟
مرلين را مشغول كشيدن پيپ يافتيم در حاليكه كتابي بزرگ زير بغلش بود.
گزارشگر ما: سلام جناب مرلين.. اجازه هست وقت شما رو بگيريم؟
مرلين از جايش برخواست و با حالت مرموز هميشگي‌اش گفت: تا اينجا كه اومدين توي خونه من! خب بفرماييد ببينم چي ميگين؟
گزارشگر ما: مگر كرام شما رو با نفرين پاك كردن حافظه هدف قرار نداد؟ مثل اين كه مي‌بايست شما براي درمان دو ماه بستري مي‌بوديد..
مرلين: من متوجه نميشوم.. براي يك موضوع به اين پيش پا افتادگي آيا واقعا لازم مي‌بود گروه خبري بيان خونه من و مزاحمم شوند؟
گزارشگر ما: خب اين براي مردم خيلي مهمه كه بدونن چطور ميشه مرلين حافظش پاك شه و بعد خوب شه..
مرلين پيپ را از لب دهانش برداشته و به گوشه اي مي‌اندازد(پيپ در هوا غيب مي‌شود) و سپس روي مبل خاك خورده اش مي‌نشيند و ميگويد: شما هيچ وقت به اين فكر كردين كه ممكن نيست بشه با دو انگشت پا يك نفرين رو كامل اجرا كرد؟ اون هم نفرين از بين بردن حافظه كه براي اجراي اون بايد لا اقل يك ماه تمرين و ممارست كنين؟ به اين فكر نكردين كه كرام اصلا سنش به اين چيزا قد نميده كه بتونه با يه نفرين ساده منو از پا دربياره؟
گزارشگر: منظورتونو متوجه نميشيم..
مرلين:‌ بابا اون آي كيوتو به كار بنداز بشر! حتي اگر اين نفرين توسط ماهرترين جادوگر سياه بر روي من انجام مي‌شد مطمئن باش در كمتر از 1 ساعت من حافظم درست ميشد.. اين گفته رو به خاطر داشته باشين:‌ هر چه ذهن انسان فراتر رود محدوديتش كمتر خواهد بود!
گزارشگر:
مرلين: يه چيز ديگه ... به كرام بگيد وقتي درد ميكشه جيغ نزنه! فكر هم اتاقياش هم باشه ... حالا ديگه بهتره از خونه من بريد بيرون.. به اندازه كافي به همه چي گند زدين!
گزارشگر با ترس از تصوير بيرون ميرود و دوربين قطع مي‌شود...
ناگهان كرام بر روي تصوير ظاهر مي‌شود...
كرام: جادوگر تي وي پس گرفته شد! بشتابيد اي ياران! كينگزلي در انتظار شماست.. . مرلين شكست خورده! من اونو توي دوئل شكست دادم! برنده نهايي من بودم خود خود خودم!
گودريك وارد تصوير مي‌شود و ميكروفون جادويي رو از كرام ميقاپه..
گودريك: برو بابا.. مثل اينكه دردي كه تا صبح توي رخت خوابت كشيدي بست نبود؟
كرام:


زمان ما رسیده است، برادران و خواهران من! دیگر در خفا نخواهیم بود! صدایمان را خواهند شنید و این صدا کرکننده خواهد بود!


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۸:۱۴ جمعه ۷ اسفند ۱۳۸۳

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 901
آفلاین
ادامه دوئل نابرابر!!!!!

کرام که سوار برانکارد بوده....زیر چشمی به مرلین نگاه میکنه....حواس مرلین اصلا به کرام نبوده و غرق رویای خودش بوده!!!!
کرام رو به دوربین:همیشه از یک مار زخمی بیشتر بترسید!!!
بعد لبه کفش((تنها پای سالمشو ))میذار رو لبه برانکارد و کفششو در میاره!!
کرام رو به دوربین:هیچوقت جوراب نمیپوشیدم!!!
با انگشتای پاش!!!
چوبدستیشو در میاره و ورد فراموشیو به زبون میاره!!!!
----------------
تصویر قطع میشه و داخل سنت مانگو رو نشون میده

پرستار:اقای کرام شما مرخصین!!....ظرف یک روز تمام استخوانهای شما جایگزین شدند....ولی متاسفانه آقای مرلین باید دو ماه در سنت مانگو بستری باشن تا حافظشون برگرده!!!!!

کرام:ممنون پرستار!!!
سپس رو به دوربین میکنه و میگه:برنده نهایی!!...ویکتور کرامه


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۰:۴۵ جمعه ۷ اسفند ۱۳۸۳

اسلیترین

گلرت گریندلوالد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
امروز ۴:۵۱:۵۰
از شیون آوارگان
گروه:
کاربران عضو
مشاور مدیران
اسلیترین
ایفای نقش
پیام: 1309 | خلاصه ها: 1
آفلاین
تصاويري از دوئل نابرابر مرلين و ويكتور كرام
مجري: اين تصاوير به صورت پنهاني و شكار لحظه ها از زيرزمين خانه كرام گرفته شده.. گويا قرار بوده است كرام با مرلين دوئلي داشته باشند.. با هم ببينيم..
مرلين سمت راست تصوير مشغول تميز كردن آستين ردايش زيرچشمي به كرام نگاه ميكند.. كرام در حالي كه باد غرور گردنش را كلفت كرده به مرلين خيره ميشود..
مرلين: خب اي جوون! خودت خواستي با من در بيفتي.. اگر از همون اول كه بهت پيشنهاد همكاري دادم ميومدي به سمتم شايد الان چيزي بيش از يك انسان پست بودي!
كرام: بيش بينيم باا حال نريم!! تو با اون ريشاي چپل چولت اومدي واسه ما ادعات ميشه؟ زود باش بيا باهام بجنگ!‌يه اواداكداورا كورت ميكنه!
مرلين: براي بار آخر بهت توصيه ميكنم.. تو جووني نا پخته اي.. گول حرفاي كينگزلي رو خوردي.. پس فردا كه كينگزلي قدرتش بيشتر بشه ديگه به تو احتياجي پيدا نميكنه!‌ اون وقت ممكنه براي زنده بودن زندگي رو انتخاب كني!
كرام: ببين.. تو حساب كردن بلد نيستي... ادبياتتم كه مزخرفه!‌ يادم باشه برم توي پيام امروز بنويسم.. زود باش دوئلو شروع كنيم.. خيلي دوست دارم لحظه اي رو ببينم كه جسدتو جلوي كينگزلي ميندازم..
مرلين: من هر چي بگم در دل سنگ تو فرو نميره! جووني! جون خودتو به اين راحتي از دست نده... الان وقت لجبازي نيست... به فكر همسرت هرميون باش.. زندگي كه ممكنه به خاطر لجبازي تو نابود بشه!
كرام: ديگه ور نزن.. مي‌ترسم وسط دوئل دستشوييت بگيره..
مرلين: خيلي خوب .. خودت خواستي...
3... 2...
كرام واندشو در مياره و : آواداكداورا!! نور سبزرنگ از نوك چوب كرام به بيرون ميجهه و يكراست به سمت سينه مرلين ميره و از اون عبور ميكنه!!... مرلين اونجا واينستاده!
مرلين از پشت سر كرام به حرف مياد: اين يه بازي بچه گونه نيست... يعني تابحال به فكرت نرسيده من به اين راحتي شكست نميخورم؟
(توضيح: مرلين غيب شده و در پشت سر كرام ظاهر شده)
كرام بلافاصله برميگرده و : سورنونكورالو!!!
نور بنفش به جايي كه به ظاهر مرلين قرار داشت برخورد مي‌كنه و صداي شكستن شيشه مي‌آيد...
آينه اي كه مرلين در آن پيدا بود خورد ميشود..
(توضيح: اين يكي از كلكهاي قديمي است كه در دوئل هاي حرفه اي به كار برده مي‌شد.. در اين روش جادوگر خود را درون آينه قرار مي‌دهد و همزمان از آن نقطه ميتواند حريف را تحت نظر بگيرد و از آسيب تير او در امان باشد.. زيرا تمام قدرت افسون به آينه برخورد خواهد كرد)
مرلين: دست بردار! فايده اي نداره..
كرام: كدوم گوري هستي؟ نكنه فرار كردي؟ يادم باشه توي پيام امروز ثبت كنم كه مرلين از چنگ من فرار ميكنه...
صداي مرلين از بالاي سقف شنيده شد: نه عزيزم.. چشمان تو نياز به عينك داره.. من بالاي سرتم!
كرام بشكني مي‌زنه و دسته جارويش رو احضار مي‌كنه و سوار شده و به سمت سقف پرواز ميكنه...
مرلين روي زمين منتظر بازگشت كرام ايستاده!
مرلين: ديگه حوصلمو سر بردي.. امروز سنت مانگو ميهمان عزيزي خواهد داشت!
شپلق... كرام از آن بالا به پايين پرتاب شده و متلاشي ميشود(نگران نباشيد زندس.. فقط چند تا استخونش شيكسته!)
مرلين: فكر ميكنم يه شب زجر كشيدن برات كافي باشه.. الان گيلدروي مياد
كرام: نه! جون خودت گيلدي رو صدا نكن!
كرام به طرف واندش خيز برميداره كه واند در دست مرلين قرار ميگيره...
مرلين سوت ميزنه و گيلدروي از سوراخ كليد وارد ميشود..
گيلدي: به به كرام جون خودم
كرام:
گيلدروي: اوه انگار دستا و پاهات شكستن! .. بذار يه نگا بندازم..
كرام: جون خودت بيخيال شو... چيزي نشده يه خراشه..
گيلدروي: هووومك! يه خراش؟ من قبلا هزار بار اين ورد رو اجرا كردمم درد نداره.. الان همه استخونات به هم ميچسبن.. 1... 2...
كرام: نههههههههه
تمام نقاط شكسته شده بدن كرام(شامل دو دست يك پا و كتف و استخوان لگن) شل و وا رفته ميشود..
مرلين: خب حالا نوبت دكتر بلاتريكسه كه شما رو ويزيت كنه اميدوارم شب خوبي رو داشته باشي جوونه كم عقل!

در اينجا مرلين و گيلدروي كرام رو از زيرزمين به بيرون مي‌برند و ديگر دوربين ما توان فيلم گرفتن اتفاقات درون حياط را نداشت.. اما كرام شب در سنت مانگو به سر مي‌برد و خوابهاي طلايي(همراه با درد) مي‌بيند... به اميد ديدار شما و برنامه اي ديگر خدا يارتان باد پيروز باشيد.. جادوگر تي وي JTV


زمان ما رسیده است، برادران و خواهران من! دیگر در خفا نخواهیم بود! صدایمان را خواهند شنید و این صدا کرکننده خواهد بود!


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۵:۲۷ چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۸۳

پروفسور گودریک گریفندور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۹ یکشنبه ۶ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۱۲ جمعه ۲۸ مرداد ۱۳۸۴
از سالن عمومی گریفندور
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 232
آفلاین
{ خوب دوستان...باسلام یکی دیگر از برنامه های آشپز جادوگر رو آغاز میکنیم. امروز طرز تهیه ی خوراک وزغ (!) رو آموزش میدیم...مواد لازم :
1- 3 گرم پای وزغ
2- 23 گرم آرد جادو
3- نمک مصر به مقدار کافی
4- سه پیاله شکر تصفیه نشده
5- عصاره گل تیغی!
خوب...طرز کار به این شرحه که ابتدا پای وزغی که 3 روز از مرگش میگذرد را با 10 گرم از 23 گرم آرد لازمه مخلوط کنیم و با چوبدستی همراه با ورد " میکسیوس " مخلوط کنیم تا به رنگ طلایی در بیاد... 13 گرم آرد باقی رو با عصاره گل تیغی مخلوط میکنیم .
ساحره های محترم توجه داشته باشین که عصاره گل تیغی خوب رنگ زرد مایل به بنفش سوخته (!) دارد که در حین خرید به آن دقت کنید. این مخلوط رو هم با ورد "میکسیوس" مخلوط مخلوط میکنیم تا برنگ قرمز تبدیل شود...و بعد با محلول طلایی قبلی مخلوط میکنیم!
میرسیم به شکر تصفیه نشده که ترجیحا از ینجه زارهای اسکاتلند باشد... این شکر را در 5 گرم آب ریخته و 3 روز قبل آنرا......}
ناگهان تصویر قطع میشه و برفکی و بعد تصویر مرلین در کنار فاج و گریفندور ظاهر میشه...

{ مرلین : این صدای دموکراسیست! این صدای جادوگران است...
فاج : مردم آگاه باشید جادوگر تی.وی گرفته شد...
گریفندور : به همت شما...این حکومت داره میره...
مرلین : این صدای شماست...صدای تویی که حق را از ناحق تشخیص میدهی...جادوگر تی.وی در اختیار ماست...
فاج : امروز صبح به همت گودریک و مرلین و عده ای ج.تی.وی گرفته شد پس...
همه با هم : این صدای دموکراسیست...این صدای آزادیست...
گریفندور : این حکومت رفتنیست...مردم...آگاه باشید جادوگر تی.وی نزدماست...ما پیروزیم...
مرلین : به خیابانها بریزید...کولاک کنید که این دموکراسیست...
فاج : این صدای جادوگران است...}
---------------------------------------------------------------------


وه که چه بیرنگ و بینشان که منم...کی ببینم مرا چنان که منم؟!

تصویر کوچک شده


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۸:۱۱ دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۸۳

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 901
آفلاین
همنیشینی با مسئولین

مجری:آقای کرام...مردم میخواهند در باره واقاعی اخیر بیشتر بدونن؟

کرام:مردم نباید در مورد مسایل خصوصی افراد چیزی بدونن!!!....متاسفانه موارد خصوصی من با موارد کاریم قاطی شده!!!

م:علت در چیه؟

کرام:این پیرمرد((مرلین!!))نشست زیر پای همسرم که من وزیر بشم...تو از کرام طلاق بگیر ...بیا با من!!!.....متاسفانه همسرم خام شد!!!....وگرنه او زنی است..دلسوز!!...خانواده دوست!!!...من معتقدم گول افراد نا باب رو خورده!!!

م:پس چرا این بلاها رو سرش میارید؟

کرام:هیچکس نباید به همسر ایندش خیانت کنه!!...تو این زمونه این باب شده ....افراد به تنها کسی که وفادار نباشن همسراشون باشه!!!!.....من در خدمت کینگزلی به آب و نونی رسیده ام...اونوقت!!...همسرم ضد من و کینگزلی با اون مرلین پیر فعالیت میکنه!!!.....
((در اینجا کرام احساساتی میشه!!!))

م:آقای کرام...ولقعا فردی محترم هستند و من مطمئنم که ایشون همسر آیندشونو میبخشند!!!!!

م:آقای کرام چرا شما این اواخر فعال نیستید؟

کرام:متاسفانه این هفته هفته فعالیتمه!!......ولی از هفته بعد مخالفی در سایت نمیبینم!! یا اعدام یا آزکابان اینو به شما قول میدم!!!!


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۹:۰۸ یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۳

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
بینندگان عزیز با شما هستیم در برنامه ی جادوگر نیوز ,گزیده ی خبرها:
- افشاگری ها خانوم گرنجر و فاش شدن هویت واقعی کرام
- به زندان رفتن مرلین و خانوم گرنجر
- پیوستن عضو جدیدی به نام اختر به حزب گری
-گران شدن آواتار در بازارهای جهانی
- افتتاح کارخانه ی روغن سوروس

و اکنون مشروح خبر ها :
همکاران من مصاحبه ای با خانوم گرنجر ترتیب دادند که به اتفاق میبینیم .سلام عرض میکنم آقای گزارشگریان.
گ: من هم سلام دارم خدمت بینندگان عزیز با ما باشید با گزارش مطبوعاتی .
گ: سلام خانوم گرنجر
گرنجر : من تا وقتی وکیلم نیاد با کسی صحبت نمیکنم
گ: ببخشید .. ولی ما از جادوگر تی وی مزاحم میشویم ..
گرنجر: اوه .. چیزه .. خوب .. آقا من نسبت به محیط زندان اعتراض دارم این جا به ما رسیدگی نمیشه .. تختاش کک داره.. بوی نم میده .. غذای سالم به ما نمیدن .. بخاری نداره .. سقفش چکه میکنه ..
گ : اهم .. از هلال احمر که نیومدیم ..
گرنجر :
گ: خوب خانوم گرنجر میشه بگید به چه جرمی زندانی شدید ..؟
گرنجر : من بدون حضور وکیلم یک کلمه هم حرف نمیزنم .
-صدا میپره- گزارشگر داره یک چیزایی به گرنجر میگه بعد هم دوربین را نشون میده -صدا دوباره وصل میشه-
گرنجر : خوب از اول میگفین .. من اصلا" کاری نکردم !! این کرام معلوم الحال منو به دلیل خصومت های شخصی و مسائل خانوادگی انداخته زندان .. اونم بدون دادگاه!!
گ: خوب این کار بسیار ناشایستی هستش که از مقام بزرگی مثل معاونت بعیده.. من از جناب وزیر استدعا دارم روی انتخاب معاونشون تجدید نظر کنند. گویا آقای کرام موارد دیگری هم داشتند .
هرمیون: بله .. گفتم چند فقره قتل انجام دادند؟
گ: بله فکر میکنم ..
هرمیون: گفتم کلاه گیس میگذاره ؟
گ:
هرمیون: گفتم لنز جادویی میگذاره که تو مسابقه ی کویدیچ اسنچ رو زود تر ببینه؟ گفتم شبا آشغالا را ساعت 12 میبره پایین ؟ گفتم مسواک نمیزنه؟ گفتم جایزه ی اسکار را با ارفاق صد و بیست و پنج هزارم گرفته؟ گفتم شبا با اسم مستعار میومده به خودش رای میداده؟ گفتم ...
گ: بله .. مرسی خانوم گرنجر ما صدای مظلوم شما را به گوش ملت جادوگر میرسانیم .. در آخر مصاحبه اگه میخواهید پیامی به هم میهنان خود بدید ..
گرنجر: :lash:بله و من در این جا ,جا دارد از معلم دبستانم خانوم مک گونگال و همه ی کادر آموزشی مدرسه ی اللساحره تشکر کنم . به بچه ها هم توصیه میکنم درسشون را بخونند .. به هر کسی اعتماد نکنن .. با غریبه ها حرف نزنند و خلاصه اینکه ما بزرگ میشویم و باید چهارخانه هایی را پر کنیم و بیرون نزنیم و کامل پر کنیم تا بتوانیم به دانشگاه برویم . تا همه از بهاری سبز و شیرین لذت ببریم . از مسئولان این برنامه گروه تدارکات ..نویسنده .. نورپرداز و همه ی عوامل هم تشکر میکنم . برنامتون واقعا" عالیه . فقط اگه ممکنه وقت برنامه را بیشتر کنید . حرف های ما رو هم به گوش مسئولان برسونید .. این دستشویی اینجا واقعا" بو میده ...
گ: بله گویا همکاران من در استدیو اشاره میکنند که وقت برنامه تموم شده ..
گزارشگر واحد مرکز , گزارشگریان .


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۷:۲۶ سه شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۸۳

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
با ما هستید در برنامه ی نیوز (news) من الناز پاتر هستم .
ارتباط مستقیم داریم با گرازشگر برنامه در خیابان کینگزلی .. ایشون دارند صحنه های تظاهرات مردمی را گزارش میکنند . آقای رضا پاتر سلام عرض میکنم .
ر: من هم سلام عرض میکنم خدمت بینندگان عزیز برنامه .. همانطور که میبینید خیابان کاملا" اشغال شده .. یک طرف خیابان سربازان نوشابه ای و طرف دیگر فاج و فاج خواهان قرار دارند . در قسمت میانه هم یک عده کفن خاکستری پوشیدند . و شعار : گری همیشه هر جا , ما کینگ و فاج نمیخواهیم .. را سر میدهند .. در طرف دیگه که نیروهای فاج هستند شعار : ما اهل هاگزمید نیستم فاجو تنها بگذارند .. میدهند
دوربین میچرخه طرف نیروهای فاج : فاجی ها دست های خونیشون را به دوربین نشون میدهند ..
رضا پاتر : اوه در شمال غرب خیابان تراکم جمعیت فاجی زیاده گویا کسی مرده ... دوربین بیا
دوربین حرکت میکنه به اون سمت ..
یکی از مردم میاد طرفشون : بیا برادر بیا از این سس ها بمال به دستت .. فاج گفته هر کی این کارو بکنه بهش پول ...
بعد دور بین را میبینه : چیزه .. این نیروهای فاسد اون اسموت {..} زدند جوونای ما رو کشتند ... اوهو اوهو .. جوون مردم ناکار شده .. جلو نرید .. خیلی دلخراشه ..
رضا پاتر : خوب حالا به سمت دیگر خیابون میریم جایی که نیروهای کینگ قرار دارند ...
نیروهای وزیر: وای اگر شکلبولت حکم جهادم دهد ...
نیروهای فاج: طلسم ..افسون و نفرین .. دیگه فایده نداره ..
نیروهای وزیر : تا اصالت در رگ ماست ..کینگزلی رهبر ماست .
رضا پاتر: با یکی از این نیروها صحبت میکنیم ,سلام پدر ..
یک پیرمرد : سلام جوون خیر از جونیت ببینی .. منو از این خیابون رد کن ... مرلین خیرت بده ...
رضا پاتر: بله بینندگان عزیز به پایان این بخش از اخبار بعد از ظهرآنگاهی رسیدیم تا دیدار بعد مرلین یارتان باد .


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.